در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
وقتی که دستهای پدر نیست بر سرم
وقتی هنوز بازنگشتـــه برادرم
وقتی به دستهای تو زنجیر بستهاند
وقتی که داغها کمرت را شکستهاند
وقتی که چشمهای من از سوز اشک و دود...
امشب که مثل مادرمان صورتم کبود...
ما تشنه نیستیم، چه شد پس؟ عمو کجاست؟
میترسم از اهالی این شهر او کجاست؟
امشب رساندهاند به گوشم نسیمها
پیوستهام به قافلهای از یتیمها
امشب چقدر با دل من مهربان ترند
کنج خرابه هدیه برایم میآورند
امشب چرا به جای بلا، هدیه میدهند؟
با نیشخند تشت طلا هدیه میدهند؟
تشت طلا و هدیه کوچک نخواستم
بابای من کجاست؟...عروسک نخواستم
جانم رسید بر لبم و شعله ور شدم
با گریه گریه بر سرش آرام تر شدم...
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد