«نقی» نامی که فخر آسمان است / تلفظ کردنش حظ دهان است / به هر دیوار این دنیا نوشتیم / «نقی» زیباترین نام جهان است.
کد خبر: ۵۶۲۶۶۱
غروب دهمین آفتاب دلدادگی

توفانی عجیب در رگ‌های جهان شناور است. ابرهای عزا در هوای چشمانم بی‌تابی می‌کنند و بغضی به وسعت تاریخ، حنجره‌ام را نشانه رفته است.

هزاران آه و افسوس که دست غریبی، خاک یتیمی بر سر جهان پاشیده است.

تاریکی عمیقی برسر واژه‌های حیرانم خیمه زده است و از داغ غروب دهمین آفتاب دلدادگی، دلم مچاله شده است.

ای دهمین پنجره‌ای که به سمت بهشت گشوده شده است.

خواستم برای دل‌های ناآرام از روشنای فروزنده تو بنویسم. آرام قلم به دست گرفتم اما:

با سر انگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد

پشت شرمِ شیشه جاری شد خرامان گریه کرد

ای جوان‌ترین معصوم!

می‌گویند در هشتمین بهار عمرت، بار امانت امامت بر شانه‌های جوان اما سترگت گذاشته شد و از آن روز «هادی» مردم شدی.

حاکمان کور دل، تو را از مدینه به سامرا بردند تا بلکه طلایه‌های نور تو را خاموش کنند. چه تصور باطلی است این‌که بتوان خورشید را به تبعید فرستاد یا در اردوگاه نظامی «عسکر» تحت نظر گرفت.

اصلا کدام سیاهچال می‌تواند بهار را در تصرف خود داشته باشد و مگر کدام زنجیر می‌تواند نگاه بهشتی‌ات را به بند در آورد.

تو آنقدر بزرگ و با شکوه هستی که حتی سکوتت از هزاران فریاد بلندتر و رساتر است و آنقدر در سلول‌های زمین و زمان تکثیر شده‌ای که دورترین ستاره گوشه آسمان هم از شعاع مهربانی‌ات بی‌نصیب نمانده است.

تنها یادگار از تو «زیارت جامعه کبیره» است که باعث نور چشم هایمان شده است.

حالا ولی در عزای تو، انـــــگار در یک شب بی سحر رها شده‌ام، با چشم‌هایی اشک آلود، که هنوز هم به دنبال ردی از نگاه مهربان توست. دستم را بگیر.

عبدالرحیم سعیدی‌راد -‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها