چند دقیقه بی‌رودربایستی با بهزاد فراهانی، بازیگر کهنه‌کار تئاتر و سینما

از فراهانم؛ زادگاه فرهیختگان

بهـــزاد فراهانــی هنرپیشه است. بیان قوی، چهره محکم و اجرای پرانرژی، بزرگ‌ترین خصوصیات بازیگری او در فیلم و تئاتر است. اولین بار که او را دیدم تازه از تمرین یک صحنه دشوار از نمایشنامه اکبر رادی فارغ شده بود و روی صندلی تماشاچی‌ها نشسته بود تا نفس تازه کند. به من گفت بیا بنشین و قصیده بلندی در رثای وطن را از حفظ خواند.
کد خبر: ۷۰۸۱۷۶
از فراهانم؛ زادگاه فرهیختگان
• اگر بخواهید خودتان را «تعریف» کنید؟

من یک روشنفکر هستم که از هشت سالگی به شهر شلوغ و پر سر و صدای شما آمدم و دکترای هنر گرفتم.

• فراهان؟

زادگاه فرهیختگان بزرگ این کشور.

وقتی «فراهانی» صدایتان می‌کنند.

ذوق می‌کنم.

وقتی عمو بهزاد صدایتان می‌کنند.

احساس می‌کنم هنوز یک مبارز سیاسی هستم.

• آغاز کردن تئاتر را به چه تشبیه می‌کنید؟

زاده شدن.

• بهترین نقشی که تاکنون بازی کردید، کدام بوده است؟

نقش بازرس ژاور در بینوایان ویکتور هوگو.

• با چه کسانی بودید؟

فتحی و غریب پور در فرهنگسرای بهمن.

• تا به حال از کارگردانی تقاضا کردید نقشی را به شما بدهد؟

بله. همین نقش بازرس ژاور را تقاضا کردم.

• تا کنون از شنیدن صدای خودتان تعجب کرده‌اید؟

بعضی وقت‌ها بله.

• مثلا؟

من از سیزده سالگی در رادیو کار کردم و الان که کارهای سابقم را می‌شنوم بهت زده می‌شوم.

• چرا؟

به خاطر این که من کارهایی مثل آژاکس را انجام دادم که هر کدام از آنها سه ساعت مونولوگ داشت ولی هرگز وسط گفتن آن نفس کم نیاوردم.

• اگر هنرپیشه نمی‌شدید؟

می گشتم و می‌گشتم و باز هنرپیشه می‌شدم.

• وقتی موی آدم سفید می‌شود؟

می فهمد که دختر همسایه دیگر برای آب دادن شمعدانی‌ها روی بالکن نمی‌آید.

• سیبیل؟

اگر روی لبم باشد به این معنی است که هنوز پیرو بخشی از تفکرات سوسیالیستی هستم.

• وقت بازی به تک‌تک تماشاچی‌ها نگاه می‌کنید؟

اگر لازم باشد بله.

• چه نوع تماشاچی را دوست دارید؟

تماشاچی که در سالن خوابش نبرد.

• اگر بخواهید درباره تئاتر فیلم بسازید، نقش «هنرپیشه» را به چه کسی می‌دهید؟

از مرحوم مهدی فتحی درخواست می‌کنم از آن دنیا برگردد و این نقش را بپذیرد.

• وقتی اعضای خانواده‌تان بین تماشاچی‌ها باشند؟

کمتر کاری را در تئاتر کرده‌ام که اعضای خانواده‌ام در آن نبوده‌اند.

• پشت صحنه به شما خوش می‌گذرد؟

فراوان. چون عاشق همه بچه‌هایی که با آنها کار می‌کنم هستم؛ دکوراتور، پیشخدمت، گریمور، مسئول لباس، آرتیست‌ها. اگر نباشند نمی‌توانم کار کنم.

• تمرین کدام تئاتر برایتان دشوار بود؟

تمرین تئاتری که کارگردانش نفهم بود.

• طبیعتا نمی‌خواهید نام ببرید.

بله.

• چه نقشی را دوست ندارید بازی کنید؟

نقشی که ابعاد متفاوت نداشته باشد.

• شخصیت تاریخی مورد علاقه‌تان؟

خسرو روزبه.

• دوست داشتید در کدام دوره تاریخی به دنیا می‌آمدید؟

همین دورانی که در آن هستم.

• حس شما به پدربزرگ بودن؟

هنوز که خوب معنی آن را نفهمیدم. بعدها ببینم روزگار چه می‌خواهد.

• عشق؟

یکی شدن با انسان‌های متفاوت.

• وطن؟

وطن من یک مقدار وسیع‌تر از مرزهای ایران زمین است.

• یعنی چقدر وسیع؟

ملت افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، آذربایجان و عراق. اینها همه هم‌میهنان من هستند. دوستشان دارم.

• فردوسی؟

بزرگ‌ترین شاعر تاریخ بشریت.

• حماسه؟

اگر عشق به عالی‌ترین حد خودش برسد به حماسه تبدیل می‌شود.

• شاعر مورد علاقه در میان شعرای معاصر؟

بیدل دهلوی را بیشتر از همه دوست دارم. چه حاضر و چه غایب.

• عاشقانه‌های قدیمی زیباتر بودند یا عاشقانه‌های حالا؟

هردو. یک مصراع از شاعر بزرگ شیلی را هرگز از دست نمی‌دهم. همین طور که یک مصراع رودکی را هم از دست نمی‌دهم.

• اگر جهانگرد بودید؟

می‌رفتم در هندوستان می‌گشتم و خانه «نرگس»، هنرمند بزرگ آن سرزمین را پیدا می‌کردم و به آن ادای احترام می‌کردم.

• شده از تماشاچی خسته شوید؟

بله، فراوان.

• کی؟

زمان شاه یک تماشاگر بود که مست کرده بود و آمده بود روبه روی من نشسته بود و نمی‌گذاشت کارم را بکنم.

• سینما؟

ابزاری که تا حدودی پدر تئاتر را در آورده است.

• ولی امکان دارد به تئاتر کمک بکند؟

بله.

• نسل‌کشی؟

متنفرم از تمام سیاست کلان حاکم بر اسرائیل.

• فلسطین؟

فلسطین را یک انسان معصوم می‌بینم که همه سرمایه‌دارهای جهان به طرفش شلیک می‌کند.

• اگر بخواهید یک نمایشنامه درباره خاورمیانه بنویسید؟

نوشته‌ام.

• درباره چیست؟

عملکرد انگلیسی‌ها در عراق و قتل‌عام آشوری‌ها. (الناز اسکندری/ ضمیمه چمدان)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها