درباره خاطرات کلینتون / 1

ایران و آمریکا تخاصمی از جنس اندیشه

«حمایت ایران از تروریسم و رفتار تهاجمی و ستیزه جویانه‌اش در منطقه همچنان تهدیدی علیه آمریکا و متحدین باقی خواهد ماند.»1
کد خبر: ۷۳۸۳۷۱
ایران و آمریکا تخاصمی از جنس اندیشه

این جمله‌ای است از خاطرات هیلاری کلینتون، وزیر پیشین امور خارجه آمریکا در دوره اول ریاست جمهوری باراک اوباما که در کتاب خود با عنوان «انتخاب سخت» در فصل مربوط به تحریم‌های ایران آورده است.

برای بسیاری از ناظران داخلی و بین‌المللی، چگونگی پایان دادن به روابط خصمانه ایران و آمریکا یک سوال و بعضا یک آرزوی بزرگ است.

بسیاری، چالش اصلی روابط ایران و آمریکا را مساله هسته‌ای ایران تلقی و پایان منازعه هسته‌ای ایران را آغاز روابط سازنده بین ایران و آمریکا تصور می‌کنند.

برخی دیگر تخاصم ایران و آمریکا را محصول روابط پرتنش گذشته می‌دانند که به انباشتی از تصورات و برداشت‌های درست و غلط منجر شده است و ژست‌های جدید را آغازی دوباره برای روابط بین دو کشور تجویز می‌کنند.

دسته‌ای دیگر تعارض ذاتی ایران و اسرائیل را بن مایه تخاصم ایران و آمریکا معرفی کرده و معتقدند عادی شدن روابط تهران ـ واشنگتن از مسیر تل‌آویل می‌گذرد.

برخی دیگر معتقدند کشورهای زیادی در منطقه از تقابل فعال ایران و آمریکا به آلاف و علوفی رسیده‌اند و برای منفعت خود از طریق لابی‌های متعدد، مانع عادی شدن روابط ایران و آمریکا می‌شوند و... .

در آسیب‌شناسی روابط ایران و آمریکا باید به همه عوامل گفته شده وزن داد و آنها را طبقه‌بندی کرد، اما یکی از عوامل ناهشیار که همه عوامل فوق‌الذکر به نحوی تابع این عامل است و به زعم نویسنده این سطور بیشترین وزن را در چرایی تخاصم جمهوری اسلامی و آمریکا به خود اختصاص می‌دهد، تعارض دو اندیشه حاکم بر آمریکا و ایران است.

اندیشه انقلاب اسلامی و اندیشه لیبرال دموکراسی هر دو فرارونده، زایشگر، کنشمند و سیال است، هر دو سبکی از زندگی را ارائه می‌کند، هر دو بر بسط ارزش‌های خود هزینه مادی می‌کند، هر دو مخاطب جهانی دارند، هر دو فراتر از مرزهای ملی زیست دارد.

این دو تفکر اما در یک اقلیم نخسبند و با یکدیگر تقابل‌ها و تعارضات فراوانی دارند. بی‌اعتمادی متقابل و سوء ظن موجود بین دو کشور ریشه در تعارضات فکری این دو اندیشه دارد. در این تقابل فکری استفاده از سلاح نظامی نشانه ضعف است. استفاده از زور، فروپاشی قدرت گفتمانی تلقی می‌شود.

مانند دو متفکر که در حال مباحثه هستند، ناگهان یکی کم می‌آورد و سیلی به طرف مقابل می‌زند. قریب به 20 سال دولتمردان آمریکایی بر تغییر رفتار ایران اصرار می‌کنند و گزینه نظامی را همواره گزینه‌ای روی میز می‌خوانند، اما خود می‌دانند که استفاده از زور یعنی تقویت اندیشه انقلاب اسلامی و تضعیف ارزش‌های لیبرال دموکراسی.

به همین دلیل است که از منظر استراتژیک دولت آمریکا بارها می‌توانسته به ایران حمله نظامی کند اما این حمله را سودمند نیافته است. چرا؟ چون تقابل ایران با آمریکا، تقابل استراتژیک نیست بلکه تقابل هویتی است.

کلینتون در بخشی از خاطرات خود از کارایی قدرتمند هوشمند برای مقابله با ایران نام می‌برد. به اعتقاد او ترکیبی درست از دیپلماسی و ابزارهای نظامی، اقتصادی، سیاسی، قانونی و فرهنگی را برای رسیدن به اهداف ملی آمریکا ضروری است که از آن با عنوان قدرت هوشمند یاد می‌شود. کلینتون یکی از زمینه‌های کارایی قدرت هوشمند را استفاده از آن در برخورد با ایران می‌داند.

او ایران را کشوری غیرقابل اعتماد و خاستگاه تروریسم دولتی معرفی می‌کند که قصدش رسیدن به بمب اتمی بوده و به سمت دیکتاتوری نظامی در حرکت است.

هیلاری اما ابراز امیدواری می‌کند بازداشتن ایران از رسیدن به بمب در قالب مذاکرات، سودمندترین راه برای طرفین مذاکره است اما با این حال تاکید می‌کند، حتی اگر مساله هسته‌ای ایران از طریق گفت‌وگو هم حل شد، ایران یک معضل برای آمریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای آمریکا باقی خواهد ماند.2 بر این اساس آمریکا تقابل هویتی با ایران را در وهله نخست از طریق اجماع‌سازی جهانی علیه ایران و سیاه‌نمایی از ایران دنبال می‌کند تا نه تنها حاکمیت ایران بلکه در اصل زهر اندیشه انقلاب اسلامی را در منطقه و جهان خنثی کند.

کلینتون می‌گوید، مکانیسم‌های دولت اوباما توانست بزرگ‌ترین بلوک سیاسی را برای مقابله با ایران ایجاد کند و تحریم‌های کمرشکن به ایران وارد سازد.

مرحله دوم در مواجهه هویتی با ایران، به‌کارگیری ابزارهای رسانه‌ای و فکری برای تضعیف جهان‌بینی انقلاب اسلامی است.

آن‌گونه که در ایران با عنوان جنگ نرم یاد می‌شود. کلینتون از هزینه ده‌ها میلیون دلار در سیستم مجازی و حمایت از 5000 فعال مجازی سخن گفته که با هدف تقویت مخالفان حکومت ایران فعالیت می‌کردند و گفته «ما از توییتر خواستیم سیستم خود را در مورد ایران تعطیل نکند.»3

مرحله سوم در مواجهه فرهنگی با ایران تقویت اپوزیسیون داخلی و حتی مصادره به مطلوب کردن دیدگاه‌های مختلف سیاسی در داخل ایران است.

دولت آمریکا هرگونه زاویه‌گیری از نظام سیاسی ایران را در جهت نفوذ ارزش‌های لیبرال تلقی می‌کند و با هزینه‌های گزاف از مخالفان خارجی جمهوری اسلامی حمایت می‌کند، زیرا معتقد است اندیشه انقلاب اسلامی باید به دست خود ایرانی‌ها مهار شود و چه کسی بهتر از اپوزیسیون خارجی و داخلی حکومت ایران.

کلینتون درباره حمایت نکردن از معترضان به انتخابات سال 88 مطالب جالب توجهی می‌نویسد. وی در مورد حوادت پس از انتخابات سال 88 ایران نیز ابراز تأسف کرده که چرا کشورش به کمک «جنبش سبز» نیامده است.

او با نقد برخی از مطبوعات که مداخله نکردن آمریکا در حمایت از معترضان ایرانی را برای پیشبرد مذاکرات اتمی عنوان کرده‌اند، می‌گوید:

«... حمایت نکردن ما از جنبش سبز به دلیل دریافت پیام‌هایی از داخل ایران بود که به طور صریح می‌گفتند دخالت و حمایت آمریکا از جنبش باعث سرکوب اعتراضات و انتساب آن به آمریکا می‌شود. این گونه بود که رئیس جمهور اوباما تصمیم گرفت دخالتی نکند.»4

کلینتون می‌گوید سرکوب مخالفان توسط دولت ایران او را به این نتیجه رساند که «کاش به نفع جنبش دخالت می‌کردیم.»5 بنابراین مساله هسته‌ای ایران یک موضوع درگیری در ذیل تقابل و تعارض دو اندیشه‌ای است که نتیجه این آوردگاه می‌تواند نظم جدیدی در عرصه منطقه‌ای و حتی جهانی ایجاد کند؛ نکته‌ای که در بیانات رهبر معظم انقلاب با عنوان پیچ تاریخی از آن یاد شده است.

دکتر سید محمد حسینی‌ -‌ استاد دانشگاه

1.Hillary Clinton, Hard choices, London, 2013, p446.
2.Ibid, p 418 3.Ibid, p 423 4. Ibid,p423 5.Ibid,p423

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها