جزئیات قتل خواهرزاده بازیکن سابق استقلال

مادر مقتول: برای دستگیری قاتلان دخترم لحظه‌شماری می‌کنم

گفت‌وگو با جوان متهم به قتل

شیشه باعث جنایت شد

محمود که به قتل همسر برادرش متهم شده، یک سال است در زندان به سر می‌برد. او قبل از محاکمه هم می‌دانست برادرش چه درخواستی برای وی خواهد کرد. متهم که دو هفته قبل در شعبه 71 دادگاه کیفری ‌استان تهران محاکمه شده‌ است، جزئیات قتل را توضیح می‌دهد.
کد خبر: ۶۶۹۱۲۶
شیشه باعث جنایت شد
متهم به قتل همسر برادرت هستی، چرا این کار را کردی؟

نمی‌خواستم او را بکشم، این اتفاق پیش آمد. خود مریم مقصر بود.

مگر چه اتفاقی افتاد که فکر کردی اجازه داری او را بکشی؟

نه منظورم این نیست که من حق داشتم او را بکشم. آنقدر عصبانی شدم و ناراحتم کرد که نتوانستم خودم را کنترل کنم.

با مریم از قبل مشکلی داشتی؟

مشکل خاصی نداشتم، اما نمی‌دانم چرا او با من مشکل داشت و مرتب در کارم دخالت می‌کرد؛ به طوری که برادرم با من بد شده‌ بود.

اما این طور که برادرت می‌گفت، این تو بودی که در خانه آنها زندگی می‌کردی پس تو در زندگی آنها بودی نه او در زندگی تو.

من همیشه در خانه برادرم نبودم. فقط آخر هفته‌ها که جایی برای ماندن نداشتم، به آنجا می‌رفتم. قصدم هم ایجاد مزاحمت نبود. در آن خانه فقط یک کمد اشغال کرده‌ بودم، اما مریم مرتب در گوش برادرم می‌خواند که من مزاحم آنها هستم. هر کاری برادرم می‌خواست برایم بکند، مریم نمی‌گذاشت.

مثلا برادرت چه کاری می‌خواست برایت بکند که مریم از انجام آن جلوگیری می‌کرد؟

برادرم می‌خواست حقوقم را زیاد کند، اما مریم اجازه نداد.هر وقت پول احتیاج داشتم یا از برادرم کمک می‌خواستم، مریم جلوی او را می‌گرفت.

با برادرت مشکل مالی داشتی؟

خرده‌حساب داشتیم، اما این دلیلی برای کشتن همسرش نبود از آن زن بدم می‌آمد.

تو با برادر دیگرت هم درگیر شده‌بودی، پس این موضوع نمی‌توانست زیاد به مریم مربوط باشد حتی به گفته برادرت، با پدرت هم درگیری داشتی.

متاسفانه شیشه می‌کشیدم و حال درست و حسابی نداشتم، به همین دلیل هم با برادر بزرگم درگیر شدم. با پدرم هم همیشه درگیری داشتم، اما آنها از من حمایت می‌کردند. برادرم که همسرش را کشتم همیشه هوای مرا داشت و با این که معتاد بودم، اذیتم نمی‌کرد و کمکم می‌کرد، اما از وقتی مریم وارد زندگی او شد، همه چیز تغییر کرد. آن زن روی برادرم تاثیر می‌گذاشت.

به نظر می‌رسد تو به همسر برادرت حسادت می‌کردی، این موضوع درست است؟

نه حسادتی در کار نبوده من که زن نبودم حسادت کنم. او در کارهای من دخالت می‌کرد.

این چندمین ‌بار است که درباره دخالت‌های همسر برادرت می‌گویی. بیشتر توضیح بده ماجرا چیست؟

مدت‌ها قبل در کارگاه برادرم کار می‌کردم، شریک هم بودیم. کارم خوب بود و رابطه خوبی هم با برادرم داشتم، اما او ورشکست شد و کارگاه را فروخت و مجبور شد جایی کوچک‌تر بگیرد. با این حال با او کار می‌کردم. وقتی برادرم ازدواج کرد، اوضاع عوض شد. برادرم مثل سابق نبود و با این که همسرش روزی یک ساعت بیشتر در کارگاه نبود، اما دخالت‌های زیادی در روابط ما می‌کرد. اتفاقی افتاد که من مجبور شدم از آن کارگاه بروم و جای دیگری کار می‌کردم. چون آن شخص آشنای برادرم بود، باز حرف‌های زن‌برادرم به گوشش می‌رسید و من آنجا هم مشکلاتی داشتم. آخرین ‌بار که مریم باعث شد برادرم مرا از خانه‌اش بیرون کند، دیگر از دخالت‌هایش خسته ‌شده ‌بودم. عصبی بودم البته اگر آن روز شیشه مصرف نکرده‌ بودم، حتما طور دیگری برخورد می‌کردم.

با مریم چطور برخورد می‌کردی؟

مثلا داد و فریاد می‌کردم و فحش می‌دادم. از خانه بیرون می‌رفتم، اما آنقدر عصبی بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم و دوباره برگشتم.

وقتی مریم را کشتی، بچه برادرت در خانه بود و شما را نگاه می‌کرد با این که او خیلی کوچک است، اما وقتی بزرگ شد و از تو پرسید چرا این کار را کردی، به او چه جوابی می‌دهی؟

متاسفم. این اتفاق واقعا نباید جلوی آن بچه می‌افتاد. من بچه برادرم را خیلی دوست دارم. او خیلی شیرین بود. راستش دلم خیلی برایش تنگ شده‌ است البته همسر برادرم نمی‌گذاشت زیاد به او نزدیک شوم.

اگر متاهل بودی و معتاد نبودی و برادر معتادی داشتی، حاضر بودی او را در خانه بپذیری؟

من کسی بجز برادرم نداشتم. قبول دارم که اعتیادم باعث شده‌ بود با خانواده‌ام دچار مشکل شوم و وضع بدی داشته ‌باشم، آنها را اذیت می‌کردم، اما بجز آنها واقعا کسی را نداشتم. من همین برادرم را که از طرف بچه‌اش برایم درخواست قصاص کرده‌، بیشتر از دیگر اعضای خانواده‌ام دوست داشتم. مساله همسرش اعتیاد من نبود. او می‌دانست ما رابطه خوبی داریم و می‌خواست این رابطه را به هم بزند. من از این موضوع ناراحت بودم.

گفتی می‌دانی برادرت برایت درخواست قصاص می‌کند و قطعا به رایی که دادگاه هم ممکن است صادر کند، واقف هستی با همه اینها فکری برای حل این مساله کرده‌ای؟

این مشکل، قابل حل نیست. من نمی‌توانم زن برادرم را زنده کنم. با این که برادرم توانسته تا حد زیادی با این موضوع کنار بیاید و دوباره ازدواج کرده است، اما من خودم نمی‌توانم این مساله را برای خودم حل کنم و به همین دلیل هم خیلی متاسف هستم. با این که می‌دانم زن برادرم هم با کارهایی که می‌کرد باعث ناراحتی‌ام می‌شد و برادرم را تحریک می‌کرد، باز هم عذاب‌وجدان دارم.

برادرت گفته رضایت نمی‌دهد. به نظر خودت او حکم را اجرا خواهد کرد؟

حق دارد رضایت ندهد. زندگی‌اش نابود شده ‌است و من باعث این اتفاق شدم. می‌دانم از دستم عصبانی است، اما نمی‌دانم واقعا می‌تواند کاری را که من با او کردم، با من بکند یا نه. امیدوارم این کار را بکند چون هیچ‌جور نمی‌توانم خودم را از عذاب‌وجدانی که دارم، راحت کنم. من مریم را مثل خواهر خودم می‌دانستم اما او هیچ وقت من را عضوی از خانواده ندانست و برادرم را فقط برای خودش می‌خواست. از این که برادرم به من کمک می‌کرد، ناراحت بود. من و برادرم در کارمان خیلی ماهر بودیم و حتی ورشکستگی‌ ما به دلیل وجود مریم بود. او در این مورد هم خیلی دخالت کرد.

نمی‌خواهی از برادرت عذرخواهی کنی شاید عذرخواهی تو او را آرام کند؟

برادرم گفت از من نه دیه می‌خواهد و نه شکایتی دارد، اما ازحق بچه‌اش نمی‌تواند بگذرد.حق هم دارد شاید اگر من هم بودم، همین برخورد را می‌کردم. می‌دانم این تصمیم برای او هم بسیار سخت‌ است.

اگر برادرت رضایت بدهد و تو بیرون بیایی، چطور زندگی خواهی کرد؟

راستش زندگی من درست بشو نیست. وقتی دست به قتل می‌زنی. دیگر آدم قبلی نیستی. من خلافکار نبودم خلافم این بود که شیشه مصرف می‌کردم. هیچ‌ کار بد و خلاف دیگری نمی‌کردم حالا هم که در زندان هستم، تاوان همین شیشه مصرف کردن را می‌پردازم. اگر از زندان آزاد شوم هم عمر زیادی نخواهم داشت. با این که الان در زندان مواد را ترک کرده‌ام، اما حال روحی خوبی ندارم. خانواده‌ام به دیدنم نمی‌آیند. دارو می‌خورم تا آرام شوم خودم اصلا امید ندارم حتی بتوانم در این مدت در زندان هم دوام بیاورم و ممکن است همین ‌روزها بمیرم.

چرا اینقدر ناامید صحبت می‌کنی. خیلی از اعدامی‌ها هستند که تلاش می‌کنند تغییر ‌کنند و رضایت بگیرند.

من از ابتدای تولدم برای خانواده‌ام آزار و اذیت داشتم و همیشه باعث دردسر آنها بودم. آدم بدبختی هستم و وقتی تا این سن در بدبختی بودم و همیشه برای همه دردسر درست کرده‌ام، از این به بعد هم نمی‌توانم زندگی خوبی داشته ‌باشم. من هیچ‌وقت به ناموس مردم بد نگاه نکردم و آدم بی‌اخلاقی نبودم، اما هیچ کس مرا دوست نداشت و همیشه خانواده‌ام تحقیرم می‌کردند، می‌گفتند تو بی‌عرضه هستی و به درد هیچ ‌کاری نمی‌خوری. حالا هم که این طوری شده و من، زن برادرم را کشته‌ام دیگر کسی مرا قبول نمی‌کند. حتی همین برادرم که آنقدر دوستش داشتم، می‌گوید نمی‌خواهد مرا ببیند چه رسد به دیگران که همیشه از دستم عصبانی بودند. از برادرم معذرت می‌خواهم. هیچ کار دیگری بجز عذرخواهی نمی‌توانم بکنم. امیدوارم او هم پشیمانی را در چشمان من ببیند و درک کند در چه شرایطی هستم. اگر او بخواهد، ممکن است همه چیز تغییر کند در غیر این صورت ترجیح می‌دهم دیگر زنده نباشم./ ضمیمه تپش

مریم عفتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها