بازی هفته؛

بازی سرنوشت

بازی Observer همچون بسیاری از ماجراجویی‌های رمزآلود کلاسیک با یک تماس تلفنی شروع می‌شود.
کد خبر: ۱۰۷۲۹۹۳
ترسی عمیق در دل آینده‌ای دور

کارآگاه دنیل لازارسکی که شما هدایتش را به عهده خواهید داشت در ماشین گشت خود نشسته که پسرش Adam با استیصال و درماندگی با او تماس می‌گیرد. لازارسکی سیگنال را ردیابی کرده و با گذر از دل شهر و خیابان‌هایی که همه از آینده‌ای دور و غلبه‌ تکنولوژی بر زندگی عادی حکایت می‌کنند، سرانجام خود را به مجتمع آپارتمانی متروکه و رها شده‌ای در گوشه‌ای از منطقه‌ فقیرنشین شهر می‌رساند که به نظر می‌رسد تماس از آنجا بوده است. با خارج شدن لازارسکی میانسال از ماشینش و وارد شدن به این مجتمع آپارتمانی، او قدم در دل هزارتویی جهنمی می‌گذارد که هم گناهان گذشته‌ خود و هم وحشت‌های ناشی از آینده‌ وابسته به تکنولوژی انسانیت منتظرش هستند.

Observer به عقیده‌ من از دنیا و حال و هوای علمی ـ تخیلی و سایبرپانک خود نهایت استفاده را می‌برد و در حالی که داستان‌هایی چون Bladerunner، Snatcher و Shadowrun معمولا فضاهای شهر و تعاملات درون آن را به تصویر می‌کشند، در اینجا بازیکن به راهروهای باریک و به هم ریخته‌ یک مجتمع آپارتمانی محدود می‌شود که مستاجرانش در ترسی عمیق از حکومت مستبد و دیکتاتوری جمهوری لهستان پنجم و البته چیزی که در زیرزمین جریان دارد به سر می‌برند! این موضوع سبب شده جذاب‌ترین ویژگی‌های این سبک بازی‌ها ازجمله سازمان‌های ظالم و ترسناک، سیاست به اشتباه رفته‌ ترکیب تکنولوژی با بدن انسان‌ها و تاثیری که تکنولوژی بر روان و مشاعر آدمی می‌گذارد به شکلی دقیق و زیبا ارائه شود و تجربه‌ای به مخاطب داده شود که قطعا ارزش 5 ساعت برای تمام کردن را دارد.

ترس توام با تکنولوژی

Observer حال و هوایی علمی ـ تخیلی دارد که مربوط به آینده‌ دور است که این موضوع ممکن است ما را به اشتباه بیندازد و ترس فلسفی‌ و خالصی را که در بازی وجود دارد در نگاه اول نبینیم. البته تعدادی از آن صحنه‌های شوک‌آور و ناگهانی که یک دفعه چیزی جلویتان می‌پرد در بازی وجود دارد که کارایی خود را دارد، ولی این حس ترس و وحشتی که در دنیای بازی غوطه‌ می‌خورد اتمسفر بسیار دوست‌داشتنی‌ و سنگینی برای طرفداران این سبک ایجاد کرده است. بازی در راستای القای این ترس بخوبی از بستر دنیای علمی ـ تخیلی بهره گرفته است و به‌عنوان مثال می‌توان به مکانیک هک کردن اشاره کرد.

شخصیت اصلی بازی یکی از نیروهای ویژه‌ پلیس موسوم به آبزِروِر است که نیمی انسان و نیمی ماشین هستند. آبزِروِرها می‌توانند به واسطه‌ جکی مخصوص به تراشه‌ای که در ذهن افراد کار گذاشته شده دسترسی یافته و با جست‌وجو در ذهن آنها صحنه‌های جرم را بازآفرینی کرده و رازها و اسراری را که در اعماق خاطره‌ مظنون نهفته است، به دست بیاورند.

خاطرات بخصوص زمانی که در شرایط پر استرس باشند می‌توانند چیزهای عجیب و غریبی شوند. بسیاری از ذهن‌هایی که لازارسکی می‌کاود از روان آسیب دیده و ذات شکسته‌ مالکان‌شان را حکایت می‌کنند. در بازی چند مرحله وجود دارد که همه‌چیز توهم‌گونه جلوه می‌کند و محیط و شخصیت‌ها در لحظه تغییر می‌کنند. این شیوه به تصویر کشیدن خاطرات ذهن‌ها در بازی به‌خوبی با مفهوم هک‌کردن خاطرات و فضای سایبرپانک بازی همخوانی دارد.

کارآگاه بازی

Observer زرنگ‌تر از آن است تا خود را در دام بازی‌های شبیه‌ساز راه رفتن گرفتار کند و تعامل شما با بازی فقط به دنبال کردن قصه محدود نشده است. به‌عنوان کارآگاه و زمانی که در دنیای واقعی لازارسکی قرار دارید معماهایی پیش روی بازیکن قرار داده می‌شود تا با استفاده از ابزار تکنولوژیک کارآگاهی صحنه‌ جرم را بررسی کنید. به لطف بینایی تقویت شده‌ لازارسکی می‌توانید یک جنازه را وارسی کرده و داستان زخم‌هایی را که برداشته دریابید و سپس با قرار دادن تکه‌های مختلف در کنار هم دلیل مرگ را پیدا کنید. همچنین می‌توانید پنل یک در قفل شده را پیدا کرده و با هک‌کردن آن راه خود را باز کنید. تنوع و چالشی که در معماهای بازی وجود دارد به اندازه‌ای است تا شما را نسبت به تجربه‌ آن دلزده نکرده و تغییری در ضرباهنگ بازی ایجاد کند. با وجود این‌که هیچ اکشنی در بازی وجود ندارد، اما همین نحوه‌ ارائه‌ معماها در کنار سکانس‌های داستان و پرتنش داستان به‌خوبی توانسته‌اند شما را از خستگی برهانند.

حتی در صورتی که دوست داشته باشید قدری از خط اصلی قصه فاصله بگیرید، تعدادی ماموریت جانبی نیز در مجتمع آپارتمانی به‌صورت پنهان وجود دارد که تجربه‌ای متفاوت برایتان به ارمغان آورده و توانایی‌‎های مختلف کارآگاهی لازارسکی را به چالش می‌کشد. این معماهای جانبی به‌گونه‌ای یادآور داستان‌های کوتاه علمی ـ تخیلی کلاسیک هستند.

عقل سالم

Observer یک تجربه‌ فشرده و رضایت‌بخش است که ایرادهایش آنقدر جدی و روی اعصاب نیستند تا مانع لذت بردن از بازی شوند. به‌عنوان مثال با وجود این‌که شخصیت اصلی توسط صداپیشه‌ای حرفه‌ای و کارکشته صداپیشگی شده، اما تعدادی از دیالوگ‌های او به‌خوبی به مخاطب ارائه نمی‌شوند و بعضا در مواقعی حواس پرت‌کن می‌شوند. همچنین سکانس‌هایی با این مفهوم کلی از هیولا اجتناب کن در بازی وجود دارد که خیلی در فضا و قصه‌ بازی نمی‌نشیند.

مجید رحمانی

ضمیمه کلیک جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها