کتاب «سنگ سلام» نوشته محمدرضا بایرامی، اثری خوش­خوان و جذاب است. حس تعلیق مناسب موجب می‌شود مخاطب از خواندن این کتاب لذت ببرد. از منظر ساختار نیز خوش­فرم است.
کد خبر: ۶۵۴۲۹۹
سنگی که به نوجوانان ‌سلام می‌کند

در کل، مفاهیم مورد نظر نویسنده بخوبی پرداخت و بیان شده است و اینها همگی توانایی وی را در پرداخت خوب این اثر نشان می‌دهد.

پرسشی که برای من وجود دارد، این است که به چه دلایلی باید این اثر را نوجوانانه قلمداد کرد؟ آثاری که برای نوجوانان نوشته می‌شود معمولا سر‌راست هستند و ماجراجویانه، در حالی که زاویه ­دید و ترفندهای تکنیکی در این اثر، شاید موجب ‌شود که مخاطب نوجوان اندکی از فضای داستان و ارتباط با شخصیت‌ها دور بماند.

البته ماجرای این رمان در کوهستان می‌گذرد و روند داستان و تعلیق موجود، مطمئنا برای مخاطب نوجوان جذاب است، اما نوع پرداخت و تنوع زاویه دید ممکن است مشکل‌آفرین شود. البته این صرفا یک نظر تحلیلی است و امکان دارد در عمل، این داستان بازخورد متفاوتی در بین مخاطب‌ها داشته باشد.

تلقی عمومی از رمان نوجوان این است که باید ماجرامحور باشد، با پیچیدگی‌های ساختاری کمتر. البته می‌دانم که آقای بایرامی در داستان‌نویسی بیشتر سویه‌های مدرن را دنبال می‌کند و با روایت سرراست ماجراها میانه چندانی ندارد.

همچنین می‌دانیم که ویژگی اصلی داستان مدرن، زاویه دید و پرداخت درونگرایانه است تا از زوایای پنهان شخصیت‌ها پرده‌­برداری شود، اما تعیین این‌که رمان نوجوانانه تا چه اندازه می‌تواند از این نگاه درونگرایانه برخوردار باشد، کار چندان ساده‌ای نیست و بستگی به میزان مهارت و پختگی نویسنده دارد. برای مثال، اگر سنگ سلام را از چنین نگاه و پرداختی دور کنیم با رمانی معمولی مواجه می‌شویم. پس شاید نویسنده در درجه نخست به غنای تکنیکی نظر داشته است و در مرحله بعدی‌ خواسته با استفاده از این ترفند، ذهن مخاطب نوجوان خود را در جریان خوانش اثر با برخی پیچیدگی‌ها روبه‌‌رو سازد تا زاویه‌های متنوع و اضلاع متفاوتی را تجربه کند وگرنه نوشتن داستان‌های راحت‌الحلقوم برای این نویسنده به مراتب کار آسان‌تری است.

در عین حال باید بگویم آقای بایرامی در پردازش داستان و ایجاد حس تعلیق موفق بوده است. نشانه‌اش هم این‌که بدون وارد شدن به امامزاده مورد نظر و توصیف مستقیم آن مکان مذهبی، این مفهوم دینی و آیینی را بخوبی پرورانده است. اگر به یاد بیاوریم که این روزها بردن مخاطب نوجوان به اندرون فضاهای دینی و آیینی چه کار دشواری است، ارزش کار نویسنده را بهتر درک می‌کنیم. همان‌گونه که با پردازش شخصیت دایی‌ توانسته‌اند به مفاهیم و فضاهای جنگ و دفاع مقدس هم نقبی بزند، یا همان‌گونه که بیشترین بهره را از طبیعت بکر منطقه برده است.

پرسش دیگری که مایلم در پایان به آن اشاره کنم، این است که آیا داستان نمی‌توانست از پایان­‌بندی کامل‌تر و تمام­‌کننده‌تری برخوردار باشد؟ البته شیوه و تکنیک یادشده این پایان­‌بندی را توجیه می‌کند، اما به نظر می‌رسد داستان نوجوانانه به پایان شفاف‌تری نیازمند است، مگر این‌که بپذیریم این یک اثر بیشتر بزرگانه است تا نوجوانانه.

محمدکاظم مزینانی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها