از صبح عکس ساختمانی نیمه‌کاره را، پس‌زمینه صفحه نمایشگر رایانه‌ام کرده‌ام و گاه به گاه تماشایش می‌کنم و لبخند می‌زنم. ذوق می‌کنم از دیدن آجرهای ریخته شده روی هم که بزودی دیوارهایی بلند می‌شود و تیرآهن‌هایی که یکی از همین روزها به هم جوش می‌خورد تا آن دیوارها را سر پا نگه دارد.
کد خبر: ۵۱۶۷۰۲

ذوق می‌کنم از دیدن کارگرهایی که آن دورتر توی عکس مشغول بنایی‌اند و روزی بالاخره خبر می‌دهند که کار ساختمان به روکار رسیده و تقریبا تمام شده است. این ساختمان که تمام شود، پر می‌شود از بیماران سرطانی که آمده‌اند برای درمان، پر می‌شود از امید.

این ساختمان که تمام شود خیلی‌ها می‌آیند و روی تخت‌هایش دراز می‌کشند تا پزشکان و پرستاران از آلامشان بکاهند و تن‌های رنجورشان را تیمار کنند.

این ساختمان که تمام شود روشنی چشم بیماران سرطانی بیرجند می‌شود در استان خراسان جنوبی و در آن دست‌هایی شفابخش،‌ بیمارانی را از آغوش مرگ می‌رهانند و معجزه آنقدر در آن تکرار می‌شود که همه بفهمند خشت اول این بیمارستان را عشق زده است.

یادتان هست از ولیمه‌های گرانقیمت در سفره‌های هزار رنگ گفتیم؟ یادتان هست گفتیم این ولیمه‌ها باید شام شب یتیمان شود؟ یادتان هست برایتان تعریف کردیم که ته مانده بشقاب‌های آن ولیمه‌ها اگر جمع شود حتی می‌تواند هزاران فقیر گرسنه را سیر کند؟

حرف‌های ما حالا دهان به دهان گشته است و رسیده به مومنان واقعی که هنوز گوش شنیدن دارند و به همین خاطر راضی شده‌اند خرج ولیمه‌هایشان را صرف ساخت بیمارستان سرطانی‌های بیرجند کنند حتی خبر رسیده است که آنها در سال‌های گذشته هم هزینه ولیمه‌هایشان را به ساخت بیمارستان و مدرسه اختصاص داده‌اند.

عکس ساختمانی نیمه‌کاره را، پس‌زمینه صفحه نمایشگر رایانه‌ام کرده‌ام و گاه به گاه تماشایش می‌کنم و هر بار که می‌بینمش لبخندی روی لب‌هایم می‌نشیند و خستگی همه کارهای روز از تنم در می‌آید؛ آخر این عکس، معنای واقعی عشق است که خشت خشت روی هم چیده می‌شود و هر خشتش، هر لحظه فریاد می‌زند «حجکم مقبول»

مریم یوشی‌زاده - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها