جنایت در خودروی مزدا

خواست به التماس‌هایش ادامه دهد اما قبل از آن‌که بتواند حرفی دیگر به زبان بیاورد، پوریا با سلاح کلت کمری که به سمت او گرفته بود، تیری به سرش شلیک کرد و مرد جوان روی فرمان خودرویش افتاد. لحظاتی بعد حسام از خودرو پیاده شد و نگاهی دیگر به دوستش انداخت و مطمئن شد او جان باخته است. با آن‌که می‌دانست کاری که کرده، اشتباه است اما جنایتش را این طور توجیه می‌کرد که برای فرار از بدهی میلیونی،‌ چاره‌ای جز این کار نداشت.

جسدی در خودرو

مردی جوان اواخر اسفند سال گذشته با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد یک مرد داخل خودرو خبر داد. اعلام این خبر کافی بود تا گروه ویژه از کارآگاهان جنایی همراه بازپرس ویژه قتل شیراز وارد عمل شوند و با حضور در محل، تحقیقات خود را آغاز کنند. آنها با حضور در محل که جاده کمربندی در نزدیکی شیراز بود، با جسد مردی جوان داخل خودروی مزدا مواجه شدند. درهای خودرو باز بود و مرد جوان روی فرمان خودرویش افتاده بود.

کارآگاهان ابتدا به تحقیق از مردی پرداختند که ماجرا را به پلیس اطلاع داده بود. مرد جوان در این باره گفت: در حال رفتن به خانه بودم که متوجه یک دستگاه خودروی مزدا شدم که در حاشیه جاده متوقف و درهای آن باز بود. به موضوع مشکوک شدم و به سمت خودرو رفتم و چند بار راننده‌اش را صدا زدم اما جوابی نداد. وقتی کاملا به خودرو نزدیک شدم، لکه خون را روی فرمان دیدم و حدسم به یقین تبدیل شد. راننده مرده بود. برای همین بدون آن‌که دست به جسد بزنم، موضوع را به پلیس 110 گزارش کردم.

متخصصان پزشکی قانونی در بررسی‌های اولیه، علت مرگ را شلیک گلوله به سر قربانی اعلام کردند. در بازرسی از جیب‌های قربانی، مدرکی که هویت مرد جوان را نشان دهد، به‌دست نیامد. در ادامه کارآگاهان با استعلام شماره پلاک خودرو، به هویت صاحب خودرو به نام حسام پی‌ بردند.

مظنونی در پرونده

کارآگاهان با به‌دست آوردن نشانی صاحب خودرو، سراغ خانواده او رفتند و خانواده حسام با حضور در پزشکی قانونی، تائید کردند جنازه متعلق به اوست. به این ترتیب با کشف هویت مقتول، نخستین گره پرونده گشوده شد اما کارآگاهان جنایی استان فارس همچنان با پرونده‌ای مواجه بودند که در آن از عامل یا عاملان جنایت سرنخی وجود نداشت. در تحقیق از دوستان و اعضای خانواده حسام مشخص شد مرد جوان مدتی است با مرد میانسالی به نام پوریا ارتباط برقرار کرده است. از طرفی تحقیقات نشان می‌داد قربانی جنایت، روز حادثه با پوریا قرار داشته و او را ملاقات کرده است. علاوه بر این فاش شد پوریا مدتی قبل از مقتول 90 میلیون تومان قرض گرفته و این پول را پس نداده بود. با توجه به این‌که پوریا آخرین فردی بود که حسام را زنده دیده بود، دستور بازداشت وی به‌عنوان تنها مظنون پرونده صادر شد.

فرار تنها مظنون

کارآگاهان پلیس آگاهی با تحقیقات میدانی دریافتند پوریا خود را به عنوان مامور یکی از سازمان‌های نظامی به حسام معرفی کرده و همیشه کلت کمری همراه داشت. ماموران در ادامه پی بردند مظنون با این شیوه و معرفی خود به‌عنوان مرد قانون، از چند نفر کلاهبرداری کرده و پرونده‌هایی در این زمینه علیه وی مطرح است.

هنگامی که کارآگاهان برای بازداشت مرد میانسال راهی خانه او شدند، مشخص شد پوریا پس از اطلاع از خبر کشف جسد حسام، منزلش را ترک کرده و به مکانی نامعلوم گریخته است. با تحقیقات اطلاعاتی، مخفیگاه پوریا در تهران شناسایی شد و به این ترتیب گروهی از ماموران جنایی با هماهنگی قاضی پرونده راهی پایتخت شدند و مرد میانسال را در مخفیگاهش دستگیر و به اداره آگاهی استان فارس منتقل کردند.

پوریا در تحقیقات اولیه منکر قتل شد و حتی ادعا کرد هرگز سلاح حمل نمی‌کرد. با این حال در ادامه تحقیقات مدارکی به‌دست آمد که نشان می‌داد پوریا زمان جنایت در محل حادثه حضور داشته و بعد از این حادثه با مردی به نام خشایار تماس گرفته است.

با مشخص شدن هویت خشایار، مرد جوان بازداشت و تحقیق از او آغاز شد. او در این باره به پلیس گفت: روز حادثه پوریا با من تماس گرفت و خواست به فرهنگ‌شهر بروم. او حال روحی مساعدی نداشت و از من خواست بسرعت خودم را به محل برسانم. فورا خودم را به آنجا رساندم و در آنجا با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. حسام داخل خودروی خود به قتل رسیده و پوریا درحالی که کلت کمری به‌دست داشت، کنار خودروی او ایستاده بود. پوریا سلاحش را به من داد تا آن را مخفی کنم. من هم قبول کردم این کار را انجام دهم.

گفته‌های خشایار، تائید حضور پوریا در صحنه قتل و بدهی 90 میلیونی متهم به مقتول، حاکی از آن بود که پوریا در این جنایت دست داشت. از طرفی سلاح پوریا به اداره تشخیص هویت ارسال و در بررسی متخصصان آزمایشگاه اسلحه‌شناسی اداره تشخیص هویت مشخص شد گلوله‌ای که حسام با آن کشته شده، از کلت پوریا شلیک شده است.

مرد میانسال که در برابر مدارک و دلایل پلیسی قرار گرفته بود، چاره‌ای جز اعتراف به جنایت نداشت و به قتل حسام با انگیزه اختلاف مالی اعتراف کرد. او درباره این جنایت به پلیس گفت: مدتی قبل با حسام آشنا شدم و خودم را مامور یکی از ارگان‌های نظامی معرفی کردم و پس از جلب اعتمادش، از او 90 میلیون تومان قرض گرفتم. حسام چند وقت بعد پولش را خواست و من که نمی‌خواستم بدهی‌ام را پس دهم، هر بار بهانه‌ای می‌آوردم تا این‌که روز حادثه به بهانه حل مشکلات با حسام قرار گذاشتم. حسام به محل قرار آمد و من سوار خودروی او شدم و خواستم به طرف خارج از شهر حرکت کند و زمانی که به محل حادثه رسیدیم، به حسام گفتم خودرو را نگه دارد. آنجا دوباره موضوع بدهی را مطرح کرد و با هم بر سر این موضوع بحث‌مان شد، من هم کنترلم را از دست دادم و با سلاحی که داشتم، گلوله‌ای به سر حسام شلیک کردم و او را به قتل رساندم.

متهم ادامه داد:بعد از جنایت خیلی ترسیدم. نمی‌دانستم چه​کار باید بکنم. به همین دلیل با خشایار تماس گرفتم و از او خواستم اگر آب دستش است زمین بگذارد و به آدرسی که می‌گویم، بیاید. خشایار خیلی زود خودش را آنجا رساند و از او خواستم سلاحم را در محلی مخفی کند. بعد از جنایت باخبر شدم پلیس به من مشکوک شده است، به همین دلیل به تهران فرار کردم اما خیلی زود دستگیر شدم.

سرهنگ حیدری، رئیس پلیس آگاهی استان فارس در این باره گفت: متهم پس از اعتراف به جنایت به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. از سویی فردی هم که پوریا از او سلاح خریده بود، شناسایی و دستگیر شد./ ضمیمه تپش

مرجان رضایی