فرقی نمی‌کند، واقعا فرقی نمی‌کند. ما امروز خسرو شکیبایی را خسروی سینمای ایران بنامیم یا مرد حنجره طلایی، آقای خانواده سبز، آقای ستاره، ستاره دهه 60 یا هامون سینما یا هر لقب فاخر دیگر، خسرو... خسرو شکیبایی این اواخر اما چیز دیگری شده بود، هر چه بود، دیگر ستاره‌ای زرق و برق‌دار نبود.
کد خبر: ۵۵۵۸۵۰
و... ناگهان هامون خشکید

این اواخر، خسرو خوب می‌دانست که چندان «وقتی» برایش باقی نمانده، دکترها جوابش کرده بودند، بیماری کبد امانش را بریده بود، این تلخ است، ولی واقعیت دارد که خسرو شکیبایی این اواخر تقریبا به هیچ کاری «نه» نمی‌گفت، با زور قرص و مسکن هم شده قرارداد امضا می‌کرد و می‌رفت سر لوکیشن، با همان لبخند و فروتنی دوست‌داشتنی‌اش.

این اواخر دیگر تقریبا «انتخابی» در کار نبود، خسرو نه نمی‌گفت و بازی می‌کرد، حتی فیلم‌های کافی‌شاپی(فیلمفارسی سابق!).

هامون سینمای ایران این روزهای آخر حتی ابایی نداشت که به خواست فلان تهیه‌کننده و کارگردان، با شمایل و ریش پروفسوری سفید آمیتا باچان جلوی دوربین برود و با آن صدای گرم و گیرایش، دیالوگ‌های صدمن یک غاز بگوید... هر چند که بی‌ربط‌ترین و لوس‌ترین دیالوگ‌ها با صدای او قدر و قیمت دیگری پیدا می‌کرد. خسرو این اواخر ستارگی را با همه تشریفات ، شأن ، کلاس و... بوسیده بود و گذاشته بود طاقچه.

این اواخر خسرو شکیبایی، نه ستاره و هامون و... که «پدری» بود که می‌خواست با آخرین رمق‌هایش در صحنه، طوری کار کند که خانواده‌اش بعد از رفتن او «تامین» باشند. خسرو این اواخر ستاره نبود، شمع بود... و ناگهان هامون خشکید.

بهمن هدایتی - جام​جم

جای خالی او پر نمی‌شود

زنده‌یاد خسرو شکیبایی جایگاه ویژه‌ای در میان هنرمندان داشت. با گذشت چهار سال و اندی از مرگ او هنوز جای خالی‌اش در سینما و تلویزیون احساس می‌شود.

خلأ او پر نشده و فکر نمی‌کنم کسی بتواند چنین خلأ بزرگی را پر کند. وقتی او در اثری بازی می‌کرد، به آن کار روح و جان می‌دمید و تمام انرژی‌اش را برای کار می‌گذاشت. به یاد دارم روزی که از میان ما رفت، هیچ‌یک از هنرمندان و مردم باور نمی‌کردند که او ما را به این سرعت تنها گذاشته باشد.

دلم می‌خواهد در این مطلب گریزی به سریال تلویزیونی «خانه سبز» بزنم؛ سریالی که با گذشت 17 سال هنوز در یاد و خاطره مردم باقی مانده است. همکاری با زنده‌یاد شکیبایی در این سریال برایم شیرین و لذتبخش بود.

یکی از ویژگی‌های این سریال دیالوگ‌های سرشار از زندگی بود و شکیبایی با تمام وجود و از صمیم قلب دیالوگ‌ها را می‌گفت.

برای خودم جالب است که هنوز هم وقتی با مردم برخورد می‌کنم، همه از سریال «خانه سبز» یاد می‌کنند و از صحنه‌های مختلف این سریال و دیالوگ‌های آن می‌گویند.

همه این مسائل نشان می‌دهد که تا چه میزان مردم برای کار هنرمندان ارزش قائل هستند. امیدوارم هنرمندانی که در این حرفه زحمت می‌کشند همیشه مراقب خودشان باشند.

ما موظف هستیم برای خودمان احترام قائل شویم تا شأن ما زیر سوال نرود. ایستادن در صف‌ طولانی برای دریافت هدیه ریاست‌جمهوری تنها شأن ما را زیر سوال می‌برد. در حالی که همین هدیه می‌توانست به در منزل هر یک از ما هنرمندان ارسال شود.

پس مراقب شأن خودمان باشیم و بدانیم که برای جامعه مهم بوده و روی فرهنگ مردم تاثیرگذار هستیم بنابراین برای نگه داشتن رکن اصلی فرهنگ جامعه باید اهمیت قائل شویم. این حرف را از سر غرور نمی‌گویم، بلکه معتقدم انسان‌ باید برای خودش ارزش و منزلت قائل شود تا بقیه هم قدر و منزلت او را بدانند.

مهرانه مهین‌ترابی - بازیگر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
محبوبه
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۱
۰
۰
روحش شاد... سریال خانه سبز یكی از بهترین سریال های تلویزیون بود .
نیما
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
۰
۰
روحش شاد

نیازمندی ها