بازخوانی دیدار حاج‌قاسم سلیمانی با یکی از اشرار معروف جنوب‌شرق کشور

بارک‌ا... پسر! ما بهت اعتماد کردیم

یوسف افضلی به نقل از شهید حسین پورجعفری در بخشی از خاطراتش ماجرای آرامش سردار آسمانی حاج قاسم سلیمانی را در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی بیان می‌کند.
کد خبر: ۱۲۶۵۲۴۰

به گزارش جام جم آنلاین از تسنیم، در بخشی از کتاب "سلیمانی عزیز" ماجرای آرامش شهید حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکا در آسمان شده است.

در ادامه می‌توانید متن این خاطره را بخوانید.

بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند.

هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن.

تا چرخ‌های هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن.

تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم، خدا بخیر گذراند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها