ایستاده است کنار در یک ساختمان بزرگ و فریاد می‌زند: کاردانی، کارشناسی، ارشد، دکتری، بدون آزمون. بدو بیا این ور بازار! بیا که دانشگاه بدون آزمون آوردم.
کد خبر: ۸۲۳۳۵۵
مکالمه با دیگران

نگاهش می‌کنم، چهره‌اش آشنا به نظر می‌رسد. از او می‌پرسم: من قبلا شما را جایی ندیده‌ام؟

می‌گوید: کیه که حاجی‌تو ندیده باشه و نشناسه؟ چاکر شما کنکور اسبق و آزمون سراسری فعلی، در خدمتگزاری آماده است. بدو برو دست اهل و عیال رو بگیر و بیار که حراجش کردیم. درهای دانشگاه به روی همه بازه. ببینم داش! خودت مدرک، پدرکی چیزی لازم نداری؟ ارشد؟ دکتری؟ تافل؟ همه رقمه در خدمتیم.

می‌گویم: جناب آزمون دانشگاه، حضرت عالی که شخصیت علمی و آکادمیک هستید، چرا حراجی باز کرده‌اید؟

آزمون سراسری می‌گوید: ببین اخوی! اولندش، که با چاکرت لفظ قلم حرف نزن که ما خودمون سی چهل سال، این کاره بودیم و لفظ قلم و علمی و پژوهشی و آکادمیک حرف می‌زدیم به چه خوشگلی!

دوّمندش، بعد این همه سال ملتفت شدیم که از قلم و دفتر و کتاب و علم و دانشگاه، کسی خیری ندیده، نون توی بازاره عموجون! ملتفت شدی؟ راستی مقاله و پایان نامه خواستی، قیمت خوب سراغ داریم.جای دیگه نری که بهت میندازن. بیا سراغ خودم که همه رقمه نوکرتم.

می‌گویم: روزگاری بود که هیبت کنکور، زَهرۀ شیر را آب می‌کرد. هر کسی به خودش جرات نمی‌داد که مدعی تحصیلات دانشگاهی باشد و تازه از میان دانشگاهیان، کمتر کسی آن مایه را در خود می‌دید که داوطلب ارشد و دکتری بشود، چه شد که این طور شد؟

آزمون دانشگاه می‌گوید: علم بهتر است یا ثروت؟ روحش شاد آن شاعری که فرمود:

خواندم کتاب و علم و فروع و اصول را

تا ناگهان شناختم اعجاز پول را

دیدم قبول و رد نه به عقل و نه دانش است

اعجاز پول، پس زده رد و قبول را

با حکم پول می‌شود آن چه نمی‌شود

پول است آن که می‌شکند شاخ غول را

می‌گویم: جناب آزمون! لطفا بقیه این شعر را با صدای آهسته و برای خودم بخوانید. ستون طنز که جای شعرخوانی نیست.

آزمون می‌گوید: ما که کاری به کار شما نداشتیم و برای خودمون مشغول کاسبی بودیم، شما اومدین و هی مته به خشخاش گذاشتین و گیر دادین که: چطور شد که این طور شد؟ برو عمو! برو اگه مشتری نیستی برو بذار به کسب و کارمون برسیم.

بدو بیا! بدو بیا این ور بازار! روزانه و شبانه، پردیس و تندیس، بورسیه و مجانی، این ور آب و اون ور آب. دانشگاه حضوری و غیرحضوری و حصولی و وصولی دارم همه رقم. دانشگاه با کلاس و بی‌کلاس، سوا کن جدا کن! صاب سلیقه!

اسماعیل امینی - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها