جام جم آنلاین تحلیل می کند

اوباما؛ یک اعتراف و چند سوال

جام جم آنلاین بررسی می کند

نقش روسیه در ائتلاف علیه داعش

ائتلاف ضد داعشی جدید به فرماندهی آمریکا به دلایل مختلفی از جمله ضربه زدن به محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی متشکل از ایران- عراق- سوریه و لبنان شکل گرفت اما مهمترین دلیل تشکیل این ائتلاف را باید در نسبت روسیه با غرب و موازنه جدید منطقه ای و بین المللی بر محورهای مسکو- بروکسل – واشنگتن ارزیابی کرد.
کد خبر: ۷۱۷۸۵۱
نقش روسیه در  ائتلاف علیه داعش

به گزارش جام جم آنلاین، جان کری وزیر خارجه آمریکا با وجود بی میلی برخی کشورهای منطقه به ورود در ائتلاف ضد داعش، دوره گردی منطقه ای خود را برای اجماع سازی بین همپیمانان آمریکا به پایان برد و از دل این سفر و ارتباطات فشرده دیپلماتیک، ائتلافی به جهان معرفی شد که طبق برنامه و راهبرد اعلامی قرار است داعش را در منطقه ریشه کن یا مهار کند.

روسیه در کجای تصمیم غرب می گنجد؟

اما این سوال، با وجود تکرار آن باز هم قابل طرح است که علت غیبت روسیه در ائتلاف ضد داعش چیست؟

آشکار است که این ائتلاف تنها شامل اعضای ناتو یعنی رقبای سنتی روسیه نمی شود و برخی کشورهای دیگر منطقه از جمله حامیان دیروز و دشمنان امروز داعش را هم شامل می شود، پس چرا باید روسیه از این ائتلاف دور بماند؟ چگونه حامیان و تامین کنندگان مالی و تسلیحاتی داعش در این ائتلاف می گنجند، اما کشوری مانند روسیه نه؟

اینجا یک سوال دیگر مطرح می شود: چه نسبتی بین ائتلاف ضد داعشی جدید و بازگشت غرب به سرکردگی آمریکا به خاورمیانه و سیاست های غرب ستیزانه روسیه پوتینی وجود دارد؟ آیا می توان این گمانه را به شکل جدی مطرح کرد که ائتلاف ضد داعشی جدید و اساسا پر و بال دادن به داعش در خاورمیانه با هدف بازتعریف تروریسم و بازگشت به منطقه برای مهار همزمان جبهه مقاومت و روسیه باشد؛ روسیه ای که 3 بار در سالیان گذشته طرح دخالت نظامی علیه دولت بشار اسد در سوریه را وتو کرده است؟

آیا داعش و ائتلاف ادعایی ضد آن، از دل سرسختی روس ها و جبهه مقاومت، ساخته و پرداخته شده است؟

چرا داعش خبرنگاران آمریکایی را کشت؟

واقعیت این است که ائتلاف جدید به سرکردگی آمریکا بسیار سوال برانگیز و شاید به اندازه توحش داعش غیرقابل هضم است.

این سوال همچنان به قوت و جدیت ذهن برخی تحلیلگران را به خود مشغول کرده است که چرا داعش تنها با در اختیار داشتن دو خبرنگار آمریکایی، اقدام به قتل آنها و شعله ور کردن آتش جنگ علیه خود در خاورمیانه کرد؟

آیا چنین اقدامی تنها یک هشدار به آمریکا بود یا فراخوانی برای جنگ افروزی غرب و ناتو به رهبری آمریکا؟ چطور می توان این تصور را قبول کرد که داعش با کشتن دو شهروند آمریکایی، واشنگتن را مرعوب خود کند؟ آیا نمی توان این فرض را مطرح کرد که این اقدام صرفا با هدف دادن بهانه مداخله به غرب و ائتلاف سازی مجدد صورت گرفته باشد؟

باید به خاطر داشت فردی که خبرنگار آمریکایی را سربرید، با لهجه بومی لندنی و بدون لکنت سخن می گفت و غرب را به چالش می طلبید؛ امری که شاید برای همراه کردن انگلیس در این جنگ با طرح تهدید مشترک حاضر در پشت دروازه های لندن، لازم به نظر می رسید.

برشی نیمرخی به تحولات منطقه ای و بین المللی مرتبط با موضوع می تواند درک پازل ترسیمی غرب در منطقه را آسانتر کند.

مساله بودجه نظامی آمریکا

تشکیلات نظامی آمریکا شامل وزارت دفاع آن (پنتاگون) نگران کاهش بودجه نظامی این کشور بر اثر فشارهای اقتصادی است. (از 700 به کمتر از 540 میلیارد دلار) و همچنین کاهش نیروهای ارتش آمریکا به پایین ترین سطح از سال 1940 میلادی. بنابراین، چاره ای جز برانگیختن آتش جنگ جدید برای توجیه حفظ میزان بودجه خود ندارد و صحنه نمایش خاورمیانه ای، مهیاترین عرصه این سناریو است.

مهار همزمان ارتش سوریه و داعش

از سوریه اخبار خوشحال کننده ای برای غرب به گوش نمی رسد و طرف پیروز در این چالش نفسگیر تاکنون جبهه مقاومت و روسیه بوده است. اسد دوباره به ریاست جمهوری برگزیده شد و صرفنظر از برخی شکست ها در الرقه، پیشروی های ارتش سوریه در الغوطه، القلمون و حلب در هفته های اخیر به عنوان راهبردی ترین نقاط سوریه ادامه دارد اما نکته اینجاست که تحلیل ها و مقالات عقلای غربی در رسانه ها و شبکه های مختلف، همراهی با بشار اسد را بر حمایت از افراد مسلحی که از سوریه چیزی جز صحنه دعوای داعش و النصره باقی نمی گذراند، ترجیح می دهند. ائتلاف معارض سوریه در اختلافات عمیق غوطه می خورد و انشقاق ها در بدنه آن، هر روز سرشکستگی جدیدی برای حامیان غربی و عربی آن است.

در چنین شرایطی، منطق غربی برای حفظ منافع و کنار زدن روسیه و جبهه مقاومت چه می گوید؟ بالابردن پرچم تسلیم یا طرح سناریویی جدید برای مداخله و مدیریت تحولات سوریه از فاصله نزدیک؟.

بسیاری از ناظران معتقدند قرار است به بهانه داعش، مداخله نظامی غرب علیه بشار اسد در سوریه با هدف مهار همزمان این دو (داعش و ارتش اسد) به سود معارضان به اصطلاح معتدل محقق شود.

تمایل ژنرال های مصری به روسیه و نگرانی غرب

در مصر، با وجود تحکیم روابط قاهره و ریاض، نشانه هایی از گرایش مجدد به سبک پیش از جنگ سرد به سوی روسیه دیده می شود.

عبدالفتاح السیسی رییس جمهور مصر سفر مهمی را به روسیه داشت؛ هر چند برخی این اقدام السیسی را در راستای ایجاد نگرانی برای آمریکا و بالابردن نرخ خود در بازی غرب با روسیه می دانند، با این حال در این سفر که ماه گذشته انجام شد، سخن از عقد قراردادهای تسلیحاتی به مبان آمد و برخی نیز گفتند مصر می تواند با چرخش به سمت روسیه موازنه منطقه ای را به ضرر آمریکا به هم بزند. ضمنا نباید فراموش کرد که مصر و روسیه به شکل خاص درباره سوریه سمپاتی دارند و ژنرال های مصری خوشحالند که بشار اسد به مخالفانی مانند اخوان المسلمین یا جریان های تکفیری اجازه سربرآوردن نداده است، زیرا مصر از حیث تاریخی و جغرافیای سیاسی به سوریه به عنوان عمق راهبردی مطلوبی می نگرد.

حتی اخباری درباره وساطت مصر بین سوریه و عربستان به گوش می رسد.

با چنین زمینه هایی از تحولات در سیاست خارجی مصر، وارد کردن قاهره در ائتلاف ضد داعش در واقع نوعی اعتباربخشی به مصر السیسی از سوی آمریکا با نیم نگاهی به روابط جدید مصر و روسیه است. اینجا دیگر اصلا اهمیتی ندارد که زمانی آمریکا حامی اخوان المسلمین مصر بود و حالا جان کری وزیر خارجه آمریکا در قاهره، دولت السیسی را می ستاید. به هر روی در سیاست غربی، عادتا منافع از مبادی و اصول مهم تر به شمار می رود.

چالشی به نام پوتین

ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در رویای احیای اردوگاه بزرگ شرق است. بررسی ها می گوید که احساسات قومگرایانه روس ها بعد از چالش پوتینیسم در برابر غرب به شدت افزایش یافته است.

قراردادهای نظامی روس ها هم به عمق خاورمیانه و مغرب عربی (غرب آفریقا) راه می یابند.

در سه سال گذشته، جهان، سه مورد وتوی روسیه و چین را مانند سدی در برابر ماجراجویی های غرب علیه سوریه مشاهده کرده است.

دام اوکراین هم نتوانست پوتین را گرفتار کند و نتیجه آن چیزی شد که همه دیدند؛ شرق اوکراین در برابر دست اندازی های غربی به حوزه امنیتی روس ها سر به طغیان برداشت و شبه جزیره کریمه عملا با یک رفراندوم محکم، اعلام استقلال از اوکراین کرد. در نتیجه، باز هم این حس قومگرایانه روسی بود که تقویت شد و اکنون این اقتصاد اروپا به پایتختی بروکسل است که ضربه افتادن در دام آمریکا را می خورد.

بریکس به سوی انهدام تک قطبی گری

کشورهای عضو بریکس (روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی) تصمیم گرفته اند که بانک توسعه ای مستقل با 50 میلیارد دلار موجودی و 100 میلیارد دلار ذخیره پس انداز تاسیس کنند. هدف از تاسیس آن، تهدید سازوکارهای بین المللی اقتصاد آمریکاست یعنی جایگزین شدن بانک توسعه بریکس به جای صندوق بین المللی پول. همچنین اعضای بریکس، قرار است ارز دیگری را در تعاملات خود جایگزین دلار کنند.

برای دولت آمریکا آسان نیست که ببیند اتحاد این 5 کشور که در کنار هم 40 درصد ساکنان زمین و نیز یک پنجم تولید جهان را تشکیل می دهند، می رود که به قدرتی خطرساز برای آمریکا بدل شود. سخنان اخیر ولادیمیر پوتین در این باره تامل برانگیز بود که با لحنی هشدار آمیز گفت: آمریکا باید بپذیرد که با ما به عنوان شرکای دوست رفتار کند نه به عنوان پیروان مطیع خود.

خطوط انتقال انرژی و دغدغه غرب

خطوط نفتی بیش از هر زمان دیگر در خاورمیانه در معرض تهدید قرار گرفته است؛ خطوطی که برای غرب به مثابه شریان حیاتی انرژی اهمیت دارد. امنیت انتقال انرژی اکنون به شکلی بی سابقه با تهدید روبرو شده است و غرب بیم آن دارد که ناآرامی های منطقه ای اوضاع انرژی را در خاورمیانه بحرانی کند و مدیریت این خطوط از دست دولت های تحت پرچم آمریکا خارج شود. بنابراین بازگشت غرب به منطقه گریزناپذیر است.

زمینگیر کردن روسیه در حوزه اقتصاد انرژی

جالب اینجاست که همین خطوط انتقال انرژی یکی از دلایل برافروختن جنگ در سوریه طی سال های اخیر بود و از این حیث، سوریه مهمترین بخش خاورمیانه هم برای روس ها و هم برای آمریکایی هاست. چگونه؟

دکتر ولادیمیر تیتورنکو سفیر سابق روسیه در عراق، الجزایر و قطر در این باره به روسیاالیوم نسخه عربی شبکه راشاتودی می گوید: سوریه در اولویت اول آمریکا برای کاهش تاثیر گذاری اقتصادی روسیه در جهان است. آمریکا با تسخیر سوریه می توانست سیطره خود را برجهان بدون مزاحمت روس ها فراهم کند.

قطر، اینگونه مدیریت پرونده سوریه را به دست گرفت

وی می افزاید: در طرح غربی، سوریه باید یکی از بخش های انتقال انرژی از کشورهای خلیج فارس به اروپا می شد و برای همین هم با امید به براندازی اسد، پروژه ناامنی آن کلید خورد. قرار بود خط لوله گاز از قطر و از مسیر عربستان به اردن، سوریه، دریای مدیترانه، جزایر قبرس و جنوب اروپا برود تا طرح روسیه برای گازرسانی به اروپا از طریق دریای سیاه به شکست منجر شود. به همین دلیل بود که قطر در جریان آشوب سازی در سوریه نقش تعیین کننده ای داشت و مدیریت منطقه ای این پروژه به دوحه سپرده شد.

کوچ آمریکا از اوکراین به خاورمیانه

تیتورنکو شکست غرب در اوکراین را در بازگشت نیروهای ائتلافی غرب به منطقه خاورمیانه موثر می داند و می گوید: با شکست آمریکا در اوکراین، واشنگتن دوباره به منطقه خاورمیانه بازگشت تا این بار از جنوب روسیه به آن فشار آورد و دیدیم که با ابزار داعش چه امتیازاتی را در منطقه گرفتند.

با همه اینها تاریخ روزی خواهد پرسید که چگونه داعش توانست با آنهمه امکانات زیر دید دقیق ماهواره ها و رادارهای غربی، سرزمین ها را یکی پس از دیگری تصرف کند و به تهدید امنیت منطقه تبدیل شود؟ تاریخ، غرب را به دلیل این همدستی با تروریست ها برای امتیازگیری های منطقه ای و بین المللی سرزنش خواهد کرد و هیچیک را نخواهد بخشید.

جام جم آنلاین- جواد ارشادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
وحید
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
۰
۰
دوران امپراتوری امریكا بر جهان به پایان رسیده است و امریكا هم به فروپاشی خواهد رسید
اما چقدر خوب است ایران هم تلاش كند جزو گروه بریكس در بیاد چون گروه بریكس برای اقتصاد آینده جهان سرنوشت ساز خواهد بود
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها