اگر بتوانیم سینمای مولف را برابر با سینمای روشنفکری بدانیم ـ یا حداقل یکی از شرایط مهم اطلاق این نوع سینما را مولف بودن آن بدانیم ـ آنتونیونی از سینماگرانی است که سینمایش بشدت دگراندیشانه است.
کد خبر: ۵۷۷۸۵۱
شاعر تنهایی

او در طی شش دهه حضور مستمر در سینما، نگاه و سبکی را به یادگار گذاشت که بی‌شک تاثیرش بر فیلمسازان نسل‌های بعد غیرقابل انکار است.

تنهایی و سرگشتگی آدم‌ها، هویت و تعریف آن در جهان امروز از مهم‌ترین دغدغه‌های این فیلمساز ایتالیایی است.

سینمای آنتونیونی؛ به خصوص در سه‌گانه‌اش، زندگی انسان معاصر است، انسانی که دچار از خود بیگانگی، دلمرده و بی‌هدف است.

پیرنگ در فیلم‌هایش از اهمیت خیلی چشمگیری برخوردار نیست. سینمای او عناصری از زیبایی‌شناسی رئالیستی (مثل عدم قطعیت و پایان باز) را با عناصر زیبایی‌شناسی اکسپرسیونیستی (خودآگاهی روایت و حضور محسوس مولف) همزمان داراست.

اگر خواسته باشیم بر مضمون دیگری در سینمای آنتونیونی در کنار سکوت و ارتباط ناپذیری تاکید کنیم باید به هویت اشاره کنیم، هویتی از دست رفته یا به دست نیامده، هویتی انحراف یافته یا توهم‌زده، مضمونی که می‌توان آن را در فیلم‌های نقطه زابرینسکی (1969) و بویژه در «حرفه: گزارشگر» (1974) و در آخرین فیلم مهم آنتونیونی که آن را کمی پیش از سکته مغزی اش در سال 1985 ساخت، یعنی در «هویت یک زن» (1982) دید.

ویژگی سینماگران مهمی چون آنتونیونی، در شخصی بودن سینمای آنهاست. سینمای او بیش از هر چیز بیانگر دلمشغولی‌ها و دغدغه‌های فردی و تجربه‌های شخصی‌اش بود و دیدگاه‌های فلسفی و هستی‌ شناسانه او را منعکس می‌کرد. فعالیت فیلمسازی آنتونیونی نزدیک به شش دهه را دربر می‌گیرد و از ۱۹۵۰ با فیلم داستان یک عشق شروع می شود و با فیلم «اروس» (۲۰۰۴) به پایان می رسد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها