دهه فجر با 12 بهمن و ورود امام خمینی(ره) به ایران آغاز می‌شود، اما برای پرداختن به این روز بهتر است از یک روز قبل و زمانی که برنامه‌ریزی‌ها برای استقبال از امام، در حال نهایی شدن بود آغاز کنیم.
کد خبر: ۷۶۶۸۳۵
11 بهمن،  کمیته استقبال و نقشه هایی که نقش برآب شد

امام خمینی بعد از اقامت 107 روزه در فرانسه برای ادامه مبارزه با استکبار و دیکتاتوری تصمیم به بازگشت به خاک میهن گرفتند. با وجود شور و اشتیاقی که به خاطر این تصمیم‌گیری در انقلابیون به وجود آمده بود اما همه نگران این بودند که به محض ورود امام به ایران، عوامل باقیمانده و وفادار به نظام سلطنتی از هیچ کوششی برای از بین بردن رهبر انقلاب فروگذار نکنند.

رسانه‌های خارجی که بدقت اخبار مربوط به اوضاع ایران را پیگیری می‌کردند، در برنامه‌های خبری خود از تهدیداتی سخن به میان می‌آوردند که از سوی گروه‌های بی‌نام و نشان یا مجهول به منظور ایجاد ترس و واهمه در دل انقلابیون یا ایجاد تزلزل و تردید و تغییر نظر امام برای ورود به خاک ایران عنوان می‌شد.

فدراسیون بین‌المللی خلبانان در لندن اعلام کرد شخصی ناشناس طی تماسی با آنان و معرفی خود به عنوان نماینده نیروهای طرفدار دموکراسی(!) ابراز داشت که در صورت فرود هواپیمای حامل امام، آن را منهدم می‌کند.

تهدیدکننده مدعی بود ورود آیت‌الله خمینی به کشور خونریزی‌های گسترده‌ای را در پی خواهد داشت.

راست یا دروغ، زمینه‌های تهدید و خطر به صورت بالقوه وجود داشت و دوستداران امام نیز باید برای دفع خطرات احتمالی تمامی تلاش خود را به کار می‌بستند. به همین دلیل هیات موقتی به نام کمیته استقبال در قم و تهران تشکیل شد که بسیاری از انقلابیون جزو اعضای آن بودند. این کمیته، 70 هزار نفر را به منظور انتظامات مراسم استقبال سازماندهی کرده بود و مدرسه رفاه به عنوان محل اصلی تماس انقلابیون با امام برای هماهنگی جهت ورود ایشان به میهن در نظر گرفته شد.

در همان زمان شنیده شد اعضای سازمان مجاهدین خلق درصدد بودند با تمهیداتی اداره مراسم استقبال را به دست گیرند و حتی براساس برنامه‌ریزی قبلی بنا بود مادر رضایی‌ها، پدر ناصر صادق و حنیف‌نژاد به امام خیرمقدم بگویند. این شایعه دوستداران امام را مبهوت کرد و با تلاش‌های شهید مرتضی مطهری، ‌مهدی کروبی و عبدالمجید معادیخواه و همکاری سیداحمد خمینی، تمهیدات قبلی برخی گروه‌ها نقش بر آب شد و با برنامه‌ریزی انقلابیون اسدالله بادامچیان و عبدالمجید معادیخواه به عنوان تریبون داران اصلی مراسم انتخاب شدند.

بختیار در طول دوران 37 روز‌ نخست‌وزیری خود تلاش زیادی کرد تا از یک سو، حسب ظاهر، استقلال خود را از شاه و اطرافیان او اعلام کند و از سوی دیگر نمایش قدرتی نیز در برابر انقلابیون نشان دهد. او بارها عنوان کرد که خواهان برقراری نظم و آرامش در کشور است و به همین منظور مشتاق است که به محض ورود امام با ایشان ملاقات کند که این درخواست با بی‌اعتنایی امام روبه‌رو شد. رهبر انقلاب از همان دورانی که در پاریس به سر می‌بردند، اعلام کرده بودند که پذیرش مقامات دولتی برای ملاقات و بحث و بررسی درباره مسائل مختلف مملکتی و اوضاع سیاسی، تنها در صورت اعلام استعفا از مسئولیت‌های دولتی ممکن خواهد بود.

بختیار در آستانه ورود امام به میهن، با انتشار پیامی، انقلابیون را نسبت به ادامه اعتراضات و تظاهرات بخصوص در لحظه ورود امام تهدید کرد.

التهاب و تنش در دوران حاکمیت شاهنشاهی رخنه کرده بود. ارتش از شاپور بختیار تبعیت نمی‌کرد و او را نخست‌وزیر تحمیلی می‌دانست. در عین حال سران ارتشی و فرماندهان نظامی مستقر در ستاد بزرگ ارتشتاران به هیچ وجه قدرت ابتکار عمل برای انتخاب راهی درست و معقول در مواجهه با انقلاب نداشتند و گزارش‌هایی که از مشروح مذاکرات آنها در آن شرایط حساس به جا مانده، حاکی از بی‌حاصلی نشست‌ها و بی‌تدبیری و بهت و حیرت سردمداران نظامی بود .

از شورای سلطنت که در واقع جانشینی برای دوران غیبت شاه محسوب می‌شد جز اسم ظاهری چیزی به‌جا نمانده بود.

شاپور بختیار نخست‌وزیر، محمد سجادی رئیس مجلس سنا، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، علیقلی اردلان وزیر دربار، علی‌آبادی، محمد وارسته، سیدجلال تهرانی، عبدالله انتظام رئیس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران و عباس قره‌باغی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران اعضای این شورا بودند.

سیدجلال تهرانی به عنوان رئیس شورای مذکور زمانی که امام در پاریس اقامت داشتند، استعفای خود را تقدیم ایشان کرد. علی‌آبادی نیز به مجرد ورود امام به ایران از عضویت این شورا کناره‌گیری کرد.

سایر اعضا نیز دل و دماغی برای رتق و فتق امور و اندیشیدن تدبیری مناسب برای مواجهه با شرایط به وجود آمده، نداشتند. فقط شاپور بختیار گویی مسئولیت جدیدش را باور داشت و در جهت حفظ موقعیت آن می‌کوشید.

کشورهای خارجی نیز نگران اوضاع بودند و با بیم و تردید حوادث و تحولات ایران را در آستانه ورود امام نظاره می‌کردند.

انگلیس و بلژیک ازجمله کشورهایی بودند که به روند خروج اتباع خود از ایران تسریع بخشیدند.

در همان زمان جریان صدور نفت ایران قطع شده بود؛ جیمز سلسینجر، وزیر انرژی آمریکا اعلام کرد اگر تولید نفت ایران بزودی از سرگرفته نشود، آمریکا مجبور به جیره‌بندی نفت است.

قطع معاملات تسلیحاتی بین ایران و انگلیس نیز از تبعات انتشار خبر ورود امام به ایران بود. از سوی دیگر بانک‌های سوئیس اعلام کردند پول‌های ایران را پس نخواهند داد. به نظر می‌رسید انقلاب در صورت پیروزی با مشکلات فراوانی بخصوص در بعد خارجی روبه‌روست و در شب 12 بهمن 1357 همه منتظر بودند سرنوشت چگونه رقم خواهد خورد.

12 بهمن

روز بی‌نظمی‌های به یاد ماندنی

عاقبت امام با پرواز 4721 هواپیمای ایرباس، پاریس را به مقصد تهران ترک کرد. سرنشینان هواپیما 50 نفر از همراهان امام و 150 نفر از خبرنگاران رسانه‌های خارجی بودند.‌ هواپیمای مذکور که از این پس «پرواز انقلاب» لقب گرفت، در ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست.‌ مرتضی مطهری به عنوان نماینده جامعه روحانیت برای عرض خیرمقدم به امام وارد هواپیما شد و مدتی بعد، امام از هواپیما خارج شدند. در سالن فرودگاه، فرصتی پیش‌ آمد تا مردم دیداری با امام داشته باشند و شنونده سخنان ایشان باشند. در این سخنرانی، امام ضمن تشکر از عواطف طبقات مختلف ملت و بیان این که وحدت کلمه رمز پیروزی است، اعلام کردند: پیروزی زمانی است که دست اجانب از ملت کوتاه و ریشه‌های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون رود.‌ زمانی که امام وارد ایران شدند مردم از طریق تلویزیون‌های خود، مراسم استقبال از ایشان را به صورت مستقیم دریافت می‌کردند، اما بعد از گذشت نیم ساعت از زمان پخش برنامه یکباره پخش مراسم متوقف و عکس محمدرضا پهلوی بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و متعاقب آن آهنگ سلام شاهنشاهی نواخته شد. دلایل مختلفی برای این کار اعلام شد. دو دستگی بین کارمندان سازمان تلویزیون، دخالت و دستور مستقیم بختیار برای قطع برنامه و نارضایتی نظامیان به دلیل پخش نشدن سرود شاهنشاهی در ابتدای برنامه ازجمله مواردی بود که درباره قطع برنامه مطرح شد.

کشورهای خارجی نیز نگران اوضاع بودند و با بیم و تردید حوادث و تحولات ایران را در آستانه ورود امام نظاره می‌کردند. ‌ در چنین شرایطی امام، پای برخاک میهن نهاد؛ سراسر کشور را شور و هیجان به مناسبت این واقعه فراگرفته بود. این اشتیاق در تهران نمود بیشتری داشت.

در آستانه ورود امام انقلابیون و در راس آنان اعضای جامعه روحانیت مبارز که از چند روز پیش در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند اعلام کردند به تحصن خود پایان می‌دهند. رفته رفته، در سطح شهر تجمعات مختلف شکل گرفت. در گوشه و کنار شهر بین نیروهای نظامی و مردم درگیری‌های پراکنده‌ای روی داد که به مجروح شدن شش نفر انجامید. ‌ بیشتر خیابان‌های تهران مملو از جمعیت بود. زمانی که امام قصد ترک فرودگاه و عزیمت به مقصد بهشت‌زهرا را داشتند، طبق برنامه قبلی بنا بود مقابل دانشگاه تهران به ایراد سخن بپردازند، اما با توجه به سیل جمعیت امکان اجرای این برنامه نبود.

جمعیت میلیونی مردم سبب شده بود اداره امور حتی از توان کمیته 70 هزار نفری استقبال نیز خارج شود. فاصله 33 کیلومتری میدان آزادی تا بهشت زهرا مملو از جمعیت بود و ماشین حامل امام قادر به طی مسیر نبود. بناچار از بالگرد استفاده شد و در نهایت، قطعه 17 شهدا واقع در بهشت زهرا برای فرود امام درنظر گرفته شد.‌ جمعیت مشتاق شنیدن سخنان امام بود. ایشان در سخنرانی معروف خود ضمن اشاره به مظالم و مصائبی که جامعه ایرانی برای رسیدن به آزادی و استقلال متحمل شده بود، اعلام کردند: ‌اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر.

سپس ایشان دولت بختیار را مورد خطاب قرار دادند و با غیرقانونی خواندن آن عنوان کردند که دولت تعیین می‌کنند.

بعد از پایان مراسم، در حالی که هنوز التهاب و هیجان مردم فروکش نکرده بود، اعضای کمیته استقبال برای انتقال امام به مدرسه علوی که برای اقامت ایشان درنظر گرفته شد اقدام کردند، اما ظرفیت مدرسه مذکور گنجایش دیدار عمومی را نداشت و بناچار امام به مدرسه رفاه رفتند.

امام در شب اول اقامت خود در مدرسه رفاه، با وجود همه خستگی‌ها طی سخنانی با اعضای کمیته استقبال بر لزوم حفظ وحدت تاکید کردند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها