طنز خندان

صادرات مغز

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۵۹۷۹۲۸
پایان جهان چه جوری است؟

تهران امروز : باور کنید این خال ها مال کسی نیست!

آزادی و آزادگی مال کسی نیست
این هر دو هرگز جزو اموال کسی نیست
وقتی که دور گردنم افتاده باشد
ساده‌ست، یعنی شال من شال کسی نیست
من مالک اموال خویشم، هر چه دارم
یک قاشق از من جفتِ چنگال کسی نیست
یک مشت خال از کودکی بر صورتم هست
باور کنید این خال ها مال کسی نیست
این دیگران هستند با من کار دارند!
چشمان من هرگز به دنبال کسی نیست
چون فال ما، در قهوه های دیگران نیست
پس قهوه ما نیز در فال کسی نیست
گاهی سیه پوش غم یاران خویشیم

شکر خدا امشب، شب سال کسی نیست
خط های ما جز در ضرورت های مخصوص
آزادِ آزاد است اشغال کسی نیست
ما واقعا با، بار خود مشکل نداریم
قومی که ما باشیم، حمّال کسی نیست
اَشکال گوناگون آزادی‌ست، مشکل
هرگز برادر چیزی اِشکال کسی نیست
آدم چرا گاهی دلش آتش نگیرد!؟
وقتی که یخ هم توی یخچال کسی نیست
آری فقط در شهر دور آرزوها
هرگز کسی در فکر اغفال کسی نیست
وقتی که آدم عقل دارد، فهم دارد
یعنی گناه از بخت و اقبال کسی نیست
در زامبیا اوضاع کشور نیست مطلوب!
هرگز کسی مسئول اعمال کسی نیست
باید فقط از خود بپرسی حال خود را
کس با خبر از حال و احوال کسی نیست
من راوی اشعار خویشم، در حقیقت
اشعار اینجانب ز اقوال کسی نیست
شعرم اگر پایان مطلوبی ندارد
کوتاهی از بنده ست اهمال کسی نیست

جام جم : شما با گربه نسبتی دارید؟

دیشب طبق معمول ما بد خواب شده بودیم ـ نخیر! بد خواب شدن ما هیچ ارتباطی به بدبختی‌هایمان نداشت، لطفا موضوع را منحرف نکنید ـ بله داشتیم عرض می‌کردیم که دیشب خوابمان نمی‌برد و یکی از مهم‌ترین دلایل آن هم این بود که ما بی‌خود و بی‌جهت یاد رویاهایمان افتاده بودیم. یاد خاطراتمان از زمان کودکی تا همین چند وقت پیش که مثلا سخت مشغول کار بودیم.

اصلا از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که ما هر موقع به رویاهایمان فکر می‌کنیم ابتدا بشدت دچار شگفتی می‌شویم که بلانسبت شما چقدر خنگ بودیم که حتی به کوچک‌ترین آرزوهایمان نرسیدیم و بعد جای شما خالی بدجور با خودمان دست به یقه می‌شویم ـ بین خودمان باشد، اما بیشتر شب‌ها این دست به یقه شدن ما با خودمان به کتک‌کاری هم می‌کشد! ـ اما دیشب اوضاع کمی متفاوت بود. چون تصمیم داشتیم همان نصفه شبی هر جور شده تکلیف خودمان را روشن کنیم و بفهمیم چرا ما برخلاف تمام رویاها و تلاش‌هایمان به هیچ جا نرسیدیم. درخصوص ایام کودکی و جوانی باید عرض کنیم که در آن ایام تصور می‌کردیم که رسیدن به آرزوها و پیشرفت آدم‌ها به تلاش و توانایی‌های خودشان مرتبط است ـ از بس خنگ بودیم ـ و هنوز نمی‌دانستیم که مهم‌ترین عامل پیشرفت این است که مثلا... بگذریم.

بعد یکهو تمام لحظات زندگیمان در این چند سال اخیر عینهو فیلم سینمایی از جلو چشممان عبور کرد و کاملا تصادفی از طریق دوستان! به این نتیجه رسیدیم که حداقل درخصوص کارمان اگر این گونه که عرض می‌کنیم عمل می‌کردیم شاید تا الان برای خودمان کسی شده بودیم! بنابراین توصیه می‌کنیم که... .

راستی قبل از این که توصیه‌های ما را بخوانید. عنایت داشته باشید که ما نه‌تنها با این توصیه‌ها موافق نیستیم بلکه خیلی هم مخالفیم! کور شویم اگر دروغ بگوییم.

- یادتان باشد در محل کارتان هیچ گاه کارها را سریع انجام ندهید. باور بفرمایید سرعت در کار به هیچ عنوان نشانه خوب بودن شما تلقی نمی‌شود و تنها نتیجه سرعت انجام کار شما این است که از طرف همکاران متهم به پاچه‌خواری خواهید شد و از طرف مدیران بالا دست هم نشانه‌ای بر ساده بودن کار است.

ـ هیچ‌گاه ضعف‌های یک مدیر را با مدیر دیگر در میان نگذارید چون از آن پس دو مدیر در مقابل شما موضع‌گیری خواهند کرد.

ـ همیشه با همکارانتان در حال مجادله باشید! چون ارتباط دوستانه و سالم شما با سایر همکاران ممکن است از نظر برخی‌ها... بگذریم.

ـ روی زبانتان خیلی کار کنید و اگر نمی‌توانید خوب تملق‌گویی کنید حداقل این جمله را خیلی به کار ببرید «شما درست می فرمایید». به جان خودمان جواب می‌دهد.

ـ با مشکلات محل کارتان بسازید و ایرادها را هیچ گاه به مدیرانتان منتقل نکنید. چون از آن لحظه به بعد تنها مشکل سازمانتان شما هستید.

ـ از توانایی‌ها و خلاقیت‌های مدیرتان تا می‌توانید تعریف کنید. مهم نیست که مدیر شما حتی از نوشتن یک... بی‌خیال فقط تعریف کنید.

ـ هرگز بابت این که مدیرتان دو یا سه ایراد کوچک دارد، آرزوی رفتن او را نکنید؛ چون قطعا مدیر بعدی 23 ایراد بزرگ دارد.

ـ حتی‌المقدور حرف نزنید. لال بودن در پیشرفت شما نقش بسزایی دارد. باور کنید!

ـ به قول فامیل دور ـ سریال کلاه قرمزی ـ «در زندگیتان هیچ وقت با یه خر درد دل نکنید».

ـ در محل کارتان همیشه «آسه برو، آسه بیا، که گربه شاخت نزنه» باشید مگر این که با گربه نسبتی داشته باشید.

به هر حال اگر قادر به انجام هیچ یک از این کارها نبودید زیاد مهم نیست، اما حداقل توصیه ما را در این خصوص جدی بگیرید!

جام جم: کم فروشی مجازی

 کم گرانفروشی حقیقی داریم که دیگر حال و حوصله گرانفروشی مجازی را نداریم. خیلی‌ها معتقدند که خدمات اینترنتی در ایران، گران است و به اندازه‌ای که پول می‌دهید، مخابرات به شما آش نمی‌دهد. نرخ خدمات به بلندای برج میلاد؛ کیفیت ارائه خدمات به قدر و قامت منارجنبان اصفهان که مثل ژله همیشه لرزان است.

خبر دریافتی: «کارشناسان می‌گویند که دولت عامل اصلی گرانی اینترنت در کشور است.» ــ به نقل از جراید ناراضی از اینترنت

پرسش فلسفی: مگر می‌شود که دولت خودش عامل‌گرانی باشد؟

پاسخ عرفانی: علت دولت ز علت‌ها جداست‌‌/ ‌‌این گرانی علتش باد هواست!

چاره‌اندیشی دولت: البته بی‌انصافی نباشد که پروژه گرانی اینترنت، مال این دولت فعلی نیست و از دول قبلی کلید خورده است. منتهی نه که دولت حال حاضر، کلید تدبیر و امید را دارد داخل قفل‌های معضلات و مشکلات می‌چرخاند تا بلکه یکایک را باز کند؛ فلذا در خصوص کاهش گرانی اینترنت هم راهکارهایی دارد به شرح زیر(لطفا به زیر نگاه کنید):

1ـ صدور دستور توقف افزایش 60 درصدی قیمت تعرفه‌های ارتباطی از سوی وزیر جدید ارتباطات و فناوری که نخواستیم نام ایشان(یعنی جناب محمود واعظی) فاش‌شود.

2ـ دادن وعده کاهش قیمت و افزایش کیفیت اینترنت برای کاربران که خود من و شما هم یکی از ایشان به‌شمار‌می‌رویم و بی‌تابانه منتظر و مشتاق این حسن اتفاقیم.

ارائه سند: از آنجا که ما هر حرفی زدیم، خیلی الکی نبوده و مستند به مدارک معتبر بوده و اسنادش موجود می‌باشد؛ لهذا در خصوص آنچه عرض شد نیز استناد می‌کنیم به نتایج منتشر شده از پژوهشی که در کنفرانس فناوری اطلاعات سال 91 رونمایی شد و طی آن اعلام شد که 66 درصد کاربران ایرانی از کیفیت اینترنت ناراضی بوده یا از قیمت‌های این خدمات شکایت دارند.

پارازیت انداختنی: اگر غلط نکنم، آن 34 درصد راضی هم با اینترنت سروکار ندارند. نمونه‌اش عمه خود نگارنده. اصلا نمی‌داند که اینترنت، سردرختی است یا پادرختی!

بسته پیشنهادی: گرانی نرخ اینترنت و پایین بودن کیفیت نامبرده، به هر حال اتفاقی است که افتاده؛ باید اندیشه کرد که چه کار باید کرد. جای امیدواری است که خود دولت دارد کارهایی می‌کند. از این‌رو جا دارد که ما نیز رهنمودهای ارزنده خود را پشت بندش تقدیم کنیم که می‌کنیم:

1ـ راهکار اینترنتی دولت: سرعت زیادی فقط در جاده و در سطح خیابان بد است که برای جلوگیری از آن، به ساخت سرعت‌گیر روی آوردند. منتهی نه که ملت بعضا به یک چیزی برای کاستن از سرعت خود عادت نداشتند و احساس می‌کردند کسی آنها را دست انداخته؛ لهذا به این سازه شهری، اصطلاحا «دست‌انداز» هم می‌گفتند. سرعت اینترنت بد نیست بیشتر شود. به ایمان و آگاهی خود کاربران باور داشته باشیم و فرهنگ‌سازی کنیم که از این سرعت بالا، سوءاستفاده نشود. می‌گویند که یک لاک‌پشتی داشت می‌نالید که من سرعتم خیلی کم است. حلزونی هم آنجا بود. دست از دلش برداشت و گفت: نه خیر؛ سرعت من کمتر است. در این هنگام بود که اینترنت ایران به سخن درآمد و رو به هردو گفت: «پس بفرمایید بنده هویجم!»

2ـ راهکار اینترنتی ملت: فقط که دولت نباید به فکر بالا بردن سرعت اینترنت برای جلب رضایت کاربرانی باشد که نرخ خدمات ارائه داده شده به آنها با سرعت بالا می‌رود، ملت خودش هم باید به راهکارهایی برای جلب رضایت خودش و ایضا دولت بیندیشد. به عنوان نمونه، الان خود بنده یک راهکار شاهکار از آستینم درمی‌آورم. سیم کابل اتصال مودم به دستگاه را بگیرید و چند بار هی خم و راستش کنید. بعد یک دفعه ولش کنید. جریان امواج الکترونیکی در قالب افزایش سرعت، یک دفعه زیاد می‌شود و بلکه هم فوران می‌کند. خود بنده عین این تجربه را با شلنگ آب خانه‌مان انجام دادم، عجیب جواب داد.

شرق: پایان جهان چه جوری است؟

27 مغز بزرگ جهان، از جمله استیفن هاوکینگ، فیزیکدان بریتانیایی، گردهم آمدند تا «پایان جهان» را پیش‌بینی کنند و برای اجتناب از مواجهه با آن، راهکاری پیشنهاد دهند. به گزارش ایسنا مثلا:

- جهان ممکن است با حملات سایبری پایان یابد.

- جهان ممکن است با عفونت مهندسی‌شده تمام شود.

- برخورد با سیاره دیگر می‌تواند دلیل پایان جهان باشد.

THE END

اولش عرض کنیم که واقعا این مغزهای جهان از ما عقب هستند. چون ما تا همین خردادماه فکر می‌کردیم دنیا تمام شده. اما ما فکر می‌کنیم جهان اینطوری تمام شود.

- ممکن است یک عده از دانشگاه ایرانیان فارغ‌التحصیل شوند و بعد بروند در جاهای مختلف مدیر، رییس یا معاون شوند و هفته بعدش دنیا تمام شود.

- البته ما دیدیم که نیاز نیست برای مدیریت حتما فارغ‌التحصیل شد، چون Photoshop اختراع شده است.

- یک راه پایان جهان هم این است که یک روز، که خیلی هم دور نیست، ترافیک تهران و شهرهای بزرگ، باز نمی‌شود و همه در ماشین و پشت ترافیک تمام می‌شویم.

- بعید هم نیست نیازی به پایان جهان نباشد، همین که مردم دنیا با توپولوف سفر کنند، بعد از یک‌سال آدمی نمی‌ماند.

- امواج مزاحم الان منجر به بیماری‌های جنین می‌شود. یک‌موقع می‌شود که دیگر نیازی به فرستادن پارازیت نیست، چون کسی نیست جلو ماهواره بنشیند و فیلم تماشا کند.

- یک راه دیگر برای پایان جهان برگزاری مناظره در تلویزیون است. چون دیده‌شده کسی به چیزی رحم نمی‌کند.

- پیمانکار هم گزینه مناسبی است. کافی است مثل همه پروژه‌ها جهان را کنترات بدهیم دست دلاوران. مطمئن باشید بعد از یک هفته پروژه می‌رود هوا و مثل بزرگراه تهران – شمال هرگز به پایان نمی‌رسد.

کیهان : مسئولیت

گفت: این اصلاح‌طلب‌ها یادشون رفته که در شورای شهر اول و دولت اصلاحات و مجلس ششم به جای کار برای مردم، چه درگیری‌ها و آشوب‌هایی به پا کرده بودند.

گفتم: مردم که یادشون نرفته و به همین علت هم طردشون کردند.

گفت: ولی حالا دارند یواش یواش زیر چتر اعتدال پست و مسئولیت می‌گیرند. انگار نه انگار که چه سابقه‌ای داشته‌اند.

گفتم: یکی می‌گفت؛ بچه که بودم همه فامیل می‌گفتند «تو، به ما رفتی» ولی حالا هیچکدوم حاضر نیستند مسئولیت حرفی رو که زده بودند به عهده بگیرند!

قدس: مش غضنفر و مرگ مغزی

سین. ترش - بِچّه آبِجیِ هَمسِده چِفتیما چَنوَخت پیشا هَموجور که داشت تو میلان با چَرخِش بازی مِکِرد، یَک ماشینِ زد بِزِشُ اویَم رو زِمین قِل خوردُ کِلَّش گُرُمبَستی خورد به لَبِ جوبُ رفت تو کُما.

دیروز که داشتُم مرفتُم تو خِنَما دیدُم هَمی هَمسِدَم دَرِ خِنشایِ واز کِردُ دُوید سمتِ سَرِ میلان. بِزِش گفتُم چیکار رِفته که ایقذَر مُدُوی؟ گفتِگ نِمِدِنُم. الان آبِجیم بِزِم زنگ زدُ فِقط صدایِ گیریَش آمدُ قَط کِرد. گفتُم ماشین سَرِ میلانِ؛ خودُم مُبُرُمِت مَریضخِنه. وَختی رسیدِم دیدِم نَنه بابایِ بِچِّگه دِرَن گیریه مُکُنَن. از یَک پرستارِ پرسیدُم مَگِر بِچِّگه چیکارِش رِفته؟ گفتِگ دکترا گفتَن مرگِ مغزی رِفته یُ دِگه زنده نِمِمانه. حالا اگِر نَنه باباش رضایت بِدَن، اَضایِ بدنِش رِ وَرمِدِرَن به یَکچَنتا مریضِ دِگه که دِرَن مِمیرَن پیوند مِزِنَن تا نمیرَن. خُلِصه بعدِ یَکچَنساعت آبِجی یُ دامادِ هَمسِدَما رضایت دادن که قلبُ کبدُ کلیه یِ بِچَّشایِ وَردِرَنُ بُگذارَن تو جونِ چَننِفَرِ دِگه.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم چرا وَختی مِشه با پیوندِ اَضایِ اینایی که مرگِ مغزی مِرَن به مریضایِ دِگه، هَم رضایتِ خدا رِ کسب کِرد هَم جونِ چارنِفر دِگه رِ نجات دادُ هَم چارتا خانواده دِگه رِ خوشال کِردُ هَمَم کاری کِرد که خانوادَش حس کُنن عزیزِشا هنوز زنده یِ یُ قلبِش دِره تو جونِ یَکنِفر دِگه مُجُلّه، وازَم بَضیا به ای کار رضایت نِمِدَنُ او قلبُ اعضا رِ مُگذارَن تو خاک؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها