مولف دائره المعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی‌ (ره)

خط قرمز ما غلط ننوشتن بود

تحلیل غزلی از علیرضا قزوه درباره امام خمینی(ره)

هنوز این کوچه‌ها بوی پدر دارد

علیرضا قزوه را به‌ حق می‌توان یکی از شاعران موفق و جریان ساز شعر معاصر به شمار آورد. انسجام، صراحت و روشنی زبان و در عین‌ حال چند لایه بودن اشعارش، از ویژگی‌هایی است که شعر قزوه را از آثار دیگر شاعران امروز متمایز می‌سازد.
کد خبر: ۶۸۰۳۸۴
هنوز این کوچه‌ها بوی پدر دارد

در آثار قزوه، توجه به من اجتماعی، بی‌پروایی در بیان حقیقت‌ها و برخورداری از زبانی مستقل و صمیمی به‌ روشنی مشهود است. شعر امروز قزوه، ادامه اشعار دیروز اوست، با همان حرف‌ها و دغدغه‌ها و فقط با تغییراتی در لحن و زبان.

در اشعار این روزهای قزوه که رنگ‌‌و‌بوی سبک هندی نیز در آن نمایان است، توجه به تناسب‌های لفظی و معنوی، مضمون‌آفرینی‌ها و ترکیب‌سازی‌های نو و توجه به موسیقی، بیش از گذشته به چشم می‌خورد.

زخمه‌های شعله‌ور عنوان غزلی است از علیرضا قزوه که برای حضرت امام خمینی (ره) سروده شده است:

هنوز این کوچه‌ها بوی پدر دارد

نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد

هنوز ای مهربان در ماتمت هر تار جان من

نیستان در نیستان زخمه‌های شعله‌ور دارد

نمی‌گویم تو پایان بهاری بعد تو اما

بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد

اگر خورشید رفت این آسمان خورشید می‌زاید

اگر خورشید رفت این آسمان قرص قمر دارد

در این بازار عاشق‌تر کسی کز خود نمی‌گوید

همیشه مرد کم گو دردهای بیشتر دارد

مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند

عزیز مصر بودن یوسف من! دردسر دارد

دو روزی مهربانا غربت ما را تحمّل کن

می‌آید آن که از درد تمام ما خبر دارد

گرچه این غزل در رثای آن عزیز سفرکرده گفته شده، اما به‌هیچ ‌روی، شعری یاس آلود و سوگوار نیست. از همان بیت نخست، امید و روشنی، ساحت غزل را آراسته است.

نگاه روشن در بیت اول، با مژده آمدن کسی که از دردها آگاه است و بالطبع درمان دردها نیز به دست اوست، پیوندی استوار و نیک دارد.

شاعر اگرچه از کوچ خورشید اندوهگین و خسته‌دل است، اما با اشاره به زایش آسمان و تابش ماه، مجالی برای نومیدی و دلسردی نمی‌بیند.

قزوه در این غزل نیز همچون بسیاری از اشعارش، زبانی کنایه‌آمیز و تعابیری دردمندانه دارد. از نابرادرها سخن می‌راند و دردسرها و خون‌جگر و درد غربت.

وجود تناسب‌های لفظی و معنوی از ویژگی‌های بارز شعر قزوه است. او با چیرگی بر زبان و شگردهای زبانی، در استخدام واژگان و بهره‌مندی از بیشترین ظرفیت زبان، بسیار تواناست. این تناسب‌ها، موجب یکدستی و وحدت در محورهای افقی و عمودی شعر او شده است.

به‌گزینی کلمات و عناصر شعری و خوش‌نشینی آنها در شعر، بر بار عاطفی و موسیقی این شعر افزوده است. در بیت اول، ارتباط کوچه و باغ، کوچه‌باغ را فرایاد می‌آورد و نیز تناسب واژه‌های «نگاه، روشن و سحر» و «ریشه و باغ» و تصویر زیبایی که شاعر در مصرع دوم خلق کرده، آغاز مبارک و شروع استواری است برای این غزل.

در بیت:

هنوز ای مهربان در ماتمت هر تار جان من

نیستان در نیستان زخمه‌های شعله‌ور دارد

تناسب واژگان «تار، نیستان و زخمه»، «نیستان و شعله»، رابطه «مهر و شعله» هم از نظر معنایی و هم از دیدگاه اسطوره‌ای و از سویی دیگر انطباق معنای دیگر «تار» با «شعله‌ور»، آشکارا توانایی و توجه شاعر را در این باره به نمایش گذاشته است.

تکرارهای شایسته و هوشیارانه واژگان و عبارات در ابیات مختلف این غزل، در تأکید مقصود شاعر و القای اندوه پیوسته او و نیز افزودن بار موسیقایی کلام، از دیگر شگردهای هنری اوست.

تکرار «این کوچه‌ها» در بیت اول، «نیستان» در بیت دوم، «بهار» در بیت سوم، «اگر خورشید رفت این آسمان» در بیت چهارم و «هنوز» در بیت اول و دوم، نشانگر توجه شاعر به این موضوع است.

در بیت پنجم وقتی از «بازار» سخن می‌رود، بی‌درنگ در بیت بعدی از یوسف می‌گوید که داستان فروختن یوسف در بازار برده‌ فروشان را به ذهن متبادر می‌سازد. همچنین در بیت پنجم از درد می‌گوید و در بیت بعد از دردسر، و این دو بیت را اگر بخواهیم به هم پیوند دهیم، باید بگوییم که نابرادران، خودپرستانی پرگویند و یوسف، عاشقی دردمند.

در این بازار عاشق‌تر کسی کز خود نمی‌گوید

همیشه مرد کم گو دردهای بیشتر دارد

مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند

عزیز مصر بودن یوسف من! دردسر دارد

در مصرع «می‌آید آن‌که از درد تمام ما خبر دارد»، «درد تمام ما» غیر از مفهوم «درد همگی ما»، به «دردهای بسیار و تمام و کمال» هم اشارت دارد.

در بیت پنجم نیز ایهام زیرکانه‌ای به چشم می‌خورد.

در این بازار عاشق‌تر کسی کز خود نمی‌گوید

همیشه مرد کم گو دردهای بیشتر دارد

«از خود نگفتن» گذشته از معنای خود را ندیدن و خودستایی نکردن، معنای دیگری را نیز گوشزد می‌کند و آن از نزد خود و بی‌پایه و سند سخن نگفتن است.

در آموزه‌های عرفانی به این دقیقه بسیار تأکید شده که آنچه مانع و حجاب وصل است، خودبینی است. به فرموده حافظ: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز» و به قول زنده‌یاد قیصر امین‌پور: «آیین آینه خود را ندیدن است»

این نوشتار را با بیتی از امام راحل(ره) در همین باره به پایان می‌بریم:

نیستم، نیست که هستی همه در نیستی است

هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمایی

حسن یعقوبی - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها