پروسه جهانی‌سازی از طریق سرمایه‌داری، راز بقایی است که ضعیف را ضعیف‌تر و قوی را قوی‌تر خواهد ‌کرد، به‌طوری‌که در عرصه اقتصادی، سرمایه‌داری امروز با استفاده از علم، دموکراسی، لیبرالیسم، اومانیسم، اصالت اقتصاد، مصرف‌پرستی و رفاه با تکیه مطلق بر تکنولوژی و پیشرفت، همه ارزش‌های انسانی را به بردگی سرمایه، پول و شهوت کشانده است.
کد خبر: ۸۲۸۹۷۱
سرمایه‌داری و روح بشریت

این پدیده باعث شده تا علم، انسان را به جدایی از همه کرامت‌های انسانی و ارزش‌های متعالی وجودی و سلطه غول‌آسا و ابزار تکنولوژی بی‌رحم و قتّال ببرد، روح بورژوازی را حاکم و حرص به رفاه و جنون مصرف و لاابالیگری را در جوامع نهادینه کند. هرچند این همه عمدتا نه ناشی از عقل سرمایه‌داری، بلکه ناشی از فقر انسان‌ها نیز می‌تواند باشد؛ فقری که باعث ازخود بیگانگی، پوچی، مسخ فرهنگی و معنوی و سقوط ارزش‌های اخلاقی آنها می‌شود. علم هم اگر سر از بمب اتم درآورده و از انسان جدید، بدبختی غنی و وحشی‌ای متمدن ساخته و آزادی و دموکراسی هم میدان بازی برای یکه‌تازی بی‌مهار پول و شهوت و غارت آزاد مردم و لجن مال‌کردن همه ارزش‌های انسانی شده، حاکی از همین فقر است. با همه فجایعی که امروزه سرمایه‌داری لجام‌گسیخته بر سر سیاست دنیایی آورده و تمدن و آرمان‌های نظام معاصر را به بن‌بست کشانده است، نمی‌تواند دغدغه حقیقت‌یابی، حق‌طلبی و آرزوی فلاح و رستگاری را در وجدان آزاد بشری از بین ببرد؛ حتی اگر عملا کشورهای جهان را به لحاظ اقتصادی زندانی و انسان‌ها را در کوچه‌باغ‌های علم و دموکراسی محبوس و هدف انسان‌ها و فلسفه زندگی آنها را در جنسیت خلاصه کند.

سرمایه‌داری امروز با همه جولانی که می‌دهد، در حال انهدام خویش است، حتی اگر ترس از این انهدام او را به سرِ عقل آورده باشد. درست است که تمدن موجود بر اساس تخصص شکل گرفته، ولی انسان‌ها را تک‌بعدی بار آورده و باعث شده تا هر روز ماشینیسم به قلمرو انسانیت تجاوز کند و پیامد‌های این تجاوز به‌طور دائم از طریق سازمان‌ها و ساختارهای بروکراتیک آن وحشتناک‌تر می‌شود. بعلاوه، ارزش‌سنجی انسان را براساس منفعت‌طلبی او لحاظ می‌کند؛ چیزی که انسان‌ها را در یک رقابت دائمی به سمت سه عامل قیمت، کثرت و تنوع محصول می‌کشاند. دلال‌بازی از طریق بانک، اعتبارات و سفته‌بازی، زمینه‌ساز نوعی سرمایه داری در کشورهای تحت ستم شده که به اسم رشد صنعتی و تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات و ارزش‌افزوده، کشاورزی و تولید خودشان را فراموش کنند.

سرمایه‌داری امروز، پول را جانشین خدا، تولید را جانشین توحید، اقتصاد را جانشین عشق، قدرت را به جای حقیقت و لذت را به جای کمال، سلطه بر طبیعت را به جای تسلط بر خویش و رابطه‌ها را رابطه گرگان و سگانی که بر مرداری هجوم برده‌اند و این بر آن مخلب می‌کشد و این بر آن منقار می‌زند، کرده است. پس از آن زندگی‌کردن برای مصرف و قربانی‌کردن آسایش برای ساختن و خریدن وسایل آسایش برجای می‌ماند؛ انسانی که نه دیگر چون گذشته پرستنده کمال، ارزش، زیبایی‌، خیر، بینایی، آفرینندگی و جود است؛ بلکه پرستنده یک چیز است: سرمایه. و آگاه از این که آدمی بنده پول می‌شود و دیوانه لذت و مصرف و این یعنی مسخ فطرت، بندگی و جنون در پست‌ترین و ننگین‌ترین شکلش... .

دکتر عبدالرسول خلیلی

کارشناس اقتصادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها