دوران!
بیهدف چشم دوخته بودم به میز کتاب و مستقیم جلو میرفتم. یک لحظه چشمانم به روبهرو خیره شد. حس کردم نامی آشنا دیدهام، همان مسیر را، رو به عقب برگشتم. آری، چشمهایم درست دیده بود.
بیهدف چشم دوخته بودم به میز کتاب و مستقیم جلو میرفتم. یک لحظه چشمانم به روبهرو خیره شد. حس کردم نامی آشنا دیدهام، همان مسیر را، رو به عقب برگشتم. آری، چشمهایم درست دیده بود.
در مهمانی دورهاش کرده بودند که «محمود، میخواهیم زنت بدهیم!». محمود لپهایش گل انداخت و سر به زیر افکند. عمو گفت: «کسی را زیر سر داری؟ خجالت نکش عمو جان...» محمود با حرکتی جسورانه نام خالهام را روی کاغذی نوشت تا کرد و کنار قرآن روی طاقچه گذاشت و از خانه بیرون زد.
آخرین بار که به جبهه میرفت گفت راه کربلا که باز شد برمیگردم. روزی که اولین کاروان بهسوی کربلا عزیمت میکرد پیکرش بازگشت. بیست و دومین روز از شهریور سال ۱۳۴۵ در محله سیچان اصفهان متولد شد. مادر دوران بارداری علیرضا را با بیماری شدیدی گذراند. زمزمههای سقط بچه از سوی پزشکان به گوش میرسید اما مادر مصمم بود و توکل به خدا داشت. در نهایت هم علیرضا سالم به دنیا آمد و هم مادر بهبود یافت.
هفتگل، دومین میدان نفتی کشف شده ایران،شهریور۱۳۲۰بحبوبه جنگ جهانی دوم. فرمانده انگلیسی با قشون هندی درپی اشغال ایران بودند.قحطی و بلوا دامن سرزمین ایران راگرفته بود.رضاشاه با بیتدبیری و ترس کشور را ازشمال به روس و ازجنوب به انگلیس تقدیم کرد.خبر حمله هوایی به هفتگل،دردشت طوف سفید پیچید.
تهران، میدان خراسان، کوچه پسکوچههای پیچدرپیچ دارد. بوی سنت و همدلی در آن موج میزند. محله کارآفرینان و چهرههای آشنا با انقلاب است. کبری، بانوی یکی از این خانهها و مادر یکی از این روزها، در زمانی که محمدرضا پهلوی اسرائیل را به رسمیت شناخت، باردار بود. پس از زایمان یک دختر و پسری به نام غلامحسین که با مراقبت ویژه جانگرفت، درد بارداری دوباره او را فراگرفت.
نخستین جشنواره سرمایهگذاری در تولید بازیهای حوزه مقاومت با استقبال سرمایهگذاران همراه شد و تاکنون ۴۴ میلیارد تومان سرمایه قطعی برای طرحها و آثار برتر این جشنواره جذب شده است.
در دزفول، شهر مقاومت ایران، دژی که محل دیدهبانی در دامنه کوههای زاگرس است، چسبیده به رودخانه دز، بیبیزهرا همین دوسه روز پیش، روز عاشورا پای پیاده تا امامزاده روبند رفت و نشست؛ به سلام علمهای مسجد و حسینیه نگاه کرد. بیبیزهرا نه اینکه مسن باشد نه، زن جوان با بار شیشه دوست داشت نام بیبی رویش باشد.
هفتمین جلسه از مجموعه نشستهای «روایت پنهان» به مناسبت سالروز گرامیداشت ورود آزادگان به میهن اسلامی، با حضور و روایتگری امیرهوشنگ شاهپسندی، محمدحسن کافی و نعمتالله حاجعلی، سه آزاده دفاع مقدس در دفتر هنر و ادبیات اسارت برگزار شد.
از روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران، احزاب و گروههای مختلف سیاسی هر کدام با توجه به خط فکریشان، به بیان و تبلیغ مفهوم «میهن» و «مکتب» در فضای سیاسی کشور میپرداختند. سالهای ابتدایی دهه ۶۰، اوج تقابل فکری جریانهای فعال عرصه سیاست درباره جلب نظر مردم نسبت به اهمیت و اولویت ملیگرایی و گرایش به مکتب بود.
آبادان با کشف نفت بلندآوازهترین شهر ایران شد. دستهدسته خانواده مهاجر راهی آبادان شدند، تا دستبهدست هم فلرهای پالایشگاه آبادان را روشن نگهدارند. سیدحسین عباسی هم از کازرون، روستای دوان راهی آبادان شد. شهر، نفتخیز و تازه شلوغ شده بود. غروبها بعد از صدای فیدوس عصرگاهی پالایشگاه، دسته عزاداری سنج و دمامزنی ماه صفر راه میافتاد؛ به قصد زیارتهای سیدعباس.