مسعود سراسیمه خودش را به خانه رساند. با مشاهده مرد همسایه گفت: «فکر کنم برای فرناز اتفاقی افتاده کمکم کنید.» دو نفری وارد خانه شدند. زن جوان در پذیرایی افتاده و خونابه از دهانش خارج شده بود و چند قرص هم روی بدنش قرار داشت. مسعود با پلیس و اورژانس تماس گرفت و دقایقی بعد...
کد خبر: ۷۶۰۰۱۶
جنایت برای مهریه

سروان همراه همسرش در حال خرید برای خانه بودند که تلفن همراهش زنگ زد. در دل دعا کرد که قتلی رخ نداده باشد. سروان میری معاون کلانتری 44 تهران بود و از مرگ مشکوک زن جوانی در شرق تهران خبر داد. کارآگاه باید خود را به صحنه حادثه می‌رساند. آدرس را از مامور کلانتری گرفت و همسرش را همراه خرید‌ها به خانه برد و راهی محل حادثه شد.

حدود نیم ساعتی در راه بود تا به محل رسید. کوچه خلوت بود فقط تعدادی از ساکنان ساختمان مقابل در ایستاده بودند و فرضیات خودشان را از ماجرا بیان می‌کردند. خودروهای کلانتری و آمبولانس پزشکی قانونی با چراغ‌گردان در مقابل ساختمان پارک کرده بودند.

سروان میری که در حال صحبت با ساکنان ساختمان بود با دیدن کارآگاه میری به سمت او آمد. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: زن جوان فرناز نام دارد. امروز همسر سابقش با کلانتری تماس گرفت و از خودکشی همسرش با قرص خبر داد. من هم برای بررسی موضوع به اینجا آمدم. جسد در پذیرایی افتاده و به نظر می‌رسد حدود دو ساعت قبل خودکشی کرده است. فرناز یک سال قبل به خاطر اختلافاتی که با همسر سابقش داشته از او جدا شده و به تنهایی در این خانه زندگی می‌کرده است. امروز ظهر همسر سابقش به نام مسعود به دیدنش آمده و پس از ساعتی اینجا را ترک ‌کرده است. زن جوان نیم ساعت بعد با او تماس گرفته و مدعی ‌شده اقدام به خودکشی کرده است. مسعود خود را به اینجا رسانده و همراه یکی از همسایه‌ها در را شکسته و وارد خانه شده است. مرد جوان وقتی با جسد همسرش روبه‌رو شده با کلانتری تماس گرفته است.

سروان برای بررسی صحنه وارد خانه شد. جسد زن جوان به صورت تاق‌باز روی زمین افتاده بود. خونابه‌ای از دهانش جاری شده و روی آن چند قرص قرمزرنگ بود که نصف قرص حل شده بود. هیچ آثاری از به‌هم‌ریختگی در خانه دیده نمی‌شد و وسایل مرتب سرجایشان قرار داشت. شکل افتادن جسد نشان می‌داد زن بعد از این‌که حالش بد شده، قصد داشته به سمت در خروجی برود که در میان راه جان باخته است.

کارآگاه وارد اتاق خواب شد. یک لیوان پر از آب و بسته خالی قرص روی میز کنار تختخواب بود.

سروان سراغ مسعود را گرفت. مرد جوان مضطرب و ناراحت گوشه‌ای از پذیرایی نشسته و نگاهش به جسد همسرش خیره مانده بود.

سروان کنار او رفت و از مسعود خواست برای بازجویی همراه او به اتاق خواب برود.

چرا از همسرتان جدا شده بودید؟

فرناز خیلی شکاک بود و تصور می‌کرد من با منشی‌های شرکت ارتباط دارم. در طول یک سال مجبور شدم سه بار منشی عوض کنم و آخر سر هم منشی مرد استخدام کردم. تصور می‌کردم رفتارش را تغییر می‌دهد اما اگر مهمانی یا گردش می‌رفتیم می‌گفت چرا به فلان زن نگاه کرده‌ای و دعوا راه می‌انداخت. بعد از یک سال و نیم زندگی مشترک تصمیم گرفتیم توافقی از هم جدا شویم.

امروز برای چه کاری به اینجا آمده بودی؟

براساس رای دادگاه هر ماه باید یک سکه به عنوان مهریه به او می‌دادم. امروز به اینجا آمدم تا سکه را بدهم.

رفتار همسر سابقتان عادی بود؟

بله. مثل همیشه رفتار کرد. حتی مهربان‌تر از گذشته بود.

چطور متوجه خودکشی شدید؟

نیم ساعت بعد از بیرون آمدن از خانه او با من تماس گرفت و گفت با خوردن قرص خودکشی کرده و دیگر نیازی نیست هر ماه قسط مهریه بدهم. سریع خودم را به اینجا رساندم و همسایه طبقه بالایی را مقابل در دیدم. با کمک او در را شکستیم و بعد از وارد شدن به خانه با جسد همسرم روبه‌رو شدم. کاش امروز بیشتر پیش او می‌ماندم و تنهایش نمی‌گذاشتم.

پیش از این سابقه خودکشی داشت؟

نه. هیچ‌وقت از خودکشی حرف نمی‌زد. او زن شکاکی بود، اما مشکل افسردگی نداشت و می‌دانست اگر رضایت دهد حاضرم به خاطر علاقه‌ام دوباره با او ازدواج کنم.

چرا فرناز تنها زندگی می‌کرد؟

خانواده او شهرستان هستند و بعد از طلاق علاقه‌ای نداشت نزد آنها بازگردد.

سروان به بررسی دوباره خانه پرداخت و پس از مرور اظهارات مسعود دستور بازداشت او را به اتهام قتل همسر سابقش صادر کرد. مسعود که شوکه شده بود بر بی‌گناهی خود اصرار داشت، اما سروان در حالی که خانه را ترک می‌کرد، گفت: نقشه خوبی طراحی کردی، اما دو اشتباه در محاسباتت داشتی که همین اشتباهات راز قتل را فاش کرد.

مسعود روز بعد وقتی برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل شد به قتل همسر سابقش برای نپرداختن قسط‌های مهریه اعتراف کرد.

وحید شکری / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها