آلبوم این اشک های شکسته

عروسک نخواستم

ساجده جبارپور
کد خبر: ۱۱۷۲۲۶۷
عروسک نخواستم

وقتی که دست‌های پدر نیست بر سرم
وقتی هنوز بازنگشتـــه برادرم

وقتی به دست‌های تو زنجیر بسته‌اند
وقتی که داغ‌ها کمرت را شکسته‌اند

وقتی که چشم‌های من از سوز اشک و دود...
امشب که مثل مادرمان صورتم کبود...

ما تشنه نیستیم، چه شد پس؟ عمو کجاست؟
می‌ترسم از اهالی این شهر او کجاست؟

امشب رسانده‌اند به گوشم نسیم‌ها
پیوسته‌ام به قافله‌ای از یتیم‌ها

امشب چقدر با دل من مهربان ترند
کنج خرابه هدیه برایم می‌آورند

امشب چرا به جای بلا، هدیه می‌دهند؟
با نیشخند تشت طلا هدیه می‌دهند؟

تشت طلا و هدیه کوچک نخواستم
بابای من کجاست؟...عروسک نخواستم

جانم رسید بر لبم و شعله ور شدم
با گریه گریه بر سرش آرام تر شدم...

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها