گفت‌وگو با مجتبی عابدینی، شمشیرباز

فراغتم، بودن با خانواده است

گفتگوی جام جم آنلاین با مجتبی عابدینی:

در ریو بارها بغض کردم / شمشیربازی خیابان ها را خلوت کرد

رایان دورالد مفسر برجسته بریتانیایی و روانشناس ورزشی می گوید: «قهرمانان دو دوسته هستند، یک دسته آنهایی که برای خودمان از آنها تصویرسازی کرده ایم و تحت هر شرایطی قهرمانشان می دانیم. دسته دوم نیز کسانی هستند که نیازی به تصویرسازی ما ندارند و قبلا هم در تصویرسازی های ذهنی ما جایی نداشته اند اما ذاتا قهرمان و تلاشگرند.»
کد خبر: ۹۳۴۸۳۷
در ریو بارها بغض کردم / شمشیربازی خیابان ها را خلوت کرد

به گزارش جام جم آنلاین ، حالا مجتبی عابدینی یکی از این قهرمانان است، شمشیربازی که تاریخ سازی اش در المپیک ریو کامل نشد. شمشیربازی که تا یک قدمی بزرگ ترین افتخار تاریخ شمشیربازی ایران رفت اما برگشت. اما همین حالا هم او هم یک قهرمان بزرگ است. نتیجه ای که مجتبی عابدینی در المپیک ریو به دست آورد در تاریخ ورزش ایران بی سابقه بوده است. مجتبی حالا همان قهرمانی است که قبلا هرگز درباره اش تصویرسازی نکرده بودیم. او نه بهداد سلیمی بود نه حمید سوریان. او کسی بود که باعث شد برای نخستین بار حتی نیمه شب پای مسابقه شمشیربازی بنشینیم.

او دو روز پس از بازگشت از ریو روبروی ما نشست و از این اتفاق بزرگ گفت...

شمشیربازی بالاخره دیده شد

با اینکه مجتبی عابدینی یک بار قبل از این در المپیک شرکت کرده بود اما کسی او را نمی شناخت. البته نمی توان گفت که او در ریو یک شبه ره صد ساله را رفت اما حداقل از لحاظ شهرت به موقعیت و تجربه تازه ای رسید. او درباره نتیجه ای که در المپیک به دست آورد گفت: «هدف ما این بود که شمشیربازی ایران را در دنیا و ایران به همه بشناسانیم. بغضی در گلوی من بود چرا که چهار سال چراغ خاموش تمرین کردیم. دو سال اخیر قهرمانان جهان و المپیک را شکست داده بودم اما به چشم نمی آمدم. پیمان فخری (سرمربی تیم ملی شمشیربازی ) همیشه به من می گفت باید کار بزرگی انجام بدهیم . او همیشه به من می گفت تا کار بزرگ انجام ندهی دیده نمی شوی. به خاطر هدفی که داشتیم شب و روز از همسر و فرزندمان دور بودیم. شب و روز تمرین می کردیم و اردو می رفتیم. بعد از المپیک 2012 به خودمان قول دادیم در المپیک 2016 مدال بگیریم. هدفمان مدال طلا بود و شبانه روز سختی کشیدیم. بعد از آن شب (مسابقه در المپیک 2016) دیدم مردم چه کامنت هایی در صفحات اجتماعی گذاشته اند. بالاخره به غیر از فوتبال رشته دیگری هم مثل شمشیربازی پیدا شد که مردم را بیدار نگه دارد. می خواستیم خودمان را ثابت کنیم و بگوییم شمشیربازی هم می تواند مدال بگیرد. من هفتم فروردین نایب قهرمان رقابت های انتخابی المپیک شدم و همان جا پنج نفر از قهرمانان جهان و المپیک را شکست دادم آن هم در شرایطی که ناداوری های زیادی به وجود آمد. با وجود این نتایج باز هم شمشیر بازی به چشم نیامد. در نهایت به المپیک رسیدیم جایی که خیلی ها فکرش را هم نمی کردند که بتوانیم کاری انجام بدهیم. آنجا هم بغض کردیم و هم بابت باخت اشک ریختیم اما خوشحالیم که مردم با سه برد ابتدایی من شاد و خوشحال شدند. این مسابقه های شمششیربازی چیزی مثل دیدار ایران و آرژانتین در جام جهانی فوتبال شده بود. »

دعای جالب دخترم پارمیس

مجتبی عابدینی در ریو تنها بود اما خانواده اش در تهران یک لحظه آرام و قرار نداشتند. وی می گوید مرتب با همسر و تنها دخترش پارمیس پنج ساله در ارتباط بوده است. وی در اینباره نیز گفت: «بعد از سه بردی که آوردم استراحتی یکی دو ساعته داشتم و در آن مدت با همسر و دخترم پارمیس صحبت کردیم. فقط صدای جیغ دخترم را می شنیدم و گریه های همسرم که از سر خوشحالی بودم. حتی دخترم هم می گریست. قبل از اینکه من به المپیک بروم شبکه ورزش برنامه ای ساخته بود با حضور من و همسر و دخترم. آهنگ سالار عقیلی روی آن برنامه پخش می شد. وقتی آن آهنگ پخش می شد دخترم برای آن آهنگ بغض می کرد و می گریست. به هر حال در آن تماس های تلفنی به همسرم می گفتم که به همه بگوید برایم دعا کنند. خیلی ها باورشان نمی شد که شمشیربازی بتواند موفق باشد. خیلی ها فکر می کردند شمشیربازی با همان شکست اول کنار برود. اما اینطور نشد. ولی وقتی دیدند که شمشیربازان اوکراینی ، کره ای و فرانسوی مقابل من شکست خوردند دیدگاهشان تغییر کرد. وقتی برگشتم یکی از آشنایان به من گفت ساعت دو نیمه شب که همیشه تهران شلوغ است به خاطر مسابقه های شمشیربازی تو خلوت شده بود. می گفت اصلا کسی در خیابان ها باقی نمانده بود.»

نفر چهارم شمشیربازی المپیک 2016 گفت: «دخترم پارمیس متولد دوم خرداد ماه سال 90 است. روزی که به دنیا آمد من همان شب پرواز داشتم به سمت لهستان برای رقابت های جهانی. شاید باورتان نشود اما در این پنج من سه سال و نیم به دلیل تمرینات و رقابت های مختلف کنار دخترم نبودم. خیلی برایم سخت بود. همیشه قبل از سفرهای من او گریه می کند. شب سفر به ریو نیز او تا صبح در خواب گریست. باورتان نمی شد اما دعا می کرد و می گفت خدایا یه ذره از قدرت خودت به بابام بده تا قهرمان بشه... همسرم می گفت من نماز که میخواندم او هم کنار من چادر سر و برای من دعا می کرد. این انرژی های مثبتی بود که به من می رسید. همسرم هم برایم ختم قرآن گرفت. این انرژی های بود که از تهران به من در ریو رسید.»

عابدینی در ادامه گفت: «بعد از باخت تماسی نگرفتم. چون قرار گرفتن در جمع چهار شمشیرباز المپیک مجبورمان کرد که تست دوپینگ بدهیم و همین باعث شد تا در سالن معطل شویم. با خودم گفتم حالا چهارمی چه هست که به خاطرش تست دوپینگ هم بدهیم. البته همسرم بیدار بود و اولین نفر با او صحبت کردم. گریه می کرد. زمانی هم که به ایران برگشتم افراد زیادی به استقبالم آمدند. همه آمده بودند. خاله ها، عموها و دایی ها... دوستان شمشیرباز و ....»

اندوه بزرگی که تمام نمی شود

این شمشیرباز 32 ساله هنوز بابت از دست دادن مدال المپیک ناراحت است و در پاسخ به این پرسش که بابت از دست دادن این فرصت چقدر افسوس می خورد اظهار داشت: «از این سوال هایی است که می خواهد اشک دربیاورد! اندوه من خیلی زیاد بود. چهار سال تمرین کردم. چهار سال وزنه زدم و چهار سال از خانواده ام دور بودم تا مدال بگیرم. وقتی ضربه آخر را خوردم و شکستم مقابل شمشیرباز آمریکایی قطعی شد آن چهار سال جلوی چشمم آمد. با خودم گفتم خدایا مگر من کم کاری کردم. هنوز حالم جا نیامده است. بعد از ناکامی بهداد سلیمی در رقابت های وزنه برداری در ساعت چهار صبح برای خودم رویا میدیدم و می گفتم من این شمشیرباز را برده ام و مدالم قطعی شده است. مطمئن بودم در فینال هم به پیروزی می رسیدم و طلا می گرفتم. در فکر مدال طلا بودم. ولی دیگر الان نمی توانم کاری بکنم.»

افسوس برای بهداد

مجتبی عابدینی فقط برای خودش غصه نمی خورد. او به شدت بابت اتفاقی که برای بهداد سلیمی افتاد ناراحت است. این شمشیرباز درباره ناکامی بهداد سلیمی نیز چنین گفت: « هم برای بهداد و هم برای قاسم رضایی ناراحت شدم. من و قاسم همزمان هستیم و هر دو اهل مازندرانیم. قاسم به زبان مازنی به من گفت چرا شمشیر را داخل چشم حریف فرو نکردی من هم به او گفتم طلایی را که من اینجا جا گذاشتم تو بگیر. به بچه های تکواندو کار هم گفتم. تاکید کردم طلای من را از اینجا شما بگیرید و بیاورید. ماجرای بهداد هم خیلی برایم غم انگیز بود. وقتی آن اتفاق افتاد بغض کردم. بهداد هم با آن آسیب دیدگی به ریو آمد. بازگشت از المپیک آن هم وقتی در یک قدمی مدال هستی خیلی سخت است. »

چشم انداز آینده

مجتبی عابدینی برای آینده ورزشی خود اینگونه برنامه ریزی کرده است: «انشااله 2018 جاکارتا را داریم و هم المپیک 2020. تا چشم به هم بگذارید اینها هم تمام می شود. ما پایه و اساس کارمان را فقط بر مبنای المپیک 2016 نگذاشتیم. پیش از این بازی های آسیایی اینچئون هم برای ما بسیار پراهمیت بود. همین راه را با سرمربی گری فخری ادامه می دهیم. برای رقابت های جهانی سال آینده هم خودمان را آماده می کنیم. با قدرت هم برای تیمی و هم برای انفرادی آماده می شویم.»

زمان بازگشت

او این روزها خیلی ناراحت است اما قرار نیست کنار بکشد. وی گفت: «خیلی ها گفتند از چه زمانی می خواهی شروع کنی گفتم اصلا نمی خواهم اکنون جوابی بدهم. البته الان شرایط خوبی دارم.. من از رنکینگ پانزدهم به ششم رسیدم چیزی که قبلا هیچ ایرانی به آن نرسیده است. سال 2010 یا 2011 رنکینگ ما 100 به بالا بود اما اکنون ششم هستیم. خیلی ها فکر می کنند کار برای من تمام شده در صورتی که اصلا اینطور نیست و من تازه شروع کردم و خودم را برای بازی های آسیایی، جهانی و المپیک آینده آماده می کنم.»

باید از همه لحاظ تامین باشیم

عابدینی در پایان در پاسخ به این پرسش که حالا چقدر انتظاراتش از مسئولان زیاد شده گفت: «اجازه بدهید این سوال را جواب ندهم و بگذارم به عهده مسئولان. البته یک شمشیر باز و یک ورزشکار باید از همه لحاظ تامین باشد، آنقدر زیاد که دغدغه دیگری نداشته باشد. نباید ورزشکاران از یاد ببرند. از مردم هم خیلی تشکر می کنم که برایم سنگ تمام گذاشتند. »

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها