معنای حکم، در تمثیل‌ها و بطن آن نهفته است

امثال و حکم، چراغی برای زندگی

از روزگاران پیشین تاکنون، پندها و حکمت‌ها در میان اقوام شرقی جایگاهی ویژه داشته‌ است. در تمامی متون برگزیده و به جای مانده از دوران‌ گذشته بخصوص کتب مقدس و سخنان ائمه و بزرگان دین حکمت‌های دینی دیده می‌شود.
کد خبر: ۷۸۵۴۳۱
امثال و حکم، چراغی برای زندگی

حکمت‌ها نه‌تنها درس درست زندگی کردن را به آدمیان می‌آموزند، بلکه انسان را از کارهای ناشایست باز می‌دارند. به قدری این پندها و حکمت‌های دینی بر زندگی توده‌های مردم تاثیر داشته است که برخی از آنها به صورت ضرب‌المثل میان عموم مردم رواج یافته است. یکی از قدیمی‌ترین و با ارزش‌ترین کتبی که میان اقوام هندو ایرانی به عنوان کتابی پندآموز با پندها و حکمت‌های فراوان بر جای مانده است کتاب «کلیله و دمنه» است.

کلیله و دمنه، کتابی پند‌آموز

نام اصلی این کتاب پنجه تنتره است. اصل این کتاب به زبان سانسکریت نوشته شده است. پنجه تنتره در دوره ساسانی به وسیله برزویه طبیب به پارسی دری ترجمه شد و در دوران اسلامی ابن مقفع آن را به عربی ترجمه کرد و نام آن را کلیله و دمنه نهاد. در دوره غزنویان نصرالله منشی کلیله و دمنه را به فارسی برگرداند. (فرزاد،110،1381) کتاب کلیله و دمنه از 15 باب تشکیل شده است که پنج باب آن را پارسی‌‌زبانان به آن افزوده‌اند. این کتاب دربردارنده فابل یا قصه‌های تمثیلی کوتاهی است که از زبان حیوانات گفته شده و متضمن نکته‌های اخلاقی و پند و اندرز است. همچنین این کتاب به شیوه داستان در داستان بیان شده است؛ به این معنا که هر باب داستانی مجزاست که در درون خود دربردارنده چند داستان دیگر است. در هر یک از داستان‌های کلیله و دمنه به حکمت جدیدی پرداخته شده است. مثلا در داستان شیر و گاو چنین آمده است:

در روزگاران گذشته، شیر جوانی در دشتی سرسبز در کنار حیوانات دیگر که همه زیر دستان وی بودند، زندگی می‌کرد. در میان زیردستان شیر دو روباه به نام کلیله و دمنه می‌زیستند که از بین این دو، دمنه حریص‌تر و در پی دستیابی به قدرت بیشتر بود و همواره به دنبال آن بود که خود را بیشتر به شیر نزدیک گرداند. روزی شیر صدای گاوی در جنگل شنید و از آنجا که تا به حال گاوی ندیده بود، از شنیدن آن صدا وحشت کرد. دمنه به دلیل فراست بسیار متوجه ترس شیر گردید و علت را جویا شد. شیر که نمی‌توانست ترس خود را پنهان کند، دلیل ترسش را برای دمنه بازگو کرد و گفت چندی است این صدا را می‌شنود. از این رو به دمنه گفت اگر می‌خواهد از خاصان درگاه او شود، صاحب صدا را پیدا کند و پیش او بیاورد. دمنه پس از جستجوی بسیار گاو را یافت و آن را به حضور شیر برد. نام گاو شنزبه بود و روزگار برای گاو چنین خواست که از دوستان نزدیک شیر گردید و بعد از مدت کوتاهی آن دو رفیقانی یکدل شدند به طوری که شیر تمامی سخنان پنهانی و مشورت‌های مملکتی خود را با شنزبه انجام می‌داد. دمنه به دوستی بین شیر و شنزبه حسادت می‌کرد. این حسادت و کینه‌توزی تا آنجا پیش رفت که دمنه درصدد نابودی شنزبه برآمد. اما کلیله، دوست دمنه، پیوسته او را از این کار منع می‌کرد و پندهای بسیار به او می‌داد. اما این سخنان در دمنه اثر نکرد و دمنه کار خود را پیش برد و روزی از روزها، به دروغ به شیر گفت شنزبه درصدد کشتن و غصب سلطنت اوست. ابتدا شیر گفته دمنه را باور نکرد ولی چرب زبانی‌های بسیار دمنه شیر را قانع کرد که شنزبه قصد کشتن او را دارد. از این رو او دستور قتل شنزبه را صادر کرد. اما پس از چندی شیر به حقیقت پی برد و از کرده خویش پشیمان گشت و دمنه را به عقوبت کارش رسانید. (نصر‌الله منشی، 1381، 126 ـ 59)

معنای تمثیلی حکایت

در این داستان که از طرفی قصه‌ای تمثیلی ـ تعلیمی است، کلیله و دمنه مظهر حیله‌گری هستند، شیر نماد قدرت مطلق و شنزبه نماد دوستی خالصانه است که به دلیل همین خلوص نیت در دوستی مورد حسادت حسودان واقع می‌شود. در کل، داستان شیر و گاو حکایت انسان‌های طماع، حیله‌گر، حسود، دروغگو و حریصی است که به داشته‌های خود قانع نیستند و زیاده‌خواه هستند و این زیاده‌خواهی آنها را به دام بلا می‌کشاند و به کام مرگ فرو می‌برد. در این داستان به چند نکته اخلاقی اشاره شده است. یکی از این موارد طمع است؛ چرا که طمع بسیار باعث نابودی آدمی می‌شود. به قول شاعر:

طمع را نباید که چندان کنی

که صاحب کرم را پشیمان کنی

فرد طمعکار و حسود در این داستان دمنه است که طمع و حسادت او باعث کشته‌شدنش گردید. دلیل طمع دمنه، زیاده‌خواهی و قانع نبودن است. این کار دمنه نه‌تنها باعث کشته‌شدن خود دمنه، بلکه کشتن شنزبه نیز گردید. به همین دلیل است که سعدی می‌گوید:

چشم تنگ دنیا دوست را ‌/‌ یا قناعت پر کند یا خاک گور

خداوند نیز در قرآن به انسان می‌فرماید از شر حسود به او پناه برد. (سوره 113،آیه5) شخص حسود با هیچ چیز قانع نمی‌شود و آتش خشم او به قدری سوزان است که نه‌تنها خواب و قرار را از او می‌گیرد، بلکه خود نیز در آن می‌سوزد و نابود می‌شود. در نکوهش حسادت، احادیث فراوانی از پیامبر وجود دارد. ایشان در این مورد می‌فرمایند: «از حسد بپرهیزید، زیرا حسد کارهای نیک را می‌خورد چنانکه آتش هیزم را می‌خورد» پیامبر نیز حسادت را به آتش تشبیه کرده است، چرا که حسادت مانند آتش، همه چیز حتی هستی شخص حسود را نیز نابود می‌کند و از بین می‌‌برد. حسد نیکوترین و بهترین افعال شیطان و زشت‌ترین افعال انسان است و نیز دردی است که جز مرگ دوایی ندارد و جراحتی است که بهبود نمی‌یابد مگر به هلاک حاسد یا محسود. حکیمی گفته است: «حسد در تمام احوال ناپسند است مگر تعلیم و عمل به علم و بخشش به مال و فروتنی به بدن.»

نتیجه

تمامی سخنانی که ذکر شده است همگی پندها و حکمت‌هایی است که از گذشته‌های دور برای نسل‌های مختلف باقی مانده است. اخلاق‌های ناپسندی چون حسد، طمع، دروغ، حرص، حیله و نیرنگ همگی مسائلی است که طی دوران‌ مختلف بر زندگی آدمی تاثیر داشته و گاه باعث نابودی انسان‌ها شده است. از این‌رو سخنان پند‌آموز به کمک انسان‌ها آمده تا او نه‌تنها نسبت به همنوع خویش رفتاری مناسب در پیش گیرد که زندگی خویش را نیز بهبود ببخشد. این سخنان فقط داستان یا سخنی زیبا نیستند که شنیده شوند، بلکه واقعیات زندگی هستند که باید به آنها عمل کرد. انسان متجدد قرن بیست و یکم با این‌که از لحاظ تکنولوژی پیشرفت کرده است، همچنان به این پندهای کهن نیازمند است. او نیز همانند اغلب پیشینیان خود غرق در مسائل مادی، چشم و همچشمی‌ها، حسادت‌ها و... است. این دنیای موهوم باعث شده او نه‌تنها روح خویش را که تمامی ارزش‌های اخلاقی را نیز از یاد ببرد و غرق در مادیات این دنیای دون گردد.

منابع

ترجمه کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصرالله منشی، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی، چاپ بیست و دوم، انتشارات امیر کبیر 1381.

درباره نقد ادبی، عبدالحسین فرزاد، چاپ چهارم، انتشارات قطره 1381.

زهرا شهرام‌بخت / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها