میوه ممنوعه؛ می شه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده

میشه خدا رو حس کرد/ تو لحظه های ساده/ تو اضطراب عشق و/ گناه بی اراده

بی عشق عمر آدم/ بی اعتقاد می ره/ هفتاد سال عبادت/ یک شب به باد می ره

/ یک شب به باد می ره

وقتی این  ترانه را می شنوید یاد کدام سریال می افتید؟

میوه منموعه تا کنون موفق ترین سریال مناسبتی ماه رمضان در سال های اخیر بوده است. یادش به خیر. هر شب بعد ازافطار می نشستیم و منتظر می ماندیم که ببینیم ماجرای عشق دوران پیری حاجی فتوحی (با بازی زیبای علی نصیریان)‌ به کجا می کشد.

یک شعر قدیمی هست که می گوید:‌عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند.

حاجی فتوحی که مردی قرص و محکم بود در اثر یک لحظه غفلت در چاهی افتاد و همه چیزش را از دست داد. زیباترین لحظات این سریال زمانی بود که فتوحی سر سفره افطار و سحر با همسرش (گوهر خیراندیش) درد دل می کرد.

فتوحی میوه ممنوعه را خورده بود و باید مجازاتش را پس می داد. مجازاتش همان آبروریزی بود که برایش به راه افتاد. آن سریال به روزه داران این درس را می داد که نباید به خاطر ایمانشان دچار غرور شوند. چون خدا همیشه آن ها را در معرض آزمایش و آزمون خودش قرار می دهد.

هانیه توسلی هم در آن سریال یکی از بهترین بازی هایش را ارائه داد و پس از آن به تدریج به حاشیه فراموشی سپرده شد.

میوه ممنوعه دیالوگ های خوب و روانی هم داشت که در ذهن می ماند مثل این دیالوگ ها:

قدسی: خصلت بازارو که تو خونه بیاری، همه بدهکارن و بدهکار، طلبکار!

یونس فتوحی: ببینم این بوی گله یا عطر شماست؟

هستی: هیچکدوم، کلک جدید گلفروشهاست!