دلم پر می‌‏زند امشب برای حضرت باقر (ع) که گویم شرحی از وصف و ثنای حضرت باقر(ع).نخل‌های مدینه دف می‌کوبند. صدای هلهله و شادی از خانه ساده و گلی «سیدالساجدین» بلند است.
کد خبر: ۵۶۱۹۳۸
چه روز شگفتی‌ست روز میلاد تو

ابرها به‌احترام حلول هلال «ماه رجب» کنار می‌روند. ماهی که بر پیشانیش خبری عظیم نقش بسته است، خبر طلوع پنجمین سپهر عالم امکان. چقدر توامان شدن حلول این دو زیبا و مبارک است!

برای لحظه‌ای صدای بال بال فرشتگان قطع نمی‌شود. فرشتگانی که بر دوش خود سبد سبد سلام و صلوات آورده‌اند.

زمین به خود می‌بالد که چنین گوهری قدم بر چشم‌های او گذاشته است.

گل‌ها برای دستبوسی‌اش از هم سبقت می‌گیرند.

نرگس گشوده چشم تماشا به روی او

سوسن به صد زبان، پی مدحش ثناگر است

با صد نوا به شاخ گل ارغوان، هزار

طوطی به نغمه بر سر شاخ صنوبر است

چه روز شگفتی‌ست امروز!... چه عطر روح‌نوازی در کوچه‌های شهر پراکنده شده است!

صدای گریه نوزادی از سلسله عشق، عرش را تکان می‌دهد. نوزادی از سلاله نور. از خانواده علم و عمل.

نوزادی همنام جدش «محمد(ص)» همان که قرار است شکافنده نور باشد.

کودکی‌اش در کربلا رقم می‌خورد و بالندگی‌اش در شکوفایی عاشورا.

تقدیر این بود تا بماند و شاهد تشنگی لبیک نخل‌های بی‌سر باشد.

تا بماند و پیامبر آن روز عظیم لقب بگیرد.

تا بماند و شام را تجربه کند و باز در کربلا باشد و «جابر انصاری» از راه برسد و سلام رسول مهربانی‌ها را به او برساند.

تا بماند و در روزگار جهل و تاریکی، یکی‌یکی دروازه‌های علم و دانش را بگشاید.

لب از لب که بازمی‌کرد عطر کلام وحی از دل واژه‌هایش می‌جوشید.

بارانی از حکمت و حدیث می‌بارید وقتی زبان به تکلم می‌گشود.

حالا، هنوز بعد از هزار و اندی سال، قله‌های دانش و معرفت، مدیون اندیشه زلال اوست.

عبدالرحیم سعیدی‌راد‌ -‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها