اختصاصی جام جم آنلاین

نگاهی به زندگی شهید دکتر چمران

گفت‌وگو با رزمنده‌ای که فرمانده‌اش شهید مصطفی چمران بود

«یوزی» در دست و «ذکر» بر لب

یکی از راه‌‌های پیروزی،‌داشتن فرمانده و راهبری است که کاربلد باشد.هم استراتژی داشته باشد و بداند که چگونه گروهش را به هدف برساند و هم بلد باشد چگونه در ذهن و دل آدم‌هایش جا باز کند که از او حرف‌ شنویی داشته و آنقدر به او اعتماد کنند که بدون اما و اگر حرفش را عملی کنند.
کد خبر: ۱۱۴۹۰۳۶
«یوزی» در دست و «ذکر» بر لب

یکی از این فرماندهان به شهادت تاریخ و همه کسانی که از نزدیک با او همکاری کرده بودند، شهید مصطفی چمران است که 37 سال قبل در چنین روزی به شهادت رسید.

فرمانده‌‌ای که درس، دانشگاه، مقام و ... را در آمریکا رها کرد و به لبنان رفت تا در کنار مبارزان این کشور با دشمن مبارزه کند.در همین سال‌ها بود که جنگ‌های نامنظم را رهبری کرد و تبدیل به چریکی شد که نامش خیلی زود بر سر زبان‌ها افتاد. شهید چمران در زمان قائله کردستان با تاکتیک‌های خود توانست، این منطقه را آرام کند و بعد به منطقه جنگی خوزستان رفت اما خیلی زود به شهادت رسید.

با یدالله کریمی رزمنده‌ و جانبازی که در کردستان و سوسنگرد تحت فرماندهی شهید چمران جنگید هم صحبت شدیم تا برایمان از روحیه و تاکتیک‌های شهید مصطفی چمران بگوید.

مهم‌ترین خاطره‌ای که از شهید چمران به یاد دارید؟

سال 59 در دشت‌های سوسنگرد ما دنبال او به طرف هدف می‌رفتیم. ایشان به عنوان فرمانده ما منطقه را برایمان توجیه می‌کرد. به جایی رسیدیم که حساس بود، یادم هست شهید چمران نیروها را جمع کرد. تقریبا یک گروهان بودیم و برای ما صحبت کرد. صحبت‌هایش اتمام حجت بود. گفت: برادران ما می‌خواهیم به سوی دشمن برویم. این عملیات هم شهید دارد،هم مجروح، هم اسیر دارد و هم محاصره. کسانی‌که می‌خواهند با ما همکاری کنند بیایند و کسانی هم که می‌خواهند برگردند از همین‌جا برگردند. جلوتر که رفتیم پشت ما را خالی نکنید! هیچ کس پشتش را نگاه نکند تا هر کسی که می‌خواهد برود از این فرصت استفاده کند. اگر برویم جلو دیگر راه برگشتی وجود ندارد. آن شب شهید چمران همان صحبتی را که آقا امام حسین(ع) برای یارانش شب عاشورا گفت برایمان تکرار کرد.

چند ساله بودید که شهید چمران را دیدید؟

28 ساله بودم ! من در وزارت دفاع کار می‌کردم اما داوطلب شدم که به جبهه بروم و زیر نظر سپاه پاسداران منطقه یک به جبهه اعزام شدم.

شهید چمران به شما آموزش هم می‌داد؟

بله ! سال‌ 58 در کردستان، به ما آموزش داد.در سال 59 که به خوزستان رفتیم بنا به جغرافیای منطقه به ما آموزش‌های جدیدی می‌داد.آن زمان نیرو کم بود اما باید از تاکتیکی استفاده می‌شد که دشمن را غافلگیر کند.معمولا ما را به سه دسته تقسیم می‌کرد، گروهی در سمت راست و چپ و گروهی هم در وسط قرار می‌گرفتیم و به فاصله اندکی از هم شلیک می‌کردیم و با این روش دشمن را در خیلی از عملیات‌ کوچک زمین‌گیر می‌کردیم.وقتی فرمانده ما شهید چمران بود دشمن هیچ‌وقت نمی‌توانست حدس بزند تعداد ما چقدر است چون از چپ و راست زیر آتش قرار می‌گرفت.

در آن زمان بیشتر از چه اسلحه‌هایی استفاده می‌کردید؟

سال 58 و در کردستان بیشتر از برنو و ام یک استفاده می‌کردیم و سال 59 که به خوزستان رفتیم اسلحه اصلی‌مان کلاشینکف بود.آن زمان آقای چمران نماینده مجلس بود و هر زمان که لازم بود با هلیکوپتر به جبهه می‌آمد و ما را راهنمایی می‌کرد.

شهید چمران از چه اسلحه‌ای استفاده می‌کرد؟

یوزی؛ چون سبک بود و بندی داشت که به گردن می‌انداخت.از این اسلحه بیشتر برای عملیات چریکی استفاده می‌شود.ایشان به ما روش‌های جنگ‌های نامنظم و پارتیزانی را آموزش می‌داد.

در عملیات‌ها خودشان هم وارد عمل شده و تیراندازی می‌کردند یا فقط فرماندهی را به عهده می‌گرفتند؟

فرمانده بودند اما در مواقع ضروری خودش هم به میدان می‌آمد وارد عمل می‌شد. ویژگی خوبی که داشت این بود که بشدت به ما روحیه می‌داد.فرمانده اگر جلودار باشد،‌نیرو با روحیه بهتری وارد عمل می‌شود. شهید چمران از آن فرماندهانی نبود که از دور ما را هدایت کند.هر زمان لازم بود در منطقه حضور پیدا کرده و با شناسایی دقیق منطقه باعث می‌شد عملیات‌ پیروز شود.استاد جنگ‌های نامنظم بود و همین نوع جنگ بود که اوایل حمله عراق به ایران باعث شده ما بتوانیم آنها را متوقف کنیم.

تُن صدایشان را بیاد دارید؟ فریاد هم می‌زد؟

بسیار متین و آرام بود.هیچ وقت ندیدم که ایشان فریاد بزند یا عصبانی شود.آنقدر به کارش مسلط بود که هرگز عصبی نمی‌شد.معمولا ذکر می‌گفت و ما را هم به آرامش دعوت می‌کرد به همین دلیل زمان حمله همه ما با قلبی قوی و ایمانی راسخ به دشمن حمله می‌کردیم.

زمانی که ایشان شهید شدند شما همراه‌شان بودید؟

نه ! در جبهه‌ دیگری بودم.اما شنیدم که ستون‌ پنجمی‌ها محل شهید چمران را گرا داده بودند و دشمن توانسته بود به وسیله خمپاره ایشان را شهید کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها