استاد محمود اکرامی طبع لطیف خود را برای مردم غزه به کار گرفت و در وصف مظلومیت مردم فلسطین سرود.
کد خبر: ۶۹۸۳۸۹
خیابان‌های جهان جنازه بالا می‌آورند

سکوت سیاست
سرگیجه سربازان را
بیشتر می کند.

حالا
خیابان های جهان
جنازه بالا می آورند
و کودکان
دست های بیگناهی خود را .

حالا
تو فان نفت
ترانه های مدیترانه را
می بلعد .
وگردباد گلوله
در کوچه های نفس بریده "غزه "
بیداد می کند.

این زمستان است
که در گرما گرم"تیر"
تا گلوی خاور میانه بالا آمده است.

سیاست جهان سل گرفته است
و کودکان در سرفه های پیاپی
گنجشکانی نورس اند
که در سرماریز قرن
گلوله می شوند
می افتند روی دست های خیابان.

حالا
به جماعت دیوانه می شوم
به فرادا فریاد می زنم:

چار ستون سازمان ملل را
موریانه های سکوت جویده اند
و سربازان "ناتو "
بردگانی معاصرند.
خدای من!
به کدامین جرم
گل ها گلوله می شوند؟
خدای من !
اینجا کجای زمین است
غزه است یا کربلا؟
امروز بیست و سوم رمضان است
یا دهم محرم؟
روزه بگیرم یا روضه بخوانم؟
حسین روز ی چند بار باید شهید شود؟
انگار جهان را لکنت گرفته است
در بلبل زبانی مسلسل ها.

خدای من !
جهان را چه شده است ؟
خمپاره ها ی شصت
پشت قباله کدام عروس مدیترانه اند؟
بمب ها در کدام ساعت به سکوت می رسند؟
نکند آدمها
به گرگ تهمت می زنند
تا دندان های سرخشان کمتر دیده شود؟!

سران جهان
چوپانانی دروغگویند .

گاه فکر می کنم
ناف چوپانان را با دروغ بریده اند
گاه فکر می کنم
گرگ برادر کوچک من است
و سران جهان
سربازان شیطان.

گاه فکر می کنم
دلم باید بسوزد
برای گرگ
برای بره های معصوم
و بزغاله های عصیان.

کوه می ماند اگر چه با صدای گر گها
دشت می رقصد اگر چه پا به پای گرگ ها

گرگ ها گویندچوپان گله ها را می درد
سخت می ترسم من از این ادعای گرگ ها

قصه ی چوپان که گرگ آمد، دروغی محض بود
گرگ چوپا ن است چوپان، ای خدای گرگ ها

حالا
جهان با چشمای شیشه ای وباز خوابیده است
باد ها عمودی اند
ومرگ با کودکان بازی می کند
در خیابان های "غزه".
حالا
عروسک ها در باد مرثیه می شوند
و شهر های جهان
همچنان جنازه عروس بالا می اورند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها