خسرو: بعد از کشتن شوهرخواهرم پشیمان شدم

داماد‌کشی؛ نتیجه خشم کور

یکی از قاتلان، جوانی تازه‌داماد را کشت و دیگری مادرش را به قتل رساند

جنایت بعد از رسوایی

رو شدن دست دو مرد که کارهای خلاف انجام می‌دادند، باعث شد آنها دست به انتقامجویی مرگبار بزنند. در یکی از این قتل‌ها مردی که به اتهام سرقت به زندان افتاده بود، بعد از آزادی جان جوانی را که تازه داماد شده بود، گرفت و در جنایت دیگر پسری بعد از این‌که برادرش متوجه اعتیاد او شد، مادر خود را کشت. هر دو متهم اکنون در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات قضایی از آنها در جریان است.
کد خبر: ۷۱۵۹۱۱
جنایت بعد از رسوایی
اولین جنایت

دو برادر که همراه اعضای خانواده‌شان، پنج نفر را به رگبار بسته بودند، دستگیر شدند. در این حمله مسلحانه جوانی بیست و نه ساله که بتازگی ازدواج کرده بود، کشته شد. با تلاش کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان لرستان، متهمان در شهرستان قزوین به دام افتادند و به قتل و حمله مسلحانه اعتراف کردند.

صدای تیراندازی لحظه‌ای قطع نمی‌شد، صدای جیغ و داد در میان شلیک گلوله به گوش می‌رسید. دو مرد جوان وسط خیابان ایستاده و اهالی خانه‌ای را به رگبار بسته بودند. آنها ظاهرا هدف خاصی نداشتند و بی‌توجه به آن‌که گلوله‌ها به کجا می‌خورد، به تیراندازی ادامه می‌دادند. یکی از همسایه‌ها پس از شنیدن صدای شلیک گلوله بلافاصله با پلیس تماس گرفت و موضوع را خبر داد.

به‌دنبال تماس این مرد، گروهی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی شهرستان خرم‌آباد وارد عمل شدند اما عاملان این درگیری لحظاتی قبل از حضور ماموران، محل درگیری را ترک کرده بودند. در این درگیری پنج نفر مجروح شده بودند که به بیمارستان انتقال یافتند. کارآگاهان هنگام بازرسی از صحنه درگیری چند پوکه کشف کردند و مشخص شد پوکه‌ها متعلق به سلاح کلاشینکف است. همچنین معلوم شد مجروحان، اعضای یک خانواده جز پسر چهار ساله‌شان که هنگام تیراندازی در خیابان در حال بازی بود، هستند.

کارآگاهان به تحقیق از اهالی خانه‌ای پرداختند که درگیری در آنجا رخ داده بود. یکی از افراد خانه به پلیس گفت: مردی به نام جابر عامل اصلی تیراندازی است. سال‌هاست او و خانواده‌اش را می‌شناسم و آنها با خانواده ما رفت و آمد دارند. مدتی قبل جابر به عنوان مظنون به سرقت بازداشت و مدتی زندانی شد.

او بعد از آزادی از برادرم به نام عابد، کینه به دل گرفت و گفت عابد او را به پلیس لو داده است. هر چه برادرم گفت در این ماجرا نقشی نداشت، جابر باور نکرد تا این‌که امروز سراغ برادرم آمد و بعد از مدتی جر و بحث آنها بالا گرفت. جابر با برادرم و افراد خانواده درگیر شد. دعوا با وساطت همسایه‌ها و اهالی خانه خاتمه یافت، اما جابر بعد از چند دقیقه برگشت.

این بار خانواده‌اش هم همراهش بودند و بیل، کلنگ و چوب در دست داشتند. خودش و برادرش هم سلاح به دست مقابل خانه ما ایستاد و به محض این‌که برادرم در را باز کرد، بدون آن‌که اجازه عکس‌العملی به ما بدهند، شروع به تیراندازی کردند. آنها بدون آن‌که هدف خاصی داشته باشند، تیراندازی می‌کردند و حتی به پسربچه همسایه‌مان که در حال بازی در کوچه بود، شلیک کردند.

باتوجه به اطلاعات به‌دست آمده، تحقیقات برای دستگیری عوامل این تیراندازی ادامه یافت تا این‌که یکی از مجروحان که پسری جوان بود، در بیمارستان فوت شد. تیر شلیک شده از کلاشینکف به سینه پسر جوان خورده و او با وجود تلاش پزشکان، تسلیم مرگ شده بود. تحقیقات نشان می‌داد مقتول 23 سال دارد و تازه ازدواج کرده است.

سرهنگ دالوند، رئیس پلیس آگاهی استان لرستان در این باره می‌گوید: کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی خرم‌آباد پس از مرگ پسر جوان، وارد عمل شدند. آنها در تحقیقات دریافتند جابر همراه خانواده‌اش پس از حمله مسلحانه پا به فرار گذاشته‌اند به این ترتیب محل‌هایی که احتمال می‌رفت متهمان فراری در آن مخفی شده باشند، زیر نظر گرفته شد و در نهایت همسر جابر همراه سه نفر دیگر که در این درگیری شرکت داشتند، شناسایی و دستگیر شدند.

کارآگاهان جنایی در بازرسی از مخفیگاه متهمان دستگیر شده، سلاح شکاری، تعدادی فشنگ جنگی و شکاری کشف کردند. همسر جابر در بازجویی به پلیس گفت: ما در درگیری مسلحانه حضور داشتیم اما جز همسر و برادرشوهرم، شخص دیگری سلاح نداشت. ما در این درگیری از چوب و چنگک و بیل استفاده کردیم و بعد از فرار هم جابر و برادرش از ما جدا شدند و نمی‌دانیم آنها کجا مخفی شده‌اند.

به این ترتیب بررسی‌ها برای یافتن قاتلان فراری ادامه داشت تا این‌که کارآگاهان پنج ماه پس از جنایت، رد متهمان را در یکی از شهرستان‌های استان قزوین شناسایی کردند و با هماهنگی‌های قضایی دو برادر را دستگیر کردند.

جابر در تحقیقات اولیه به قتل و تیراندازی اعتراف کرد و در این رابطه گفت: مدتی قبل به عنوان مظنون بازداشت شدم و در مدتی که در حبس بودم، مدام فکر می‌کردم عابد مرا لو داده است. به همین دلیل کینه او را به دل گرفتم. بعد از آزادی هم چند بار سراغ عابد رفتم و از بابت این کار از او گلایه کردم اما عابد زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت چنین کاری نکرده است تا این‌که روز حادثه سراغش رفتم و با هم درگیر شدیم. عابد مرا کتک زد البته نزاع با وساطت و پادرمیانی مردم تمام شد. من که از این اتفاق واقعا ناراحت شده بودم و ازطرفی کینه عابد را به دل داشتم، بلافاصله به خانه‌مان رفتم و پس از برداشتن سلاح، همراه برادرم و دیگر افراد خانواده دوباره سراغ عابد رفتیم. بدون آن‌که فرصتی به او بدهم، شروع به تیراندازی کردم و بعد از آن از محل متواری شدیم. کلاشینکف دست من بود و قاتل من هستم. برادرم سلاح شکاری داشت و دیگران را مجروح کرد.

رئیس پلیس آگاهی استان لرستان توضیح می‌دهد: با اعتراف متهمان به جنایت و تیراندازی، آنها با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

قتل مادر

«می‌خواستند قرص‌هایم را از من بگیرند» این بخشی از اعترافات پسر جوانی است که مادر و برادر خود را با ضربات چاقو مجروح کرد و زن میانسال هنگام انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست داد. متهم جوان که قصد داشت از بیمارستان فرار کند، توسط ماموران دستگیر و در معاینه‌های پزشکی قانونی مشخص شد در زمان قتل جنون نداشت.

عقربه‌های ساعت 9 شب بیست و هشتم مرداد را نشان می‌داد که اهالی یکی از مناطق شهرستان اردبیل با صدای جیغ و داد زن همسایه، خود را به کوچه رساندند و با بدن نیمه‌جان زن همسایه و پسرش مواجه شدند. مجروحان با کمک همسایه‌ها و پسر دیگر خانواده به نام محسن ـ که لباس‌هایش خونین بود ـ به بیمارستان انتقال یافتند اما زن میانسال در راه جان خود را از دست داد. محسن پس از مرگ مادرش قصد داشت فرار کند ولی توسط ماموران بیمارستان دستگیر شد.

پس از مرگ زن میانسال، موضوع به بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان جنایی شهرستان اردبیل اعلام و بلافاصله تحقیقات آغاز شد. کارآگاهان جنایی با حضور در صحنه قتل، چاقویی را که جنایت با آن انجام شده بود، کشف کردند. باتوجه به اظهارات شاهدان، خونی بودن لباس محسن و مدارک و شواهد به‌دست آمده در صحنه جنایت، به دستور قدیر محمدی، بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان اردبیل، محسن بازداشت و تحقیقات از او آغاز شد.

پسر جوان به قاضی پرونده گفت: چند سالی است که قرص مصرف می‌کنم. شب حادثه نیز چند عدد قرص داخل جیبم بود و می‌خواستم آنها را مصرف کنم که برادرم متوجه شد و خواست آنها را از من بگیرد. او به مادرم گفت محسن معتاد شده است. سر همین موضوع باهم درگیر شدیم و من ناگهان از شدت عصبانیت چاقویی از آشپزخانه برداشتم و اول به برادرم سپس به مادرم حمله کردم، زمانی که به خود آمدم، آنها را خونین روی زمین دیدم. همسایه‌ها که به‌دنبال سر و صدای ما به کوچه آمده بودند، مادر و برادرم را به بیمارستان انتقال دادند اما مادرم در راه فوت شد. من بیمار هستم و چند بار نیز در بیمارستان روانی بستری شده‌ام و در زمان جنایت نیز حال طبیعی نداشتم و قتل دست خودم نبود.

متهم باتوجه به اظهاراتش در خصوص جنون به دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال یافت اما جنون او تائید نشد و متخصصان اعلام کردند متهم در زمان قتل در صحت روانی به سر می‌برد. متهم بعد از مشخص شدن این موضوع به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. (ضمیمه تپش)

مرجان همایونی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها