روایت آخرین سفیر ایران در عربستان از نیاز آل‌سعود به گفت‌وگو با تهران

سیگنال‌هایی از سوی عربستان به صورت مستقیم نداشتیم / گفتگو تنها راه است

الگوی رفتاری انگلیس در سیاست منطقه‌ای مبتنی بر کنترل فراگیر و ساختاری بوده است؛ چنین الگویی ریشه در تاریخ سیاسی منطقه و رفتارهایی دارد که زمینه‌های شکل‌گیری نوعی نظام دست‌نشاندگی را در روابط انگلیس و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به وجود‌آورده است.
کد خبر: ۹۷۹۱۶۸
موازنه منطقه‌ای و اعاده نظام قیمومیت

نقش سیاسی انگلیس در تاریخ منطقه‌ای زمانی معنا پیدا می‌کند که نشانه‌های رفتاری واحدهای منطقه‌ای به‌عنوان شیخ‌نشین‌های قبیله‌ای با یک قدرت بزرگ جهانی براساس الگوی کنترل غیرمستقیم تبیین شود.

شاید اگر نقش سیاسی و منطقه‌ای انگلیس نبود هیچ یک از کشورهای حوزه خلیج‌فارس به‌عنوان دولت منطقه‌ای ایفای نقش نمی‌کردند، الگوی روابط انگلیس و کشورهای منطقه‌ای در قرن 19 براساس نشانه‌هایی از بازیگر کارگزار شکل گرفته بود.

چنین بازیگری فاقد هرگونه هویت در حوزه سیاست خارجی و برنامه‌ریزی راهبردی بوده است، اگر موقعیت کشورهای منطقه‌ای در قرن 19 براساس چگونگی کنترل حوزه پیرامونی امپراتوری عثمانی معنا پیدا می‌کرد اما نفت تاثیر قابل توجهی بر سیاست منطقه‌ای کشورهایی به جا گذاشته که موقعیت خود را براساس سازوکارهای نظام قیمومیت ادامه می‌دهند.

انگلیس را می‌توان حامی و ابداع‌کننده نظام قیمومیت در جامعه ملل دانست، براساس فرآیند و الگوی رفتاری انگلیس و سایر قدرت‌های بزرگ، زمینه برای تجزیه جغرافیایی و ساختاری کشورهای اسلامی به وجود آمد، کشورهایی همانند عراق، اردن، فلسطین، عربستان، لبنان و سوریه تماما از تجزیه عثمانی حاصل شد.

الگوی رفتاری انگلیس در نیمه دوم قرن 20 در قالب تجزیه هویتی معنا پیدا کرده است. تجزیه هویتی را می‌توان بخشی از سیاست منطقه‌ای و هویتی انگلیس در خاورمیانه و خلیج‌فارس دانست، الگوهای کنش هویتی را که تبدیل به منازعه‌ای پایان‌ناپذیر در روابط کشورهای منطقه شده، می‌توان ادامه سیاست منطقه‌ای بازیگرانی دانست که هرگونه هویت اسلامی و منطقه‌ای را به عنوان تهدیدی برای منافع استعماری می‌دانند.

در حال حاضر موج سوم استعمار فرانو براساس الگوهایی از تجزیه هویتی جنگ‌های نیابتی و منازعات منطقه‌ای شکل گرفته است.

در دورانی که تضادهای هویتی گسترش می‌یابد محور اصلی نقش سیاسی و امنیتی کشورها باید مدیریت و کنترل بحران باشد در حالی‌که انگلیس از سیاست گسترش بحران بهره می‌گیرد.

طبیعی است که در فضای گسترش بحران، تضادهای تاریخی به منازعات جدیدی تبدیل می‌شود و این منازعات می‌تواند نشانه‌هایی از خصومت منطقه‌ای را بازتولید کند.

اگر قدرت‌های بزرگ از الگوی مدیریت بحران برای کنترل و کاهش تضادها بهره‌گیری کنند در آن شرایط لازم است تا نشانه‌هایی از بهینه‌سازی روابط کشورهایی در دستور کار قرار گیرد که در وضعیت رقابت، منازعه و رویارویی هستند.

اگر قدرت‌های بزرگ همانند انگلیس الگوهایی از گسترش تضاد را پیگیری کنند در آن شرایط بحران‌های منطقه‌ای افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد و در این شرایط لازم است تا بازیگران منطقه‌ای همانند عربستان از عقلانیتی راهبردی برخوردار باشند.

رویکرد ریاست مجلس شورای اسلامی درباره این‌که ایران، عربستان را دشمن نمی‌داند، نشانه‌ای از درک عمیق راهبردی ایران برای بازسازی روابط و تنش‌زدایی در شرایط بحران است.

کارگزاران سیاست خارجی عربستان باید بر این امر واقف باشند که امنیت ملی آنها به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر با سایر کشورهای منطقه‌ای پیوند یافته است بنابراین آنها نمی‌توانند از ساز و کارهایی استفاده کنند که منجر به شکل‌گیری امنیت یکجانبه شود.

هیچ کشور منطقه‌ای قادر نخواهد بود تا برای خود امنیت یکجانبه تولید کند. سیاست منطقه‌ای انگلیس و ایالات متحده براساس نشانه‌هایی از موازنه کرانه‌ای شکل گرفته است؛ ویژگی اصلی موازنه فراسرزمینی که از آن به عنوان موازنه کرانه‌ای نام برده می‌شود آن است که زمینه گسترش تضادهای منطقه‌ای را به‌وجود آورد.

ایران و عربستان در معرض چنین تضادهایی قرار دارند اگر ایران یا عربستان بر این موضوع واقف هستند که الگوی رفتاری انگلیس و ایالات متحده براساس نشانه‌هایی از بحران‌سازی، گسترش جنگ‌های نیابتی و اختلاف فراگیر میان بازیگران منطقه‌ای است در آن شرایط آنان نیازمند بهره‌گیری از ساز و کارهایی برای تنش‌زدایی و مدیریت بحران خواهند بود.

دکتر ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
رضا شكوهی
United States
۱۸:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۵
۰
۰
استاد گرامی شما مدبرانه كتاب تاریخ سیاسی معاصر منطقه و نقش آفرینی سیاسی ایران را به صورت خلاصه در یك صفحه منعكس فرمودید.

نیازمندی ها