انتظار برای برگزاری دادگاه منافقین، انگیزه‌ای شد برای گفت‌وگو با وحید خضاب و بررسی کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق»

داوری درباره سازمان مجاهدین

این ایام گرچه به نام قوه قضاییه نامیده شده و بیشتر یادآور شهادت آیت‌الله بهشتی و یارانش است، اما مروری بر روزهای سال 60 در چنین مقطعی، نشان‌دهنده حوادث مهمی است؛ حوادثی که سال‌های ابتدای انقلاب را برای مردم با خاطراتی درس‌آموز و البته تلخ همراه کرده است.
کد خبر: ۶۸۷۱۱۶
راز تشابه منافقین با داعش

اواخر خرداد ماه سال 60 13 بود که بنی‌صدر پس از آشکار شدن خیانت‌هایش از ریاست جمهوری خلع شد و سازمان مجاهدین خلق نیز در همین ایام در حمایت از رئیس‌جمهور مخلوع، وارد فاز نظامی و ترور شد و پیوند خوردن این دو عنصر شوم، روزهای دردناکی را برای تاریخ انقلاب رقم زد که با ترور آیت‌الله خامنه‌ای و انفجار دفتر حزب جمهوری آغاز شد و گروهی را که ابتدا برای مجاهدت در راه احقاق حقوق مردم تشکیل شده بود به جایی کشاند که هنوز با وجود این‌که دیگر توانی ندارد از هیچ تلاشی برای خیانت در حق ملت ایران کوتاهی نمی‌کند.

اما وقتی صفحات تاریخ را ورق می‌زنیم، می‌بینیم چنین گروه‌هایی تنها محدود به گروهک منافقین که هدفشان ملت ایران بود، نیست و هم قبل از آنها برخی گروه‌های تروریستی وجود داشته‌اند و همچنین اکنون شاهدیم که هر روز گروه‌هایی تازه تاسیس ایجاد می‌شوند که یکی از آخرین آنها داعش است.

درباره انقلاب اسلامی، از همان ابتدا برخی جریان‌ها و گروه‌هایی که تحت تاثیر غرب و شرق بودند منافع خود را در خطر دیدند که یکی از این جریانات، گروه فرقان بود؛ گروهی که به رهبری یک طلبه اخراجی به نام اکبر گودرزی، از شاخص‌ترین گروه‌های مخالف با روحانیت بود و جمهوری اسلامی را مجری احکام اسلام نمی‌دانست.

گودرزی بیست و پنج ساله کار خود را به نام دین انجام می‌داد و بچه‌های مذهبی و افراد سطوح پایین را به سمت خود جذب می‌کرد تا به اصطلاح تفکرات التقاطی خودشان برای روی کار آمدن حکومت اسلامی، رهبران تاثیرگذار انقلاب را مورد هدف قرار دهند.

قاتل استاد شهید مرتضی مطهری، محمدعلی بصیری بود که در اعترافاتش می‌گوید: ​من اصلا استاد مطهری را نمی‌شناختم، ولی از آنجا که نسبت به روحانیت، کینه‌ای عمیق داشتم، بعد از این‌که در بین افراد گروه مطرح شد که می‌خواهیم یکی از روحانیون مهم شورای انقلاب را ترور کنیم، من داوطلب این کار شدم؛ ولی بعد فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام.​

اما در فهرست ترورهای این گروهک، نام‌های ارزشمند زیادی دیده می‌شود که شهید مطهری، شهید مفتح، حاج مهدی عراقی و فرزندش، سپهبد قرنی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و... از آن جمله هستند.

گروه دیگری که همیشه خود را طلبکار از انقلاب و مردم ایران می‌دانست منافقین بودند که نام سازمان مجاهدین خلق را برای خود برگزیده بودند.

اول تیر​برای مردم ایران همواره یادآور روزهای خونینی است که این گروهک به اصطلاح سیاسی با آغاز اقدامات مسلحانه، اولین جنایت‌های وحشیانه خود علیه ملت ایران را کلید زد. این سازمان تروریستی ​ سال 1360، پس از بروز مسائل مختلف با همراهی رئیس‌جمهور معزول (بنی‌صدر) به رویارویی با نظام پرداخت و وارد فاز نظامی و مسلحانه شد.

از آن پس، این سازمان تروریستی طی سه ماه، با نفوذ در نهادهای مختلف به ترتیب دفتر حزب جمهوری اسلامی، دفتر نخست‌وزیری و دفتر دادستانی کل انقلاب را منفجر کرد، رؤسای قوای مجریه را به شهادت رساند.

سودابه سدیفی، مشاور بنی‌صدر، بعد از دستگیری اعتراف کرد پس از عزل قانونی رئیس‌جمهور از سوی مجلس و پنهان شدن او، بنی‌صدر به مسعود رجوی، (سرکرده منافقین) پیام داد باید شروع به زدن راس آنها (حاکمیت نظام جمهوری اسلامی) نمود.

رجوی با مرحله‌بندی کردن جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی می‌گوید: در مرحله اول، نوبت سران سیاسی بود. قبل از هر چیز، شاه مهره‌ها هدف بودند که از سال 1360 به این ترتیب آغاز شد: هفت تیر، انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت ​ آیت‌الله بهشتی و 72 نفر از یاران موثر انقلاب؛ هشت شهریور، شهادت رجایی و باهنر؛ چهارده شهریور، شهادت آیت‌الله قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی؛ بیست شهریور، شهادت آیت‌الله مدنی؛ چهارده مرداد، شهادت دکتر حسن آیت، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی؛ هفت مهر، شهادت حجت‌الاسلام عبدالکریم هاشمی‌نژاد؛ بیست آذر شهادت آیت‌الله شهید دستغیب و یارانش.

همچنین ​ سال 1361 نیز​ یازده تیرماه آیت‌الله صدوقی و در بیست و سه مهر نیز آیت‌الله اشرفی اصفهانی به دست منافقین به شهادت رسیدند.

این ترورها ادامه داشت و این سازمان تروریستی برای ایجاد رعب و وحشت با ترورهای کور در کوچه و خیابان از مردم انقلابی انتقام می‌گرفت که چند مورد از این ترورها نیز عبارتند از: سیزدهم مرداد 1361، ترور یک لاستیک فروش (حاج احمدی)، ششم شهریور 1361 به رگبار بستن یک لبنیاتی، ششم شهریور 1361 انفجار یک اتومبیل و شهادت هفت نفر و هشتم شهریور1361 ترور یک خواربارفروش. آمار ترورهای این سازمان در سال‌های 60 و 61 به 366 مورد می‌رسد که بیش از 90 درصد آنها در پایتخت اتفاق افتاده است.

این گروهک تروریستی با شروع جنگ تحمیلی صدام و همپیمانان غربی‌اش علیه ایران، در کنار دشمنان قسم خورده ملت به رویارویی با مردم پرداخت و ننگ وطن‌فروشی و مزدوری برای اجانب را نیز برای همیشه تاریخ برای خود خرید.

در طول سال‌های جنگ و بعد از آن، جنایات منافقین در حق ملت ایران ادامه داشت و این همه در حالی است که غربی‌ها در این سال‌ها نه‌تنها اقدامات این گروهک تروریستی را محکوم و تقبیح نکرده بلکه نام این گروهک را از فهرست گروه‌های تروریستی خارج کرده و سناتورها و سیاستمداران آنها در برنامه‌های تبلیغی این گروهک حضوری پررنگ دارند!

اما جدیدترین اتفاقی که بار دیگر نام این گروهک تروریستی را بر سر زبان‌ها انداخت، اعلام همپیمانی این گروهک با تروریست‌های تکفیری منطقه از جمله جبهه النصره و داعش بود، به طوری که گروهک تروریستی نفاق که برای جلب توجه رسانه‌ها و جامعه جهانی دست و پا می‌زند با ذوق‌زدگی تمام از هجوم تروریست‌های داعش به موصل و وحشیگری جنایتکاران تکفیری تمجید کرده و تصرف موصل را به آنها تبریک گفته است. این گروهک پیش از این، خودروها و سلاح‌های خود را به داعشی‌های جنایتکار اهدا کرده بود.

این شواهد نشان می‌دهد حال که عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال تضعیف محور مقاومت هستند که یک ضلع آن سوریه و ضلع دیگر آن عراق است، گروهک تروریستی منافقین نیز فرصتی یافته است که بار دیگر در رقابت با دیگر گروه‌های ترویستی نشان دهد در سبوعیت و جنایت​پیشگی چیزی از گروه‌های تروریستی​ نوظهور منطقه کم ندارد.

اوایل خرداد1393 نیز همسر مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین با احمد الجربا، فرمانده مخالفان دولت سوریه دیدار کرد و با یکدیگر بر لزوم تداوم جنگیدن با جبهه مقاومت و دشمنی با ایران و سوریه تاکید کرده بودند.

چرا منافقین تا این اندازه از افراطیون حمایت می‌کنند؟ به عبارتی چه سری در حمایت مطلق عوامل فرقه مجاهدین خلق از گروه های تندرو​ وجود دارد؟ گروه هایی که در سایه فعالیت آنها جنایتکارانی چون داعش ، سر بر می آورند.

در پاسخ به این پرسش باید به دو مؤلفه مهم توجه کرد. مؤلفه نخست شیوه و عملکرد این گروه ها​ست . مخالفان دولت سوریه و عراق به بدترین و بی‌رحم‌ترین شکل ممکن به خشونت دست می‌زنند. این شیوه و الگوی خشن​ یادآور حمله فرقه مجاهدین خلق به برخی مردم شهرهای مرزی ایران است. مولفه دوم به شباهت این دو در برداشت‌های تحجرآمیز و عقب‌افتاده است که از اسلام ارائه می‌کنند. داعش که در لوای فعالیت مخالفان دولت سوریه ، توسعه یافت راوی برداشتی از اسلام است که جامعه را به سمت قهقرا پیش می‌برد.

این دیدگاه به دیدگاه طالبانی معروف است. فرقه مجاهدین خلق نیز مانند این گروه منحرف دارای افکار جزمی و انحرافی ایدئولوژیکی هستند که باعث مطلق‌نگری آن شده است.البته دلایل سیاسی نیز در حمایت فرقه مجاهدین خلق از داعش تاثیرگذارند، اما مشخصا افکار و اندیشه‌های عقب‌افتاده و روش‌های تروریستی از مهم‌ترین ویژگی‌های مشترک داعش و فرقه مجاهدین خلق است که سرنوشت این گروهک‌های تروریستی را به یکدیگر گره می‌زند و می‌توان گفت در حقیقت، همه این گروه‌ها، سر و ته یک کرباس هستند.

منابع:

1- جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، رسول جعفریان

2- رفتار سیاسی شهید مطهری و انقلاب اسلامی، سیداحسان جوانمرد

3- نگاهی به تاریخچه سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

عبدالله احمدی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها