قصه داستان انقلاب با یک سوال ساده آغاز می‌شود: آیا داستان انقلاب شکل گرفت یا خیر؟ برخی می‌گویند داستان انقلاب داریم و برخی می‌گویند خیر. برخی می‌گویند باید داستان انقلاب شکل بگیرد و برخی می‌گویند ما در آن زمان نیازی به شکل‌گیری داستان انقلاب نداشته‌ایم.
کد خبر: ۷۶۹۰۴۹
داستان شاهی که در قاهره جان می‌دهد

از تمام اما و اگرها که بگذریم، آثاری که با محور و موضوع انقلاب ایران شکل گرفته، خواندنی هستند، اما کدام کتاب‌ها و ناشران در این راه تلاش بیشتری کرده‌اند؟

در این زمینه پیش از هر ناشری باید به داستان‌ها و رمان‌های انتشارات سوره مهر اشاره کرد که هم در زمینه نوجوان و هم بزرگسال تلاش کرده است تا رنگی به ادبیات انقلاب دهد. در سوره مهر، محمدعلی گودینی «تالار پذیرایی پایتخت» را نوشته و زنده‌یاد امیرحسین فردی، «اسماعیل» را.

بهناز ضرابی‌زاده نیز داستانی بلند برای نوجوانان در کتاب «محله حاجی» دارد. او در کتاب خود داستان زندگی دو نوجوان را که درگیر انقلاب و اعتراضات در شهر همدان هستند، روایت می‌کند. از هر دوی اینها که بگذریم، محمدکاظم مزینانی در دو رمان «شاه بی‌شین» و «آه با شین» به سراغ جریانات منتهی به انقلاب رفته است. «شاه بی‌شین» روایت محمدرضا پهلوی از نگاهی انسانی است که در نوع خود دردناک است.

«آه با شین» نیز که دومین‌کتاب از سه‌گانه مزینانی است، روایت‌کننده فعالیت یک مبارز انقلابی چپ با فضای فکری کمونیستی است که از دهه 20 شمسی و بدو تولد شخصیت اصلی داستان آغاز می‌شود و تا سال 90 ادامه دارد.

اگر از انتشارات سوره مهر و تلاش‌هایی که برای گسترش ادبیات انقلاب داشته است بگذریم، باید پیش از هر کتابی به سراغ حمیدرضا صدر و رمان خواندنی او درباره محمدرضا پهلوی برویم.

«تو در قاهره خواهی مرد» اولین رمان دکتر حمیدرضا صدر است که پیش از هر چیز جلد پرمعنای آن نظر مخاطب را جلب می‌کند؛ نقشه‌ای قدیمی از قاره آفریقا که یادآور مصر است و گربه‌ای سیاه و سفید که روی این نقشه واژگون شده. این کتاب از سری «کتاب‌های قفسه آبی» نشر زاوش است که برای نخستین بار بهار 93 منتشر شد و در کمتر از سه هفته به چاپ دوم رسید.

این کتاب با جملات کوتاه و اطلاعات تاریخی فراوانی که در اختیار خواننده قرار می‌دهد، در چند فصل کلی تنظیم شده است که عبارتند از: پیش از بهار 1344، بهار 1344، تابستان 1344، پاییز 1344، زمستان 1344 و پس از زمستان 1344. هر فصل بسان روزشماری است که اتفاقات آن روز را با نگاه کسانی که در اطراف محمدرضاشاه هستند و دلواپسی‌ها و هراس‌های شخصی او به پیش می‌برد.

تو در قاهره خواهی مرد از 27 اسفند 1343 آغاز می‌شود که محمدرضا خبر مرگ پادشاه سابق مصر، ملک فاروق را شنیده و سایه نفرت از تبعید و مرگ در غربت و سرنگونی در وجود او شعله می‌کشد. بعد به خاطره مراسم عروسی محمدرضا در ساعت 11 بیست و چهارم اسفند 1317 در قصر عابدین اشاره می‌کند که قاهره دامادی او را جشن گرفته است.

در پایان همین قسمت، حمیدرضا صدر سنگینی مرگ محمدرضا در غربت معنای نام رمان و نقشه روی جلد را با این جملات نشان می‌دهد که: «تو کمی بیشتر از یک دهه بعد دوباره به مصر بازخواهی گشت. به آنجا. به قاهره. به کاخ عابدین. به خیابان قصر نیل، اما نه در کسوت سلطنت. نه ولیعهد. نه در لوای شاهنشاهی. نه در جامه شاهوار. نه با تاج و نه بر تخت. آن زمان نه شاه هستی و نه تاجی داری، نه تختی. آن زمان تبعیدی هستی و کسی برایت سلام نخواهد فرستاد.

آن زمان سرطان جانکاهی روز به روز سلول‌های بدنت را بیشتر خواهد خورد. آن زمان مغلوب سرطان خواهی شد. آن زمان خلاف ملک‌فاروق که بی‌درد جان داد، درد خواهی کشید. درد و درد. تو در قاهره جان خواهی داد. در مصر، نه در تهران. نه در سرزمینت. بی‌کسوت شاه. در تبعید.... تبعید... تبعید...» (صص 13 ـ 14)

خلاصه آن که تو در قاهره خواهی مرد روایتی است پر ضرب‌‌آهنگ از گذشته و آینده مردی که سال 1344 در حال ساختن قدرتی همه‌جانبه است. مردی که در قاهره خواهد مرد... .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها