روزنامه خندان

به سبک قفل‌فرمان!

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۸۴۰۴۰۸
به سبک قفل‌فرمان!

شرق: به سبک قفل‌فرمان

ما همین دیروز گفتیم این چه وضعش است که ما به آب‌جوش اعتراض می‌کردیم گویا لیوان عوض شده اما آب توش هنوز جوش است و شعار ما میگیم آب جوش نمی‌خوایم لیوان آب عوض میشه، هنوز روی زبان ما جاری است. منظورمان چیست؟ حالا منظور ما گنگ شد؟ منظور وضعیت برخورد با خبرنگاران و منتقدان مسئولان و دولت است، که یکی به مردم گفت خائن، آن یکی بادیگاردش زده تو شکم عکاس، این یکی به خبرنگار گفت برو گم‌شو بابا و من به تو جواب پس نمیدم. حالا هم وزیر بهداشت- یعنی دیروز - برگشته به خبرنگار روزنامه سپید گفته: «برو از رئیست بپرس!» زمان اصلاحات بهار مطبوعات و روزنامه‌نگاران هی گل می‌دادند و هی هرس می‌شدند، زمان آقای احمدی‌نژاد که با روزنامه‌نگاران و اهل رسانه هی انواع شوخی را می‌کردند و شوخی شوخی ‌دستی می‌زدند به رسانه‌ها. اما حالا چی؟ نانچیکو؟ مشت؟ قفل‌فرمان؟ برو از رئیست بپرس؟ گم‌شو بابا؟ بابا حداقل یک کم نخودسیاه وارد کنید یا مثل دولت مهرورزی هی وام ازدواج بدهند که سر مردم گرم و دست اهل رسانه بند شود. ما توصیه می‌کنیم رسانه‌ها دیگر خودشان را کوچک نکنند و به هیات دولت و مسئولان نزدیک نشوند؛ این‌طوری، نه دلشان درد می‌گیرد نه سنگ رو یخ می‌شوند. بعد هم پیشنهاد می‌کنیم مشاوران رسانه‌ای دولت را بفرستیم المپیک، حتما مدال طلای پرت‌کردن وزنه حواس مردم را به دست می‌آورند و خلاص. ما هم برویم تو افق طبق معمول که بیشتر ضایع نشویم.

آرمان: با شاخص‌ها و معیارهایتان خلوت کنید!

دوستان چنان فریاد زده‌اند که«سکوت را بشکن قهرمان»، انگار رئیس دولت‌های نهم و دهم در طول این مدت سخنرانی نکرده است. به گفته شاهدان عینی، حتی طنزپردازان نیز از سر دادن این شعار بسیار استقبال کرده‌اند. به همین دلیل ما خدمت این عزیزان توصیه می‌کنیم که حتما در مراسم‌های بعدی این شعار را برای آقایان علی‌آبادی و الهام نیز سر بدهند، امیدواریم خیرش را ببینند، بالاخره ما خرج زن و بچه‌مان را با همین سکوت شکستن‌ها می‌دهیم (شغله داریم؟!) در همین راستا هم آقای حسینیان ابراز امیدواری کرده‌اند که ایشان در انتخابات حتما شرکت کنند. بنده نمی‌دانم این میزان لطف و توجه بابت کدام یک از کارهای خوبی بوده که در زندگی انجام داده‌ام، اما واقعا راضی نیستیم که دوستان چنین تمام قد و با استفاده از سیستم چهار چهار دو شناور (حالا!) سعی در رونق بخشیدن به کار ما داشته باشند. تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که بنده از جانب خیلی از مردم سوال می‌کنم«خب چرا؟!» بالاخره انسان‌ها باید گاهی برای گفتن برخی از صحبت‌ها دلیل بیاورند. آقای حسینیان برای اینکه یک چشمه از حضور ایشان را هم نشان بدهند، افزوده‌اند«در دوران آقای احمدی‌نژاد، مردم در رفاه بودند» به همین دلیل بنده دست کردم در جیبم و آنچه رفاه از زمان دولت سابق در آن باقی مانده بود را روی میز گذاشتم و به او زل زدم و پرسیدم«چته خب؟!» سپس رفاه بنده را همینطوری نگاه کرد، بنابراین ادامه دادم و گفتم«ببین تازگی‌ها خیلی داری ناز و ادا درمیاری‌ها، چهار بار توی روت خندیدیم، زود پررو شدی؟» منتها از آنجایی که رفاه پاسخی برای حرف‌هایم نداشت، همینطور بر و بر بنده را نگاه کرد که نهایتا منجر به این شد که از رو بروم. البته آقای حسینیان برای اینکه حرف‌های خودشان را به اثبات برسانند، اعلام کرده‌اند«باید مجموعه دولت سابق را در نظر گرفت». خب دقیقا ما هم مجموعه دولت سابق را در این مدت در نظر گرفته بودیم و آن را با مجموعه دولت‌های دیگر مقایسه کردیم، شاید درباره مفاهیم عبارات«مجموعه دولت» و«در نظر گرفتن» با یکدیگر اختلاف نظر داریم. این اختلاف نظر زمانی به اوج خودش می‌رسد که ایشان می‌افزایند«این مجموعه دولت مطابق شاخص‌ها و معیارها مطلوب عمل کرده است» بنابراین بنده مجبور شدم مجددا دست در جیبم کنم و ته مانده شاخص‌ها و معیارهای باقی مانده را روی میز بگذارم و خطاب به شاخص‌ها و معیارهایم بگویم«حالا می‌بینی، دارم برات! حالا یه کاری می‌کنید که شاخص‌ها و معیارهای ما آنقدر با شاخص‌ها و معیارهای آقای حسینیان اینها فرق کنه؟ خجالت نمی‌کشی؟!» منتهی دیگر چه می‌توان انجام داد؟ شاخص و معیار هستند دیگر، گاهی اوقات برخی نان سر سفره را معیار قرار می‌دهند، برخی چیزهای دیگر را. اختلاف نظر و اختلاف در تعبیر مفاهیم همیشه وجود داشته و خواهد داشت (حتی تا این حد!).

قانون: خزند‌گان د‌ر اکثریت

یک جمعیت شناس معتقد‌ است که 10 سال آیند‌ه پسران متولد‌ د‌هه 70 با بحران ازد‌واج مواجه می‌شوند‌. چون هم از طرفی به خاطر کاهش باروری تعد‌اد‌ د‌ختران کم شد‌ه و از طرفی د‌ختران تمایلی به ازد‌واج ند‌ارند‌. (خبرآنلاین)
این‌طور که د‌انشمند‌ان و متخصصان هر روز د‌ارند‌ پیش بینی می‌کنند‌ و هشد‌ار می‌د‌هند‌ جوانان باید‌ خود‌شان را برای سال‌های سختی آماد‌ه کنند‌. ظاهرا د‌ر د‌ه بیست سال آیند‌ه نه آب هست نه آد‌م. یعنی ازد‌واج با هر د‌ختری مستلزم مهریه سنگین است. بعد‌ از ازد‌واج هم زن‌ها به هم که می‌رسند‌ پز مهریه‌شان را می‌د‌هند‌.
- مهریه‌ات چی بود‌؟
+ صد‌ و بیست هزار متر مکعب آب شرب.
د‌ر آیند‌ه مورد‌ خواهیم د‌اشت که برای مهریه سد‌ کرج را به نام خانم زد‌ه‌اند‌، سد‌ خشک شد‌ه، طرف افتاد‌ه زند‌ان. حالا مساله آب به کنار، همین که د‌ر آیند‌ه نیروی انسانی برای ازد‌واج نخواهیم د‌اشت هم معضل بزرگی برای کشور است. کمبود‌ جمعیت را که نمی‌شود‌ کاریش کرد‌. ولی این که آنهایی هم که هستند‌ تن به ازد‌واج نمی‌د‌هند‌ را کجای د‌ل‌مان بگذاریم؟ خب د‌ختر گلم! ای د‌هه هفتاد‌ی، ای د‌هه هشتاد‌ی. بابا جان چرا ازد‌واج نمی‌کنی؟ انتقام نواد‌گان د‌هه شصتی‌ات را از پسرها می‌گیری؟ یعنی آن موقع که پسر زیاد‌ بود‌ و د‌ختر کم بود‌ و پسرها هم ازد‌واج نمی‌کرد‌ند‌؟ خب نکن این کارها را. بعد‌ واقعا فکر کرد‌ه‌اید‌ وضعیت پسرهای مجرد‌ د‌ر آن سال‌ها چگونه می‌شود‌؟ به 18 سال که می‌رسند‌ پد‌رشان می‌گویند‌ فعلا باید‌ د‌رس بخونی. بعد‌ که د‌رس تمام می‌شود‌ پد‌ر می‌گوید‌ خب حالا فعلا سربازی‌ات رو تموم کن. بعد‌ از خد‌مت بچه میاد‌ میگه حالا د‌یگه زن میخوام. پد‌ر با لبخند‌ میگه: خب کارت کو؟ کار ند‌اری که. پسر میره کار مناسبی هم پید‌ا می‌کنه و چند‌ سال مشغول میشه و بر می‌گرد‌ه پیش پد‌ر، می‌بینه پد‌ره تنها روی صند‌لی نشسته و از شد‌ت بی آبی و کمبود‌ جمعیت د‌و تا کرکس تو هوا پرواز می‌کنن. این صحنه رو که می‌بینه روش نمیشه بگه بابا من با کی ازد‌واج کنم؟ بنابراین میگه: بابا! من با چی ازد‌واج کنم؟ پد‌ر هم که د‌یگه اون قوت سابق رو ند‌اره میگه: پسرم بیا به نیمه پر لیوان نگاه کنیم. پسر میگه: نیمه پر لیوان چیه؟ پد‌ر میگه: هنوز میشه ورزش کرد‌!
حالا همه اینها به کنار، هیچ فکر جمعیت را کرد‌ه‌اید‌؟ این د‌خترهایی که حاضر نیستند‌ د‌ه بیست سال بعد‌ ازد‌واج کنند‌، بر فرض محال ازد‌واج هم کرد‌ند‌ واقعا فکر می‌کنید‌ حاضر به فرزند‌آوری می‌شوند‌؟ حاشا و کلا! کارشناسان و جمعیت‌شناسان پیش بینی می‌کنند‌ تا آن زمان جمعیت موجود‌اتی که نیاز کمتری به آب د‌ارند‌ از جمعیت انسان‌ها بیشتر خواهد‌ شد‌. یعنی اکثریت را د‌ر کشور یک سری خزند‌ه و شتر تشکیل می‌د‌هند‌ که احتمالا باید‌ به نظرشان هم احترام گذاشت و به خواسته‌ها‌یشان تمکین کرد‌. اد‌امه این وضعیت را بخواهم توضیح بد‌هم مطلب سیاسی می‌شود‌، فقط این را بگویم که د‌ر این مد‌ل همزیستی انسان و خزند‌گان فقط د‌لم برای آفتاب‌پرست‌ها می‌سوزد‌ که وقتی بین ما انسان‌ها می‌آیند‌ و می‌بینند‌ ما خیلی بهتر از آنها رنگ عوض می‌کنیم د‌چار افسرد‌گی می‌شوند‌ و غمگین و ناراحت یک گوشه برای خود‌شان استتار می‌کنند‌ و به شغل د‌یگری می‌اند‌یشند‌. ‌

کیهان: آدرس

گفت: مگر آمریکا و فرانسه و انگلیس اصرار نداشتند که باید بشار اسد از حکومت سوریه کنار گذاشته شود؟
گفتم: بر منکرش لعنت! تروریست‌های تکفیری را با همین هدف ساخته و به جان مردم مظلوم سوریه انداختند.
گفت: پس چرا حالا می‌گویند باید حضور بشاراسد را در حاکمیت سوریه پذیرفت و بحران سوریه راه‌حل نظامی ندارد؟
گفتم: خودشان اعتراف می‌کنند که با وجود حمایت ایران از سوریه و حضور حزب‌الله لبنان، پروژه حذف بشار اسد و روی کار آوردن یک رژیم طرفدار آمریکا و اسرائیل در این کشور به نتیجه نمی‌رسد.
گفت: پس چرا آن همه زور الکی زدند و عربده‌های مستانه کشیدند و ...؟!
گفتم: شیر درنده‌ای وسط جنگل راه افتاد و از خرگوش پرسید؛ سلطان‌جنگل کیست؟ خرگوش جواب داد؛ شما قربان و بقیه هم با ترس و لرز جواب‌های مشابه دادند. شیر از فیل همان سؤال را کرد و فیل خرطومش را دور کمر او پیچید و او را به هوا برده و محکم بر زمین کوبید. حیوان در حالی که از درد به خود می‌پیچید گفت؛ قربان فقط یک آدرس پرسیدم، چرا می‌زنی؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها