با مجید انتظامی و دغدغه هایش از موسیقی فیلم در ایران

موسیقی فیلم را پنهان کردیم

«تمام مدت موسیقی گوش می‌دهم. آهنگ‌های خودم را هم گوش می‌دهم. شب‌ها هم با گوشی موبایلم گوش می‌دهم، خوابم می‌برد بیدار می‌شوم می‌بینم هنوز هم موسیقی دارد پخش می‌شود.» اینها را مجید انتظامی می‌گوید، آهنگسازی که بخشی از موسیقی فیلم‌های ماندگار ایرانی را ساخته است. او به‌عنوان یک آهنگساز برجسته مدام نت‌های ساخته خودش را گوش می‌دهد تا بتواند آنها را در ذهن خود آنالیزکرده و در ادامه کارش آثار بهتری بسازد. با او درباره موسیقی فیلم‌هایش و همچنین موسیقی فیلم در ایران به گفت‌وگو نشستیم.
کد خبر: ۵۳۶۳۵۳
موسیقی فیلم را پنهان کردیم

 

وقتی به موسیقی فیلم‌های دهه 60 و 70 نگاه می‌کنیم با آثاری روبه‌رو می‌شویم که هنوز در ذهن مردم زنده است و آنها را فراموش نمی‌کنند، اما به نظر می‌رسد از اواخر دهه 80 موسیقی فیلم چندان جدی نداشته‌ایم. نظر شما درباره این اتفاق چیست؟

با این گفته موافق هستم. حدود ده ـ بیست سال پیش موسیقی فیلم‌ها خیلی درخشان‌تر بود. شما موسیقی کدام فیلم را در همین سال‌های اخیر سراغ دارید که ماندگار شده باشد و در ذهن‌ها زمزمه شود؟ دقیقا در میان موسیقی فیلم‌های دهه 60 و70 آثاری وجود دارد که مردم هنوز هم آنها را در موبایلشان دارند و زمزمه‌ می‌کنند، یعنی کارکردهایی جدای از تصویر هم دارند، اما موسیقی فیلم‌های امروز فاقد این خصوصیت است.

چرا این اتفاق افتاده است؟

ببینید سینمای ما نمی‌خواهد برای موسیقی فیلم هزینه کند. پس در موارد زیادی دنبال آنهایی می‌رود که با سینتی سایزر و کامپیوتر کار می‌کنند. آهنگسازها هم همین کار را یاد گرفته‌اند و همه کارهایشان را کامپیوتری انجام می‌دهند. بعد صدای دو تا ساز را هم به صورت زنده روی آن می‌گیرند تا هزینه کم شود. بنابراین کسی که فیلم می‌سازد، روی موسیقی درست سرمایه‌گذاری نمی‌کند. در مرحله انتخاب بازیگر بهترین‌ها را انتخاب می‌کنند، چون بازیگر ویترین کارش است. یا در انتخاب فیلمبردار هم با وسواس زیاد عمل می‌کند، اما به عوامل دیگر که می‌رسند به سمت صرفه‌جویی می‌روند و دیگر عوامل را ارزان‌تر انتخاب می‌کنند. آخرش می‌رسند به موسیقی و دنبال کسی می‌گردند که با اندک پولی برایشان موسیقی بسازد! نتیجه‌اش هم می‌شود همین اتفاقاتی که شاهد آنها هستیم.

به نظر شما آیا نیاز است که جایزه مستقلی برای موسیقی فیلم داشته باشیم؟

باید جایزه‌های دیگری برای همه هنرها تعریف شود. هم‌اکنون ما یک جشنواره فجر داریم که همه هنرها در آن تعریف شده است. البته این را هم باید بگویم در هیچ کشوری این‌طور نیست که برای موسیقی فیلم جایزه جداگانه‌ای در نظر گرفته شود. در دیگر کشورها هم مانند ایران یک مسابقه اصلی وجود دارد که در آن همه بخش‌های یک فیلم بررسی می‌شود و یک بخش آن هم موسیقی فیلم است.

موسیقی فیلم‌های بسیار خوبی در ایران داریم که مهجور مانده‌اند و از طرفی موسیقی برخی فیلم‌های خارجی برای ما ماندگار شده‌اند، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟

چون موسیقی را در چهاردیواری خودمان نگه داشته‌ایم و آن را به دنیا معرفی نکرده‌ایم. سعی کردیم فیلم را به همه دنیا نشان دهیم، اما موسیقی را نه.

دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید موسیقی فیلم خوب، شنیده نمی‌شود. این در حالی است که اغلب موسیقی فیلم‌هایی که شما ساخته‌اید، شنیده می‌شود. کمی درباره این موضوع توضیح دهید.

من مخالف این دیدگاه هستم، دنیا هم موافق این حرف نیست. در دیگر کشورها هم این دیدگاه نیست. نمونه‌اش هم فیلم‌ «روزی روزگاری در آمریکا» را ببینید. موسیقی‌ها درخشان و ملودیک است و شنیده می‌شود.

مـــی‌گــــویــنـد کارگردان‌های ایرانی برخورد خوبی با موسیقی ندارند. شما با کارگردان‌ها مشکلی داشتید یا خیر؟

من مدت‌هاست کمتر موسیقی فیلم کار می‌کنم، اما یادم است گهگاهی به مشکل بر‌خورد می‌کردم. کارگردان‌ها گاهی تحت‌تاثیر حرف‌های صدابردار قرار می‌گرفتند ولی در مجموع مشکل خاصی پیش نمی‌آمد که قابل ذکر باشد. من قبل از این‌که کار را برای ضبط بفرستم بارها ماکت آن را روی سینتی سایزر می‌ساختم و روی صحنه‌های مختلف فیلم جابه‌جا می‌کردم تا نتیجه کار خوب باشد، اما به نظرم کارگردان حرفه‌ای به آهنگساز اعتماد می‌کند و از طرف دیگر برای آهنگساز صاحب سبک و حرفه‌ای هم مشکلی پیش نمی‌آید.

موسیقی کدام فیلمتان را بیشتر دوست دارید؟

نمی‌توان به این پرسش پاسخ داد. هر موسیقی یک حس و حالی دارد و شرایط انسان و حال و هوایش مدام در تغییر است. ممکن است زمانی یک موسیقی اکشن و تند و تیز مورد علاقه آدم باشد و در شرایطی دیگر موسیقی نرم و لطیف.

نمی توانم بگویم کدام را بیشتر دوست دارم، اما معمولا آدم کارهای آخرش را بیشتر دوست دارد چون جدیدتر است و به حال و هوای آن زمانش نزدیک‌تر. یعنی هنوز نو است و تم‌ها و ترکیب‌بندی سازهایش هم برایش تازه‌تر است. ولی تا کار تازه‌ای ساخته شود آن قبلی‌ها برای آدم تکراری می‌شود و به گنجینه خاطرات شما می‌پیوندد.

در کل خیلی روی کارهایم زحمت می‌کشم و برای بعضی از کارهایم یک سال زمان گذاشته‌ام. مدام آن را تغییر می‌دهم، وقتی که تمام می‌شود یعنی واقعا شیره کار را کشیده‌ام و عصاره آن باقی‌مانده است. برای همین از مجموعه کارهایم لذت می‌برم. یعنی اول باید خودم از کارم لذت ببرم تا به مرحله ضبط برود. تا خودم از کاری لذت نبرم به هیچ عنوان آن را برای ضبط نمی‌فرستم. آنقدر کار را تغییر می‌دهم که دور و بـــری‌هایم مسخره‌ام می‌کنند که پیر شدی وسواسی شدی! به نظر من هر کس کاری را جدی یاد بگیرد به آن نگاه علمی خواهد داشت و نمی‌خواهد از آن به‌عنوان یک علم سوءاستفاده کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها