تقدیر از مرضیه حدیدچی (دباغ) در برنامه «عصر خاطره با هنر مبارزه»

خسته نباشی خواهر طاهره

نخستین برنامه «عصر خاطره با هنر مبارزه؛ پاسداشت مبارزه پیشتازانه و هنر متعهدانه در عرصه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» به دبیری اسماعیل کوشا هفته گذشته در نخلستان سازمان هنری رسانه‌ای اوج برگزار شد و پس از پخش کامل‌ترین نسخه فیلم سینمایی «خونبارش» از عوامل آن و تعدادی از مبارزان راه آزادی، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تجلیل به عمل آمد.
کد خبر: ۵۷۷۸۵۵
خسته نباشی خواهر طاهره

رسول صدرعاملی، نادر طالب‌زاده، محسن علی‌اکبری، شفیع آقامحمدیان، محمود گبرلو، مالک حدپورسراج، راما و سینا قویدل و کاوه سماک باشی از جمله چهره‌های سینمایی حاضر در این مراسم بودند.

بسیاری از فیلم‌های قدیمی سینمای ایران امروزه با گذشت زمان دیگر واجد نکته نو و تاثیرگذاری نیستند و بسیار پیش پاافتاده و سطحی به نظر می‌رسند.

این کهنگی در بیشتر مواقع به صورت توامان در ساختار و محتوای آثار دیده می‌شود؛ اما برخی فیلم‌ها باوجود سپری شدن سال‌ها حاوی نکته‌های ارزشمند و جالب توجهی هستند.

خونبارش در مقایسه با فیلم‌های اکنون سینمای ایران اثر درجه یکی محسوب نمی‌شود، ولی به هیچ وجه نمی‌توان ویژگی‌های مثبت آن در تلفیق مستند و درام و دنیای واقعیت و خیال را نادیده گرفت.

ابتدای این برنامه نسخه کامل و 122 دقیقه‌ای این فیلم محصول سال 1359 و به کارگردانی زنده‌یاد امیر قویدل و تهیه‌کنندگی رسول صدرعاملی برای حاضران به نمایش درآمد.

پس از پخش فتوکلیپی درباره مرضیه حدیدچی (دباغ) و رضوانه دباغ، این مادر و دختر مبارز روی صحنه حاضر شدند و به بیان خاطرات دوران مبارزه، تبعید و اسارت خود پرداختند.

مرضیه حدیدچی (دباغ)، در ابتدای صحبت‌هایش ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام و شهدا گفت: من زمان‌هایی را در زندان و دور از خانواده و در غربت گذراندم و زمان‌هایی را هم در غرب کشور صرف مبارزه در جبهه‌های حق علیه باطل کردم. زمان‌هایی را هم به عنوان نماینده مجلس در خدمت مردم بودم و زمان‌هایی را هم مسئولیت آموزش بسیج خواهران را به عهده داشتم، اما حالا بدون اسلحه و با یک عصا در روستایی به زندگی‌ام ادامه می‌دهم تا زمانی که معیشت الهی فرا برسد.

این زن مبارز گفت: آن زمان آیت‌الله مهدوی‌کنی که نزدیک ما زندگی می‌کرد، کلاس‌هایی را برای آقایان برگزار می‌کرد که نقشی اساسی در تربیت نیروهای انقلابی داشت. یک بار برای اجرای تئاتری درباره سیاهان آمریکا خدمت ایشان رسیدم و بعد از کسب اجازه، روزهای پنجشنبه آن را برای خانواده‌ها اجرا می‌کردیم که تاثیر زیادی روی مردم داشت.

رضوانه دباغ، دختر مرضیه حدیدچی در ادامه ورود به عرصه مبارزه را انتخابی آگاهانه و داوطلبانه دانست و افزود: به لطف خدا در خانواده‌ای مذهبی تربیت شده و رشد یافته​ام؛ بنابراین بنا به تفکر خانواده و هدایت آنها، من هم زمانی که دانش‌آموز کلاس نهم بودم، به فرمایشات حضرت امام از رادیو عراق گوش می‌دادم، آنها را یادداشت و صبح روز بعد در مدرسه پخش می‌کردم.

مادرم که آن زمان شاگرد آیت‌الله سعیدی بود، کلاس‌هایی در خانه برگزار می‌کرد و به کارهای فرهنگی ما جهت می‌داد.بر همین اساس، ظلم و ستم‌ شاهنشاهی را در قالب تئاتر اجرا می‌کردیم. درست است که پدر هم همواره همراه ما بودند اما سکاندار و خط‌دهنده اصلی خانواده ما مادر بود.

رضوانه دباغ درباره مدت زندانی بودن خود نیزگفت: در مجموع حدود پنج ماه در زندان بودم که سرانجام به علت آسیب‌های وارد شده مرا به بیمارستان شهربانی بردند و آنجا دست‌هایم را به تخت بستند. اگر مساله مبارزه جزو اعتقادات راسخ ما باشد، این خاطرات به هیچ وجه از ما جدا نخواهد شد. بعد از پخش فتوکلیپی درباره شهید قاسم دهقان سنگستانی، دو نفر از همرزمان و همسنگران او یعنی علی دانشی‌مقدم و پرویز رمضانی درباره خصوصیات اخلاقی این شهید صحبت کردند.

مالک حدپور سراج، بازیگر سینما قصه شهادت قاسم دهقان را برای حاضران تعریف کرد که تصویر زیبایی از پیوند هنر و مبارزه بود.

سراج درباره فیلم خونبارش گفت: این فیلم در جبهه‌ها زیاد پخش می‌شد و با نسل ما عجین شده است.

وی درباره نحوه شهادت دهقان توضیح داد: در فیلم «قطعه‌ای از بهشت» شهید دهقان نقش یک فرمانده را بازی می‌کرد، اما به دلیل جانبازی می‌دیدم که او برای بازی در این فیلم شرایط جسمانی خوبی ندارد. روزی که در حال آماده کردن سکانس شهادت بودیم، قاسم ناگهان گریه کرد و گفت: من برای شهرت و دیده شدن به سینما نیامدم، بلکه خواستم به شهدا ادای دین کنم. سراج افزود: در سکانس شهادت قرار بود پنج انفجار پشت سرهم اتفاق بیفتد. همه چیز خوب پیش رفت تا این‌که در انفجار آخر پای قاسم به زمین خورد و او در همان سکانس به شهادت رسید.

پس از پخش فتوکلیپ زنده یاد امیر قویدل، کارگردان فیلم خونبارش، راما و سینا قویدل فرزندان او روی صحنه آمدند و به یاد خاطراتی درباره پدر خود پرداختند.

سینا قویدل به عنوان کوچک‌ترین فرزند امیر قویدل گفت: پدرم همیشه به ما می‌گفت تا می‌توانید وارد سینما نشوید، چون می‌دانست که چه حرفه سختی است.

وی درباره این فیلم گفت: اولین بار وقتی پنج سال داشتم، این فیلم را دیدم و تحت تاثیر دوربین سیال و حرکات تند و تیزش قرار گرفتم. خونبارش با فیلمبرداری شلوغش بخوبی فضای شلوغ آن روزها را نشان می‌دهد.

راما قویدل هم از خونبارش به عنوان اثری ویژه و اولین تولید سینمای بعد از انقلاب یاد کرد و گفت: سینمای ایران در آن سال‌ها هنوز قوام خوبی نداشت و به نظر می‌رسد تولید این فیلم باید کار بسیار سختی برای پدرم و رسول صدرعاملی بوده باشد. این کارگردان درباره رسول صدرعاملی توضیح داد: زمانی که در فیلم «من ترانه پانزده سال دارم» دستیار صدرعاملی بودم، خیلی چیزها از او یاد گرفتم. صداقت و ابراز عواطف و احساسات مهم‌ترین چیزهایی بود که از این کارگردان آموختم.

بعد از پخش فتوکلیپی درباره رسول صدرعاملی، این فیلمساز نام‌آشنا و تهیه‌کننده فیلم خونبارش به همراه نادر طالب‌زاده روی سن حاضر شدند و به بحث و تبادل نظر درباره این اثر پرداختند.

نادر طالب‌زاده ابتدای صحبت‌هایش گفت: ضمن خوشحالی از بابت حضور در این محفل شایسته به عنوان آینه انقلاب، باید اعتراف کنم که فکر می‌کردم شاهد اثر ضعیفی باشم، اما فیلم آموزنده بود و زنده‌یاد قویدل توانسته بود ترکیب خوبی از مستند و درام را به وجود بیاورد به طوری که نمی‌توانم بخش‌های مستند و داستانی فیلم را از هم تشخیص بدهم.

رسول صدرعاملی در این باره به طالب‌زاده گفت: تمام آن صحنه‌هایی که فکر می‌کنید مستند است، درحقیقت بازسازی واقعه 17 شهریور است که برای آن از 16 هزار نفر استفاده کردیم. وی سخنانش را با بیان خاطره‌ای شیرین آغاز کرد و گفت: من سه ماه به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات در نوفل لوشاتو همراه امام بودم. آنجا زن جوانی بود که به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی صحبت می‌کرد و کارهای زیادی انجام می‌داد. وقتی به ایران برگشتم در روزنامه اطلاعات مطلبی نوشتم با عنوان «خسته نباشی خواهر طاهره» و خواهر طاهره کسی نبود جز همین خانم حدیدچی (دباغ).

کارگردان «دختری با کفش‌های کتانی» درباره نحوه ساخت فیلم خونبارش گفت: من و مرحوم قویدل قبل از انقلاب دوستان خوبی بودیم و بیشتر وقت‌های آزاد خود را با هم می‌گذراندیم. او با این‌که در چند فیلم دستیار ساموئل خاچیکیان بود، اما در حسرت فیلمسازی به سر می‌برد. تا این‌که با پیروزی انقلاب قویدل گفت که می‌خواهد فیلمی براساس گزارش من در روزنامه اطلاعات مبنی بر فرار سه سرباز ارتش در حادثه 17 شهریور بسازد. شرط من برای ساخت این فیلم این بود که همه بازیگران همان آدم‌های واقعی درگیر حادثه باشند. همین طور هم شد، به طوری که شهید قاسم دهقان همه خانواده‌اش را برای بازی در فیلم آورده بود.

صدرعاملی افزود: فیلمبرداری این فیلم شش ماه زمان برد و بعد از آن من برای ادامه تحصیل به پاریس رفتم. در همان زمان بدون این‌که فیلم مجوز ساخت و نمایش داشته باشد، در 2000 نسخه 16 میلی‌متری کپی و در مساجد کشور توزیع شد.

کارگردان «زندگی با چشمان بسته» ادامه داد: سینمای انقلاب بلافاصله تحت‌الشعاع سینمای جنگ قرار گرفت. فیلم خونبارش نه براساس سفارش، بلکه به دلیل شوق امیر قویدل ساخته شد.

صدرعاملی با اشاره به اهمیت و لزوم برپایی چنین برنامه‌هایی گفت: باتوجه به اتفاقاتی که در زمان و بعد از ساخت فیلم خونبارش رخ داد، خستگی آن تا امروز در من مانده بود، اما با برگزاری چنین مراسمی فهمیدم که این فیلم هنوز برای عده‌ای اهمیت دارد.

کارگردان «گل‌های داوودی» افزود: شوروحال خبرنگاری من به خونبارش هم راه پیدا کرده است. یاد و خاطره شهید قاسم دهقان و زنده‌یاد امیر قویدل همیشه زنده خواهد بود. سینمای انقلاب اسلامی مدیون امیر قویدل است. سینمای ایران بسادگی به جایگاه فعلی نرسیده، بلکه این جایگاه حاصل یک تلاش و شوق فردی است که سرانجام به شوقی جمعی رسیده است؛ بنابراین باید به آن احترام گذاشت و قدر آن را دانست.

نادر طالب‌زاده، کارگردان و مستندساز درباره این‌که چرا از آثاری مثل خونبارش یاد نمی‌شود و این فیلم‌ها مهجور هستند، توضیح داد: زمان نقش زیادی در این باره دارد. حالا و بعد از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی یک حلقه تکمیل شده است؛ بنابراین اکنون وقت آن رسیده که برگردیم و گذشته و آن چیزهایی را که خوب ندیدیم دوباره مرور کنیم. اکنون ایران به عنوان کشوری تاثیرگذار در جهان شناخته می‌شود، به طوری که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ابتدا موضع خود را در رابطه با ایران مشخص می‌کنند که این نشان از اهمیت ایران در جهان دارد.

کارگردان «بشارت منجی» افزود: ایران یک کشور جنگ آور که به دنبال سلاح‌های هسته‌ای باشد، نیست، بلکه به دلیل تفکر و اندیشه‌ای که دارد به عنوان کشوری تاثیرگذار شناخته می‌شود؛ بنابراین دیگر زمان آن فرا رسیده که فیلم‌هایی بسازیم که در جهان اثرگذار باشد. در این مراسم از رسول صدرعاملی، مرضیه حدیدچی (دباغ)، رضوانه دباغ، راما و سینا قویدل، علی دانشی‌مقدم، پرویز رمضانی و مالک حدپورسراج با اهدای تندیس «عصر خاطره با هنر مبارزه» و کتاب «سال سی» (وقایع‌نگاری مصور ایران پس از انقلاب اسلامی) تجلیل به عمل آمد.

«خونبارش» فیلمی یگانه و تکرار نشدنی

امیر قویدل که سال‌ها تجربه دستیاری ساموئل خاچیکیان را داشت، در نخستین فیلمش به عنوان کارگردان، ماجرایی واقعی یعنی فرار سه سرباز ارتش شاهنشاهی در روز 17 شهریور و پیوستن به مردم مبارز را مبنا و بستر اصلی داستان قرار می‌دهد. روحیه مبارزه جویی قویدل که سال‌ها بعد و در آثار دیگر او همچون «برنج خونین»، «میرزا کوچک‌خان» و «ترن» تکرار می‌شود، در نخستین گام با روحیه جسور خبرنگاری رسول صدرعاملی ترکیب و به نتیجه‌ای تکرارنشدنی منجر می‌شود.

«خونبارش» از این منظر فیلم یگانه و بی مانندی در تاریخ سینمای ماست که از افراد واقعه اصلی رخ داده به عنوان بازیگر بهره مناسبی می‌برد و موجب می‌شود جهان فیلم به دور از تصنع حتی هنوز هم به حیات خود ادامه دهد.

تعهد و رسالت اجتماعی سیاسی قویدل و صدرعاملی به عنوان سازندگان این فیلم باعث شد که پس از 34 سال از ساخت فیلم، سازمان هنری رسانه‌ای اوج در اقدامی ارزشمند اقدام به بزرگداشت آنها و تعدادی از مبارزان واقعی انقلاب و دفاع مقدس کند.

علی رستگار ‌- جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها