روزنامه خندان

یک روز در پیج آلن ایر

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۸۱۰۵۷۲
یک روز در پیج آلن ایر

سیاست روز : قبلا قرار نبود بسوزند عاشقان

کم می‌زنیم اما اینطوری نیست که اصلا نزنیم.نزدیک انتخابات که می‌شویم بیشتر هم می‌زنیم تا یادشان باشد که حرف زدن همچین هم بدون مالیات نیست. ایشان در این ستون "ننجون" حق آب و گل دارد. یعنی از وقتی که وزیر بهداشت بوده و حالا که نماینده مجلس است تا وقتی در انتخابات بعدی رای نیاورد که به شهرداری "زن‌جان" منصوب شود همچنان حق آب و گلش را در این ستون حفظ می‌کند. این شما و این تک‌مضراب ما وسط سخنان گهربار ایشان!
چرا یک پزشک باید ماهی ۱۰۰ میلیون یا در بازار آزاد تا ماهی یک میلیارد تومان درآمد داشته باشد؟
ننجون: این سوالات در حوزه تخصصی ما نیست اما یک عمه جان پیری داریم که چند سال وزیر بوده و از ما بیشتر تخصص دارد. اگر اجازه بدهیم از ایشان می‌پرسیم و خدمتتان عرض می‌کنیم.
قرار نبود شکاف طبقاتی زیاد شود.
ننجون: اتفاقا به قول شاعر: "قبلا قرار نبود بسوزند عاشقان / بعدا قرار شد که بسوزند عاشقان!
رفتار ما این نباشد که دنبال پول، مقام و پست باشیم کاری که الان متأسفانه خیلی‌ها دنبالش هستند.
ننجون: ما که ننجونی بیش نیستیم و تک‌شغله هم محسوب می‌شویم.
قرار بود بهداشت همگانی و پوشش بیمه مناسب همگانی داشته باشیم.
ننجون: ولی به سرنوشت برنامه پنج ساله دچار شد و کاشتیم و در نیامد.
راه‌حل این مشکلات این است که از شعار دادن دست برداریم و برای مردم کار کنیم.
ننجون: اگر شما از شعار دادن دست بردارید ما وسط شعارهای چه کسی تک‌مضراب بزنیم؟ نان ما را آجر نکنید دکتر جان!
حرف زدن آسان است، این عمل کردن است که سخت است.
ننجون: البته عمل کردن هم خیلی سخت نیست.
ما محرومان و فقرا را نمی‌بینیم و آن وقت فکر می‌کنیم کار درست را انجام داده‌ایم، مقصر من هستم که در مجلس درست نظارت نکردم، مقصر دولت است که قانون را اجرا نمی‌کند، مقصر همه ما هستیم که... .
ننجون: دکتر جان! چرا عصبانی می‌شوی؟
یک عده‌ای در جامعه پزشکی درآمد ماهانه یک میلیارد تومانی ... .
ننجون: شوخی می‌کنید!!

اعتماد: حلالی هست، حرامی هست

«دروغ» شاخ و دم که ندارد. اگر یک شرکت اینترنتی خطی با سرعت ٥١٢ بفروشد، اما خودش هم بداند این عدد الکی است و نصف آن هم نمی تواند سرویس بدهد، یعنی که طرف بیعش را فریب داده و سرکاربرش کلاه گذاشته و درآمدش نامشروع است. اکثر شرکت های اینترنتی روی بیلبوردهای تبلیغاتی ادعاهایی دارند که در عمل، یک دهمش را هم- خودشان می دانند- که نمی توانند. چو نتوان راستی را درج کردن/ دروغی را چه باید خرج کردن ؟
عکس می اندازند و تصویر می سازند که از شدت سرعت زیاد، کاربر جا مانده و دارد از قطار یا قایق یا موتور شبکه پرت می شود بیرون. در عمل اما یک ایمیل ساده را هم به زور می شود سند و ریسیود کرد. حرام مختص احتکارچی ها و کم فروش ها و گران فروش ها که نیست. هر کس در معامله غش کند و بغی کند مرتکب حرام شده است.
ما اینترنت گرفته ایم ١٠ مگابایت. یعنی یک چیز خفن. اما هم ما و هم شرکت طرف قرارداد می داند که این عدد فرمالیته و سرکاری است و خانه پرش ٥١٢ را هم جواب نمی دهد.
جالب اینکه ما پول را جلوجلو هم داده ایم و دست مان به هیچ دم گاوی بند نیست.
یکی از شرکت های معروف به همین فریبکاری متعارف هم قانع نیست و همین طوری الکی به حساب کاربرانش کنتور می اندازد و با هر اینتری از حساب یوزری آدم کسر می شود.
دو تا ایمیل می گیری و یک سرچ ساده انجام می دهی و شبکه های اجتماعی را چک می کنید، نامه می آید «کاربر گرامی سرویس شما تمام شده اگر قصد ادامه دارید علی الحساب ٣٠، ٤٠ تومن به این حساب بریزید تا بعد ببینیم چه خاکی می توانیم به سرمان بریزیم.»
خواستم شکایت کنم دیدم ٧٠، ٨٠ هزار نفر جلوتر از من نوبت شکایت گرفته اند و کاری هم از پیش نبرده اند. آدم وقتی زورش نرسد و کاری نتواند از پیش ببرد چه کار می تواند بکند جز فحش دادن و نفرین کردن و فحش خیلی خیلی بد دادن. انصاف هم چیز خوبی است.
حالاآدم وارد معادلات و معاملات مجازی شود که نباید تا آنجا که جا دارد ملت بیچاره را سرکیسه کند. جالب اینجاست که هیچ کس هم عین خیالش نیست و حواسش نیست- یا هست و خودش را به آن راه می زند که نفهمد- چه اتفاقی دارد می افتد.
یک نکته از شدت بدیهی بودن ابلهانه به نظر می رسد. فیس بوک و چند جای دیگر، درست یا غلط جزو فیلتر شده ها هستند و طبق قوانین جمهوری اسلامی دستیابی به آنها ممنوع است. منتها همین شرکت های اینترنتی فیلترشکن و وی پی ان در حد انبوه می فروشند و خیلی علنی و روشن، راه ورود به ممنوعیت ها را آموزش می دهند.
البته دست شان درد نکند که کار ملت را راه می اندازند اما این به نظر شما مسخره و خنده دار- بلکه گریه دار نیست- که با یک دست ببندیم با دست دیگر وی پی ان تولید کنیم؟ وی پی ان را که منِ روزنامه نگار تولید نمی کنم بالاخره ما فیلترشکن ها را می خریم و عین آب خوردن معلوم می شود که پولش به چه حسابی واریز می شود.
اما آیا به لحاظ شرعی این پول ها خوردن دارند؟ اگر مملکت اسلامی است و قوانینش اسلامی، آیا حلال است که به شکل انبوه و گسترده برای شکستن این قوانین بیزینس راه بیندازند؟ درست مثل این می ماند که یک شرکتی به میزان انبوه- هر چقدر که دلتان بخواهد – پاسپورت جعل کند یا راه دزدی یا هر چه از این قبیل. یکی گفت کاش این پول را مستقیم می گرفتند و خود فیلتر را از سایت های عمومی برمی داشتند. این طوری هم ارزان تر می شد هم معقول تر و هم راحت تر.
بالاخره این عالم حساب و کتابی دارد و محاسبات و مناسباتی. بالاخره حرامی هست، حلالی هست، قیامتی هست...

قانون : یک روز در پیج آلن ایر

آلن ایر در اظهار نظری مداخله جویانه درباره بازی والیبال ایران و آمریکا نوشت «واقعا حیف است که زنان ایرانی حق ورود نداشتند تا از تیم خود حمایت کنند.» آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکاست. او همان طور که از سمتش برمی‌آید باید مواضع وزارت امور خارجه آمریکا و در حالت کلی مواضع سیاسی آمریکا را به زبان فارسی بیان کند اما شاهدان عینی بر این باورند او بیش از آنکه درباره سیاست حرف بزند، مثل باقی کاربران شبکه‌های اجتماعی در اینترنت، درباره موضوعات متنوعی از آرزوی موفقیت برای شرکت‌کنندگان کنکور و نگرانی درباره وضعیت تیم تراکتورسازی گرفته تا شیر کردن اشعار سعدی فعالیت دارد. در ادامه پست‌های یک روز این سخنگو را برایتان آورده‌ام:
8 صبح: سلام بر شما. به قول سعدی صبح بخیر تهران، من عاشق توام. امروز توی مود خوبی هستم بروبچ. شماها چه خبر؟ یه خبری از خودتون بدین. کی بوده؟ چی گفته؟
9 صبح: سلام بر شما. واقعا که مربای گل محمدی یه چیز دیگه‌اس. به قول سعدی گلم ای یار یار، یارم یار ای یار یار.
10 صبح: سلام بر شما. کسی می‌دونه بازی‌های هندبال دسته دوی ماست بندان مرکزی با پاشنه کشان سیه چهره رو کدوم شبکه نشون میده؟
11 صبح: سلام بر شما. alan.sadylover@instagram پس چرا فالوم نمی‌کنین؟ هر روز یک عکس جدید از خودم.
12 ظهر: سلام بر شما. چقدر گرمه.
3 بعدازظهر: سلام بر شما. خوابم برد. به نظرتون از زودفود غذا سفارش بدم زودتر می‌رسه یا از فیدیلیو؟
4 بعدازظهر: سلام بر شما. نظرتون راجع به یه قیلوله تابستونی چیه؟
کامنت: آلن آقا شما که تازه بیدار شدی.
پاسخ: سلام بر شما. آخه کاری ندارم، یه چرتی بزنم. به قول سعدی چرت را دانم ولی تا کوی دوست، راه گر نزدیکتر داری بگو.
7 بعدازظهر: سلام بر شما. دیروز یه مصاحبه با سایت نیک صالحی کردم راجع به بهترین راه‌های از بین بردن سلولیت توی ران پا. اگر دوست داشتین بخونین و نظر بدین. آریایی‌هاش شیر کنن.
8 شب: سلام بر شما. دارم به غروب نگاه می‌کنم. به نظرتون آخر این مذاکرات هسته‌ای چی می شه؟ یعنی می‌گین می‌شه؟
کامنت: مثل اینکه شما توی دولت آمریکایی‌ها، شما باید بگی.
پاسخ: سلام بر شما. به قول سعدی غروب شد باز خیالت به سرم زد سپیده، شب اومد به تموم پیکرم زد سپیده. (منظور از سپیده، امید برای توافق است.)
9 شب: سلام بر شما. پس چرا توی توییتر فالوم نمی‌کنین نامردا؟
10 شب: سلام بر شما. پایتخت رو کدوم کانال میده؟ به قول سعدی نــــــــقی.
11 شب: سلام بر شما. هر کی بیداره پوکم کنه.
12 شب: سلام بر شما. فکر کنم خوابم گرفته. می‌خوام 90 رو ببینم ولی چشمام میره. به قول سعدی شب به اون چشمام خواب نرسه.
کامنت: من همه پست‌های امروز شما رو خوندم. امروز روز تعطیل نبود ولی شما اینجور که نوشتی هیچ کار مفیدی نکردی. دولت به شما پولم میده؟
پاسخ: من خوابم، اذیت نکنین.
امضا: چرت نویس

کیهان : جواب

گفت: مگر برخی از مدعیان اصلاحات که خودشان را در اطراف رئیس‌جمهور جا داده‌اند، ادعا نمی‌کردند که همه مسائل اقتصادی را ظرف چند ماه حل می‌کنند؟
گفتم: اصلا با همین شعارها خود را به دولت تحمیل کردند.
گفت: ولی تا حالا که کاری از پیش نبرده‌اند و برای نابلدی‌های خود هم هیچ پاسخی ندارند.
گفتم: چه عرض کنم؟!... شخصی از یک نفر که خودش را اندیشمند جا زده بود پرسید؛ چرا با وجود منابع سرشار و ظرفیت‌های فراوان داخلی، چشممان به خارج باشد؟... طرف قوطی کبریتش را از جیب درآورد، سه تا چوب کبریت برداشت ولی خیلی زود، دو تای آن را درون قوطی گذاشت و چوب کبریت سوم را شکست و با نوک تیز آن دندانش را پاک کرد و گفت؛ ... نمی‌دانم!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها