نسبت عجیبی بین آبادان و سینما برقرار است. دست‌کم می‌توان به سه مورد اشاره کرد. یکی قضیه سینما رکس آبادان و آتش‌سوزی آن که سویه سیاسی این نسبت را رقم می‌زند. دیگری عشق آبادانی‌ها به سینما و شهری که سالن سینما کم ندارد و همچنین سینماگر. خیلی از بزرگان سینمای ایران چه در عرصه بازیگری و چه در عرصه کارگردانی آبادانی هستند.
کد خبر: ۸۳۹۷۷۱
وقتی حصر آبادان در سینما شکسته می‌شود!

اما سومین مورد گره خوردن آبادان با گونه سینمای دفاع مقدس است که یکی از پرافتخارترین و پراتفاق‌ترین شهرهای ایران محسوب می‌شود اما در همین زمینه بزرگ‌ترین رخداد جنگی آبادان که شکست حصر آن است چنان‌که شایسته باشد در سینمای ما بازتاب نداشته است! به عبارت دیگر سینمای ایران در سال‌های جنگ تحمیلی و بعد از آن در آثاری به آبادان پرداخته است. اما همه ‌آنها یا از نظر لوکیشن و یا سقوط نکردن و عدم اشغال این شهر به تاثیر مردم آبادان در جنگ تحمیلی پرداخته‌اند ولی در خصوص شکست حصر آبادان تاکنون کاری جدی و مستقل ساخته نشده و شاید تنها به اشارتی کفایت شده است!

اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به آثار سینمایی بیندازیم که به نوعی شکست حصر آبادان را روایت می‌کنند، می‌توانیم به چند مورد اشاره کنیم که از تعداد انگشتان یک دست هم بیشتر نیست:

دکل

دکل را عبدالحسین برزیده کارگردانی کرده که این روزها فیلم مزارشریف را بر پرده سینماها دارد. در این فیلم شاهدیم که آبادان در محاصره دشمن و زیر آتش مداوم قرار گرفته و گروهی از نوجوانان بسیجی که زیر فرمان حمید، تصمیم به نابود کردن دکلی می‌گیرند که شهر را مورد حمله‌های پیاپی قرار می‌دهد. شهر به تدریج تخلیه می‌شود و در این میان خانواده حمید نیز تصمیم به ترک شهر می‌گیرند. اما زهرا، خواهر حمید، حاضر به ترک شهر نیست و تصمیم دارد در کنار برادرش، در برابر دشمن مقاومت کند. با پافشاری‌های بسیار زهرا، او هم در آبادان می‌ماند و در یاری رساندن و مداوای مجروحان شریک می‌شود. امیر، دوست حمید که در کنار او به مقاومت در برابر دشمن مشغول است، از زهرا خواستگاری می‌کند و این در حالی است که به اعتقاد حمید، جنگ می‌تواند مساله مهم‌تری باشد. سرانجام با تلاش بسیجی‌ها دکل نابود می‌شود. زهرا که مجروح شده با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل و در همان زمان امیر نیز برای شرکت در یک عملیات دیگر به جبهه اعزام می‌شود.

ملکه

ملکه، تحسین شده‌ترین فیلم محمدعلی باشه‌آهنگر است که شاید از سوی دیگر بتوان آن را موفق‌ترین فیلم هم در ارتباط با شکست حصر آبادان دانست.

فیلم به روایت داستان دیدبانی به نام سیاوش می‌پردازد که به‌دنبال فرصتی است تا توانایی‌های خود را نشان دهد. او یک برج پالایشگاه را برای دیدبانی انتخاب می‌کند که بر حیاتی‌ترین مختصات و جایگاه‌های دشمن احاطه دارد. داشتن چنین دیدگاهی یک فرصت طلایی برای جبهه خودی به وجود می‌آورد. ملکه روایت زنبورهایی است که نیش می‌زنند با آن که می‌دانند می‌میرند، چرا که خانه از جان برایشان باارزش‌تر است. سویه رئالیستی و واقع‌گرایانه فیلم به‌ویژه درنمایش مناسبت‌های آدم‌های جنگ ازجمله امتیازات بزرگ فیلم محسوب می شود که البته برای گروهی این رویکرد نقطه ضعف اثر عنوان شده و حتی برخی در زمان اکران ملکه آن را بهانه‌ای برای ضد جنگ نامیدن فیلم قرار دادند. دشواری و مصائب شکستن حصر آبادان و فراتر از آن مصائب و دشواری‌های جنگ در این فیلم به شکل ملموس و البته باورپذیری تصویرسازی شده است.

شب واقعه

شهرام اسدی را با روز واقعه می‌شناختیم و قصه کربلا، اما در ایران نیز شب واقعه‌ای داشتیم که در امتداد همان روز بود. کل یوم عاشورا کل عرض کربلا. اگرچه شب واقعه به قوت و جذابیت روز واقعه نبود اما از جمله آثار سینمایی ماست که با قصه حصر آبادان پیوند خورده است. در این فیلم شاهدیم که در چهلمین روز بعد از آغاز جنگ ایران و عراق، دریاقلی سورانی پس از آن که خانواده‌اش را از شهر آبادان راهی می‌کند، به اوراق‌فروشی خود در حاشیه بهمنشیر برمی‌گردد و با ماجراهایی روبه‌رو می‌شود. «شب واقعه» روایتی از بخش‌هایی حساس از تاریخ این سرزمین است و نقش مردم در این جنگ نابرابر را نشان می دهد. در شب واقعه سعی شده از کلیشه‌های رایجی که در برخی از فیلم‌های دفاع مقدس وجود دارد، پرهیز شود و با نگاه جدیدی که مخاطب امروزی می‌پسندد به موضوع مقاومت‌های مردمی در دوران هشت سال دفاع پرداخته شود. شخصیت اصلی فیلم یعنی دریاقلی سورانی با بازی خوب حمید فرخ‌نژاد به تحول درونی و اخلاقی ایدئولوژیک می‌رسد؛ تحولی که با وطن‌پرستی و اعتقاد به باورهای جنگ آمیخته شده و تجربه‌ای ایمان‌ورزانه برای دریاقلی دارد و همین مسائل و نوع شخصیت‌پردازی‌ها فیلم را ارزشمندتر کرده است.

کوسه‌ها

حمیدرضا آشتیانی‌پور نیز به نوعی در کوسه به این موضوع در فیلمش می‌پردازد. «عبود» فرزند «ناخدا» توسط مهاجمین عراقی به اسارت گرفته شده است و «ناخدا» می‌کوشد مخفیانه و به دور از چشم نیروهای بسیجی، پسرش را از چنگ عراقی‌ها نجات دهد. او برای رسیدن به مقصودش دست به هر کاری می‌زند و حتی با «حسام» جاسوس تماس می‌گیرد تا با کمک «دریاقلی» خود را به آن سوی اروندرود برساند، در این فیلم تعصب و غیرت آبادانی‌ها بر سر سرزمین و جان و مال ناموس‌شان در پیوند با یک تجربه عاطفی روایت می‌شود تا در نهایت سربلندی آنها را پاس بدارد.

سخن پایانی

اگر تمام اتفاقات ریز و درشتی که در طول هشت سال دفاع مقدس در آبادان گذشت را کنار بگذاریم شکست حصر آبادان به تنهایی واجد قابلیت‌های بالایی از حیث دراماتیکی و نمایش است که می‌توان از درون هر لایه آن یک قصه را بیرون کشید و یک بعد از این واقعه را روایت کرد. سینمای ما جز همین چند فیلم و چند نمونه کمرنگ دیگر اثری قدرتمند و جامع درباره حصر آبادان و شکستن آن تولید نکرده و قطعا جای یک فیلم تاثیرگذار درباره این افتخار تاریخ معاصر و هشت سال دوران دفاع مقدس در سینمای ما خالی است.

سیدرضا صائمی

جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها