الیور استون از دلبستگی‌هایش به سینمای تاریخی می‌گوید

فیلم ساختن ترسناک است

الیور استون، فیلمساز جنجالی و ضدجنگ دو دهه قبل سینما، این روزها کم‌کارتر شده است و بیشتر در جشنواره‌های بین‌المللی شرکت می‌کند و سمینار می‌گذارد. او طی چند ماه اخیر مهمان ویژه جشنواره‌های سارایوو و کارلوویواری بوده و قرار است ماه آینده به ایتالیا سفر و در جشنواره فیلم ونیز شرکت کند.
کد خبر: ۵۸۲۹۹۵
فیلم ساختن ترسناک است

جشنواره کارلوویواری چند هفته قبل یک برنامه مرور بر آثار او گذاشت. برای دوستداران سینمای مولف و غیرمتعارف دیدار دوباره با فیلم‌های این هنرمند قدیمی یک غنیمت بود.

منتقدان سینمایی هم هنوز فیلم‌های قدیمی او را دوست دارند. «صورت زخمی» برایان دی‌پالما که نسخه دوباره‌سازی شده یک اثر کلاسیک به همین نام بود، با فیلمنامه‌ای از استون ساخته شد. این نسخه اکنون لقب اثری کلاسیک را گرفته است. استون در سال‌های اخیر به سراغ مستندسازی هم رفته است. او دو اپیزود مجموعه مستند تلویزیونی «تاریخ ناگفته آمریکا» را کارگردانی کرده است، اما تماشاگران سینما در سراسر جهان، این فیلمساز را با فیلم‌های پرسر و صدایی مثل جوخه، جی‌اف‌کی و متولد چهارم جولای می‌شناسند.

الیور استون این روزها دیدگاه‌های تازه‌ای پیدا کرده است و طور دیگری به دنیا و فیلم‌های سینمایی نگاه می‌کند. او که در زمان نمایش عمومی درام تاریخی و شرح‌حال‌گونه «اسکندر» با بازی کالین فارل طعم تلخ شکست تجاری و انتقادی را چشید، اظهار امیدواری می‌کند نمایش عمومی دوباره‌اش کمک کند تا یک بازنگری نسبت به آن صورت گیرد و با برخوردی که شایسته آن است روبه‌رو و همراه شود. استون می‌گوید: «این فیلم را با صداقت کامل ساختم و اکران عمومی کردم، ولی نوع برخوردهای سرد تماشاگران و منتقدان ناامیدم کرد. جواب صداقت من این نبود! اسکندر برایم حکم یک تولد دوباره را داشت، اما این تولد مثل یک تولد مرگ‌آفرین بود و مجبور شدم با واقعیت مربوط به این مساله کنار بیایم. دلایل مخالفان فیلم را نمی‌دانم، اما برایم قابل توضیح نبود. امیدوارم نمایش عمومی دوباره فیلم کمک کند پیچیدگی قصه آن درک شود. طی این سال‌ها از خودم می‌پرسیدم آیا من در زبان قصه‌گویی‌ام مشکل داشتم یا مشکل در چیز دیگری بوده است.»

با این حال، استون اعلام می‌کند تلاش دارد آدمی منطقی باشد و قضاوت‌هایش هم بر همین پایه و اساس باشد. او می‌گوید: «گذشته چیزی نیست که بتوان براحتی آن را فراموش کرد. گذشته همیشه همراه ما و در کنار ماست. در روح و ذهنمان حضور دارد و قابل حذف نیست. قصه‌هایی که در فیلم‌هایمان می‌خواهیم تعریف کنیم نیز در همین قالب می‌گنجد. اگر ما درک و شناخت درستی از گذشته نداشته باشیم، نمی‌توانیم فیلمنامه‌ای مقبول و قابل درک بنویسیم. تماشاگران سینما بسیار حساس و نکته‌سنج هستند. این چیزی است که طی این سال‌ها یاد گرفته و فهمیده‌ام. آنها با هیچ کس و هیچ چیز شوخی ندارند و اگر فیلمی مورد پسندشان قرار نگیرد، خیلی راحت آن را کنار می‌گذارند. حرفه ما حرفه‌ای بی‌رحم است و براحتی آدم‌ها و جریانات را حذف می‌کند. فقط کسانی می‌توانند بمانند و کار کنند که همراه خواست عمومی مردم و تماشاگران حرکت کنند. حالا که به کارنامه‌ام نگاه می‌کنم، احساسم این است که بعضی وقت‌ها به بیراهه رفته‌ام و فیلمی را ساخته‌ام که نباید کارگردانی آن را قبول می‌کردم. اگر الان می‌خواستم آنها را بسازم، حتما تغییراتی می‌دادم و آنها را جور دیگری می‌ساختم.»

الیور استون با یادآوری گذشته‌ها از فیلم‌هایی حرف می‌زند که در دوران کودکی دیده بود که تاثیر زیادی روی او گذاشته بودند. فیلم‌های مورد علاقه این دوران او آثار تاریخی مثل بن‌هور ویلیام وایلر و «خرقه» با بازی ریچارد برتون بودند. در عین حال، وی کارهای سیسیل بی‌دومیل را هم خیلی دوست داشت. او می‌افزاید: «پرده بزرگ سینما اسکوپ را خیلی دوست داشتم. این شیوه سینمایی نگاه و تصویر بسیار زیبایی را ارائه می‌داد و من غرق در آن تصاویر می‌شدم. تمام این فیلم‌ها طولانی بود و بین سه تا چهار ساعت طول می‌کشید. آن روزها خیلی جذاب بود که بتوانی این همه ساعت در سالن تاریک سینما بنشینی و در کمال آرامش، یک فیلم را تماشا کنی. حتی اگر برخی از این فیلم‌ها جزو کارهای خیلی خوب سینمایی نبودند، ولی باز هم جزو حوادث و اتفاقات بزرگ بودند و همه را تحت تاثیر قرار می‌دادند. یادم می‌آید همراه تمام بچه‌های همسایه به تماشای ملودرام «قدم‌زنی فیل» (محصول سال 1954 با بازی الیزابت تیلور)‌ رفتیم و کلی لذت بردیم. این فیلم شکست سخت تجاری در جدول گیشه نمایش سینماها خورد، ‌ولی حکم یک چیز با شکوه را داشت. حتی رفتن به سینما و تماشای فیلمی که بازار فروش موفقی نداشت، برای همه ما بسیار هیجان‌انگیز بود.»

این صحبت‌ها از زبان کسی بیان می‌شود که با وجود علاقه زیاد به فیلم‌های حماسی و تاریخی، به عنوان فیلمسازی شناخته و معروف شده که دیدگاه‌های تند سیاسی و ضدآمریکایی دارد. مستند ده قسمتی او «تاریخ ناگفته ایالات متحده آمریکا» که استون در کنار کارگردانی، راوی آن هم است، نگاهی غیراحساسی و متفاوت به تولد آمریکا می‌کند و رشد غم‌انگیز و وحشتناک آن را طی چند قرن به نمایش می‌گذارد. او تجربیات متفاوت تاریخی کشورش را به شکلی صادقانه و غیرشعاری به تصویر می‌کشد و خطاهای آن را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. حتی برای فیلمساز نترس و با دل و جراتی مثل الیور استون هم ساخت چنین فیلمی با خطر و ریسک همراه بوده است. او می‌گوید: «چند بار در طول کار تصمیم گرفتم آن را رها کنم و دیگر به سراغ ساخت آن نروم. بعضی وقت‌ها حس خاصی به من دست می‌داد، انگار که در لژیون یک کشور خارجی قرار داشتم. حس می‌کردم در یک صحرای خشک و بی‌آب و علف سرگردان شده‌ام و قمقمه آبم ته کشیده است و داشتم می‌مردم.»

الیور استون در طول سال‌های گذشته سعی کرده تاریخ کشورش را در فیلم‌هایش به نمایش بگذارد. در هر فیلمی، قصه‌های متفاوت باعث خلق فیلم‌هایی متفاوت در ژانرهای مختلف شده است، اما نقطه مشترک تمام آنها به تصویر کشیدن بخشی از این تاریخ است. استون می‌گوید در تمام این سال‌ها تلاش داشته نگاهی بی‌طرف به قضایا و ماجراها داشته باشد. او ا دامه می‌د هد: «نگاه من نگاهی از بیرون است. من در فیلم‌هایم قضاوت نمی‌کنم. برخی به من می‌گویند فیلم‌هایم غم دارد و نگاهم به مسائل منفی است، اما این طور نیست. در فیلم‌هایم واقعیت‌های جامعه را به تصویر می‌کشم. حالا اگر جامعه ما سرشار از مشکلات است و مردم غمگین هستند، این ارتباطی به من ندارد. سعی من این است که واقعیت‌ها را بی‌کم‌ و کاست به نمایش بگذارم. نمی‌توانم دروغ بگویم و به مسائل رنگ و لعاب قشنگ و دلپذیر بزنم.»

برخی منتقدان سینمایی از الیور استون به عنوان یک فیلمساز آرمانگرا اسم می‌برند که بسیار ایده‌آلیستی فکر و عمل می‌کند و این موضوع با حال و هوای فیلم‌های تلخ و واقعگرای او همخوانی ندارد. خود وی تصدیق می‌کند که هنوز بسیار مایل است ببیند اوضاع در حال تغییر کردن است و آرمانگرایی می‌تواند کمک کند هم فیلم‌های بهتری ساخته شود و هم جامعه به سمت بهتری برود. به گفته او: «باور همیشگی‌ام این است که باید خواسته و درخواست داشت و آن را مطالبه کرد، هم در عالم سیاست و هم در عالم فرهنگ. با مطالبات خود می‌توانیم جامعه را به سطح بالاتری ارتقا دهیم. پس از سال‌ها کار فیلمسازی به این نتیجه رسیده‌ام که فیلم‌ها نمی‌توانند چیزی را تغییر دهند و باعث تحول بزرگی شوند، اما فیلم‌ها می‌توانند نقش تعلیم‌دهنده را بازی کنند و چیزهایی را به مردم و تماشاگران بیاموزند. میزان تاثیرگذاری فیلم‌ها بر آدم‌ها محدود و معین است. دورانی را که مارتین لوترکینگ خواستار تحریم اتوبوس‌ها در آلاباما شد به یاد دارید؟ در ابتدای کار کسی این موضوع را باور نمی‌کرد، اما این اتفاق افتاد. یک فیلم سینمایی می‌تواند این موضوع را به نمایش بگذارد، اما نمی‌تواند باعث تحریم شود و همان تاثیر کینگ را در سطح جامعه بگذارد.

با وجود اهمیت‌دادن به گذشته، استون نگاهش به آینده است و همه چیز را در وجود آینده می‌بیند. او می‌گوید: زندگی روزمره من با این پرسش به جلو می‌رود که فردا چه کار خواهم کرد! من در زمان حال زندگی می‌کنم و پروژه‌های زیادی برای آینده دارم. فیلمنامه‌هایی را که می‌نویسم معمولا چند بار بازنویسی می‌کنم و هیچ وقت اولین نوشته‌ام همان چیزی نیست که مرا راضی می‌کند. به صورت طبیعی، اکنون نمی‌توانم بگویم فیلمنامه‌ای که نوشتم درباره چیست و چه حال و هوایی دارد، اما این نوشته هم مثل کارهای قبلی‌ام از ته دل برآمده است. دوستش دارم، در حال کار روی آن هستم و چند بار تغییراتی در آن انجام داده‌ام. شما وقتی تبدیل به یک آدم مشهور می‌شوید، کار فیلمسازی برایتان سخت‌تر می‌شود. بسیاری از مردم شما را براساس گذشته‌تان قضاوت می‌کنند و انتظار دارند چیزی بهتر از ساخته‌های قبلی‌تان ارائه دهید. این در حالی است که خودتان مصمم هستید کاری متفاوت انجام دهید. در این حالت، کار فیلمسازی تبدیل به یک کار ترسناک می‌شود. احساسم این است که جوانان‌ به دنبال شانس‌ها و فرصت‌های تازه هستند و پیرها می‌خواهند خطر خود را به حداقل برسانند. من دیگر یک جوان بیست یا سی ساله نیستم و با این حال می‌خواهم راهم را ادامه دهم و فیلم‌های خود را بسازم. این راهی است که از قدیم تا حالا طی کرده‌ام. هنوز هم ریسک می‌کنم و در جستجوی خطر هستم. فکر می‌کنم هر کدام از فیلم‌هایم بیانگر این موضوع است و آن را ثابت می‌کند. بعضی وقت‌ها شما نمی‌توانید همه چیز را ببرید و برنده همه چیز باشید.

نگاه صلح‌طلبانه الیور استون

الیور استون، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده آمریکایی پانزدهم سپتامبر 1946 در نیویورک به دنیا آمد. وی یکی از سرشناس‌ترین و تاثیرگذارترین کارگردان‌های دنیاست و فیلم‌هایی که ساخته همواره بحث‌انگیز و محل اظهارنظرهای متفاوت و ضد و نقیضی بوده است.

او پس از چند سال فعالیت در سینما سرانجام با ساخت فیلمی جنجالی درباره جنگ ویتنام به شهرت رسید. «جوخه» محصول 1986 داستان چند سرباز آمریکایی در ویتنام را روایت می‌کند که بر اثر فشارهای ناشی از جنگ دچار مشکلات شخصیتی و روحی فراوانی می‌شوند. چارلی شین، تام برنجر، ویلم دافو از بازیگران فیلم هستند و جانی دپ جوان هم در یکی از اولین حضورهای خود، نقش کوتاهی بازی می‌کند.

«جی.‌اف‌.کی» فیلم بعدی استون نگاهی دارد به ترور جان اف کندی، رئیس‌جمهور آمریکا و این موضوع جنجالی را از زاویه‌ای دیگر بررسی می‌کند. کوین کاستنر، گری الدمن و جک لمون در فیلم «جی.اف.کی» بازی کرده‌اند.

پرداختن به دو موضوع ملتهب تاریخ آمریکا یعنی جنگ ویتنام و ترور جان اف کندی در فاصله زمانی تقریبا کمی، جایگاه استون را به عنوان کارگردانی که به خطوط قرمز سرک می‌کشد، تثبیت کرد.

الیور استون چند سال بعد با فیلم عجیب و نامتعارف «قاتلین بالفطره» به موفقیت خود ادامه داد. «هر یکشنبه موعود» با بازی آل‌پاچینو و کامرون دیاز در سال 1999 هم موفقیت‌های زیادی به دست آورد. ولی این روند رو به تکامل کمی با اثر ضعیف و شکست خورده «اسکندر» با خلل و خدشه مواجه شد و استون تا امروز نتوانسته همان چیزی را ارائه کند که در ذهن علاقه‌مندان و مخاطبان سینمایش ایجاد کرده بود. با این حال او همچنان در عرصه فیلمسازی مستند فعال است و طبق شنیده‌ها و اخبار فیلمنامه‌های خوبی را هم برای ساخت در نظر دارد و همگی منتظرند تا او بار دیگر با موضوعی بحث‌انگیز در سرخط اصلی اخبار فیلمسازی قرار بگیرد.

به اسلام گرویدن فرزند او شان‌علی‌ استون و خبر همکاری قریب‌الوقوع او با سینمای ایران و نادر طالب‌زاده باعث توجه بیشتر جهانی یا دست‌کم علاقه‌مندان ایرانی به او شده است.

جشنواره بین‌المللی کارلوویواری جمهوری چک بتازگی به دلیل یک عمر فعالیت سینمایی از این کارگردان برجسته قدردانی کرده است. او در این رویداد سینمایی بار دیگر دیدگاه‌های سیاسی خود را بصراحت مطرح کرده و گفته است: من همیشه برای صلح فعالیت می‌کنم و فکر می‌کنم ایالات متحده آمریکا نباید ایران را هدف قرار دهد. من صد در صد در برابر چنین اقدامی ایستاده‌ام.

رویترز و اسکرین / مترجم: کیکاووس زیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها