یک سیب بهتر است یا یک پرتقال؟ کدامشان خوش عطر تراست؟ کدامیک مزه بهتری دارد؟ اگر کدام یکی‌شان نباشد جایش در کاسه میوه خالی است؟ بعضی‌ها به سیب رای می‌دهند و بعضی‌ها به پرتقال، بعضی‌ها مجذوب سیب هستند و بعضی‌ها دلباخته پرتقال. هرکدام هم استدلال مخصوص به خود را دارند، اما واقعیت این است که همه این رای‌دادن‌ها و موافق و مخالف‌بودن‌ها فقط یک نظر است، چون نه می‌شود حکم قطعی داد که پرتقال از سیب خوش عطرتر و خوشمزه‌تر است و نه می‌شود چنین حکمی را به نفع سیب داد یا موافقان سیب را تبدیل به موافقان پرتقال کرد.
کد خبر: ۵۳۷۸۵۷

حالا اگر این موضوع را انسانی‌تر کنیم، خواهیم دید داستان سیب و پرتقال در زندگی ما آدم‌ها هم صدق می‌کند. هفت میلیارد انسانی که روی کره زمین زندگی می‌کنند هرکدام کلکسیونی منحصربه فرد از خصوصیت‌ها، باورها و آرزوها هستند درست مثل سیب و پرتقال که در جای خود هم بی‌نظیرند و هم تفاوت‌هایشان از زمین تا آسمان است. فرض کنید اگر همه میوه‌های دنیا به شکل سیب بود چه می‌شد. مسلما همه از سیب دلزده می‌شدند یا چون انتخابی به جز سیب نداشتند احساس بدبختی می‌کردند. اما حالا که در کنار سیب، هزاران میوه دیگر هم وجود دارد، می‌بینید که چطور تفاوت در شکل و شمایل و مزه میوه ها، دنیایی متنوع و دوست‌داشتنی به وجود آورده است.

در مورد ما آدم‌ها که هرکدام‌مان دنیایی از تنوع هستیم نیز وضع به همین شکل است. ما انسان‌ها به این علت به چشم می‌آییم که همه با هم فرق داریم، درست مثل روز که اگر شب نباشد بی‌معناست و مثل شب که وقتی روز باشد، معنا می‌گیرد.

اما وجود تفاوت‌ها با این‌که اساس زندگی است، ولی حد و اندازه‌ای دارد چون اگر در یک خانه، مثلا زن همیشه خورشید تابان باشد و مرد همیشه شب تیره و تار، بزودی هر دو خسته و کلافه می‌شوند چون مثل یک گردو که اگر در کنار یک آناناس در ظرف میوه چیده شود، بی‌تناسبی شان هم مایه تاسف می‌شود و هم باعث تعجب.

 

چشم‌ها باز، چشم‌ها بسته

تفاوت‌های میان زن و مرد را به این علت گفتیم که معلوم شود یک زوج که زیر یک سقف می‌روند تا چه اندازه از نظر خلق و خو و نوع نگاه به زندگی با هم متفاوت‌ هستند. 

 این‌که می‌گویند قبل از شروع زندگی چشم‌هایت را کاملا باز کن و بعد از آن چشم‌ها را ببند نه تعارف است نه بازی با کلمات، بلکه ضرورت زندگی است آن هم از این بابت که هم باید تفاوت‌های خلقتی با شریک زندگی‌مان را بشناسیم و بدانیم که برخی اختلاف‌نظرها از روی دشمنی نیست و هم این‌که باور داشته باشیم بعد از شروع زندگی اگر تفاوتی در مسائل مادی وجود دارد و ما به آن معترضیم اشکال از خودمان است که قبل ازدواج چشم‌مان را باز نکرده‌ایم.

البته در این مورد هم حساب آنهایی که حقیقت وجودی‌شان را از همسر آینده خود مخفی نگه می‌دارند و در ازدواج فریبکاری می‌کنند از انسان‌های روراست و راستگو جداست. کسی که با صداقت جلو آمده کمترین حقش در زندگی این است که با همه تفاوت‌ها و ویژگی‌های مخصوص به خودش پذیرفته شود نه این‌که شریک زندگی مدام از او بخواهد که خودش را تغییر دهد و به موجودی شبیه او تبدیل شود.

البته این حرف به این معنی نیست که ما حق نداریم خواسته‌ها و توقعاتمان از شریک زندگی را به زبان بیاوریم و در جهت اصلاح رفتارهای نادرست او تلاش کنیم، بلکه به این معنی است که ما باید پیش از ازدواج آنقدر چشم‌مان را باز کنیم که بخش‌های اصلی شخصیت شریک زندگی‌مان را بشناسیم و در حالی که او را همان‌گونه که هست پذیرفته‌ایم، زیر یک سقف برویم.

این پذیرش در طول زندگی مشترک هم باید ادامه داشته باشد و مثلا اگر کسی با زن یا مردی بسیار کوچک‌تر یا بزرگ‌تر از خودش ازدواج کرده یا از اختلاف فرهنگی میان خود و همسرش صرف‌نظر کرده یا از اختلاف سطح تحصیلات، درآمد و وضع اقتصادی‌شان چشم پوشیده، این حالت را باید در تمام سال‌های زندگی حفظ کند نه این‌که در ماه‌های اول زندگی با همه چیز کنار بیاید و بعد از مدتی تغییر جهت دهد و تحت تاثیر حرف‌ها و قضاوت‌های دیگران قرار بگیرد و این اختلاف‌ها را اسباب  بهانه‌گیری کند.  پس اگر همه ما از تفاوت‌های خلقتی‌مان با شریک زندگی خود با خبر باشیم، تفاوت‌ها را پیش خود حلاجی کنیم و با آن کنار بیاییم و قبل از ازدواج بدانیم که یک عمر زندگی با شریکی که فلان ویژگی‌ها را دارد و این ویژگی‌ها چه مزایا و محدودیت‌هایی دارد آن‌وقت احتمال نارضایتی از زندگی، توسل به درگیری، زخم‌زبان‌زدن و گلایه‌کردن‌های دائمی بسیار کمتر می‌شود.

مریم خباز / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها