در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یکی از ویژگیهای اجرای شما لحن صمیمیتان است. با این لحن نگران از دست دادن مخاطب نبودید؟
مهمترین مسالهای که در اجرای من تاثیر داشت، رادیو بود. یعنی اجرای رادیو به آدم کمک میکند تا خیلی راحتتر با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. صمیمیت اجرای من در تلویزیون، وامدار اجرای رادیویی من است. من با اجرا در رادیو رشد کردم. آدم در رادیو خودش است و نقش بازی نمیکند و من همین را به تلویزیون آوردم. البته مختصات اجرا در تلویزیون با رادیو متفاوت است، اما آن رفتار عجیب و غریبی را که خیلیها در اجرای خود دارند و نقش بازی میکنند هیچگاه ندارم. به همین علت همیشه خودم هستم. اگر روزی عصبانی بودهام خودم بودهام یا اگر روزی شاد بودهام باز هم خودم بودهام. این خود بودن به معنای این نیست که خود بدم باشم، نه. ما زمانی که میخواهیم به یک مهمانی برویم قطعا خودمان هستیم، اما یک مقدار شیک و آراستهتر. من همیشه فکر میکنم اگر قرار است جلوی چشمان مخاطب خود باشیم و به مهمانی بهترینها برویم، باید خود بهترینمان باشیم. این خود بودن یعنی اینکه من هیچ گاه ادا و اصول آنچنانی نداشته باشم. در ضمن من 22 سالهام و با اینکه هفده هجده سال سابقه کار دارم، ولی سعی کردهام آن جوانی را در اجرای خودم داشته باشم و بپرهیزم از اینکه از جوانی فاصله بگیرم.
پس شما هم اعتقاد دارید مجری باید در تلویزیون همانی باشد که بیرون است؟
بله، درست است. البته گاهی پیش میآید که شما در مورد موضوع مهمی قرار است صحبت کنید که خود حقیقی شما اطلاعاتی ندارد که در این صورت میروم آگاهی خود را نسبت به موضوع افزایش میدهم. بنابراین من اجرای مبتنی بر تحقیق را کاملا قبول دارم. گاهی از من در مورد پوششم میپرسند که آیا شما بیرون هم واقعا چادر سر میکنید؟ من میگویم اگر اینطور نباشد که به مخاطب دروغ محض گفتهام. اگر شما یک پلان فاصله بگیرید از چیزی که بیرون هستید و در تلویزیون طوری باشد که با خود واقعی شما فرق کند، مخاطب متوجه دروغ شما میشود. من را همانطور که بیرون میبینند در تلویزیون هم میبینند، یعنی نوع پوشش و رفتارم فرقی ندارد. نکته دیگر اینکه من معتقدم آنچه در اجرا تاثیر میگذارد این است که آدم به چیزی که میگوید اعتقاد داشته باشد. این خود بودن یعنی هر چه من جلوی دوربین میگویم از ته دل به آنها اعتقاد دارم.
شما گفتید رادیو خیلی به شما کمک کرده است. اما خیلیها معتقدند بین گویندگی و مجریگری مرزبندی وجود دارد و گوینده خوب نمیتواند صرفا مجری خوبی هم باشد و بالعکس.
همانطور که میگویید گویندگی و اجرا دو مقوله متفاوت است. ما در رادیو افرادی را داریم که گوینده خوبی هستند، یعنی متن را صحیح میخوانند و لحن درستی دارند، ولی شاید از آنها نمیشود توقع داشت که اجرای خوبی هم داشته باشند، چون اجرا مقولهای متفاوت است. مقوله رادیو و تلویزیون درست مثل این است که بگوییم بازیگران تئاتر در سینما کار نکنند، چون سینما و تئاتر جدا از هم هستند، اما گاهی میبینیم آن بازیگر تئاتر میآید در تلویزیون و سینما و به ستاره تبدیل میشود. بنابراین یک مجری خوب شدن بستگی به خود آدم دارد. من به این مساله معتقد نیستم کسی که در رادیوست به تلویزیون نیاید و بالعکس، بلکه به نظرم به توانایی و قابلیتهای خود آدم بستگی دارد. در ضمن به نظرم یکسری اصول پشت میکروفن رادیوست که به مراتب سختتر است، یعنی من پس از این همه سال سابقه گویندگی هنوز وقتی پشت میکروفن رادیو قرار میگیرم خیلی مراقب صحبتهایم هستم به خاطر اینکه مخاطب من هیچ چیز نمیبیند و فقط از روی لحن و صدای من است که باید همه احساساتم را تشخیص دهد، در حالی که در تلویزیون کار کردن خیلی راحتتر است. در تلویزیون شما دستی تکان میدهید یا ریاکشنی دارید که مخاطب براحتی شیطنت و احساسات شما را متوجه میشود. برای همین است که رادیو به مراتب سختتر است. اما اینکه میگویند از رادیو به تلویزیون نروند به این بستگی دارد که فرد تلویزیون را بشناسند و بداند با اجرای رادیو بسیار متفاوت است. اگر در تلویزیون مانند رادیو اجرا کند مخاطب سریع متوجه میشود. این اتفاق در بازیگری هم صدق میکند، یعنی بازیگر تئاتر که در تلویزیون است اگر غلو شده و تئاتری بازی کند مخاطب متوجه میشود، اما اگر آدم مدیوم را بشناسد دیگر فرقی نمیکند کجا کار کند، چراکه همه چیز به تواناییهای او بستگی دارد.
بزرگترین انتقادی که به خود دارید، چیست؟
من خیلی اجراهای خودم را میبینم و این کار به من کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را رصد کنم. باتوجه به شخصیت خودم احساس میکنم احساساتی هستم، یعنی کمتر احساسات خودم مثل خشم و ناراحتی و خوشحالی را کنترل میکنم. یادم هست در برنامه به خانه برمیگردیم دقیقا استقلال برده بود و من آن روز آبی پوشیده بودم و پس از سلام، به استقلالیها تبریک گفتم. آن روز کلی پیامک از سوی پرسپولیسیهای عزیز آمده بود که میگفتند خانم لواسانی دیگر دوستت نداریم و نگاهت نمیکنیم. این هم انتقادی است که خیلیها میکنند و شاید هم درست باشد.
امروزه برخی مجریان مرز میان شجاعت در اجرا و رعایت ادب را نمیدانند و به بهانه صمیمیت، مرزهای اجرا را زیر پا میگذارند. شما که در اجرا قائل به صمیمیت هستید چقدر به این نکته توجه دارید؟
قطعا مجریان باسواد و با تجربه ما، این مرزها را رعایت میکنند. به نظرم این موضوع خیلی سلیقهای است، یعنی یک وقتهایی ما مطلبی را بیادبی قلمداد میکنیم، ولی ممکن است همان مطلب را خانوادهای دیگر جسارت و شجاعت مجری قلمداد کند. من کوچکتر از آن هستم که بخواهم نظری بدهم، اما در رابطه با اجرای خودم همیشه سعی کردهام این مرزها را بشناسم و رعایت کنم. چون خودم تجربه کردهام اعتقاد دارم این موضوع سلیقهای است. مثلا مطلبی گفتم که احساس کردم این حرف من اوج صمیمیت را رسانده، اما خیلی از مردم نسبت به آن واکنش نشان دادهاند.
آیا فضا برای خلاقیت مجریان خانم محدودتر است؟
البته من معتقد نیستم آنچنان محدودیتی وجود دارد. یک وقتهایی در نوع صحبت کردن و رفتارها نه صدا و سیمای ما بلکه خود مردم براساس باورهای اسلامی و سنتیشان دوست ندارند خانمی در تلویزیون پرجنب و جوش باشد. هر چقدر هم مجری شیک و مدرن باشد از او توقع برخی رفتارها را ندارند. پس این مساله به سبک زندگی مردم ما برمیگردد و صدا و سیما هم در آن نقشی ندارد. به نظر من این خلاقیت به خود آدمها برمیگردد. یعنی یک وقت است ناگهان چیزی به ذهن من میرسد که خیلی خوب است و میتواند به جذابیت برنامه کمک کند. آن دیگر به هوش و توانایی من در اجرا بستگی دارد که بیایم و دست به خلاقیت زیبا بزنم. البته قبول دارم که آقایان دستشان در اجرا بازتر است.
به نظر شما چرا برخی مجریان ما در برههای از زمان به ستاره تبدیل و ناگهان محو شدند و دیگر کاری از آنها نمیبینیم؟
این موضوع واقعا به این بستگی دارد که ستارهپروری و مجریپروریهای ما درست باشد. از اول قدم به قدم این بچهها را رشد دهیم، قدم به قدم با آنها کنار بیاییم و قدم به قدم آنها را به یک ستاره تبدیل کرده، در آخر هم از آنها حفاظت کنیم. بنابراین یک بخش عمده این مشکل به سیستم برمیگردد و بخش دیگر که بسیار مهم است به خود اشخاص. فکر میکنم خیلی وقتها آدمها ظرفیت ستاره شدن ندارند و با ستاره شدن از خود بیخود میشوند. این اتفاق در خیلی از عرصههای دیگر هم ممکن است بیفتد. این یک مشکل عمومی است که هم به خودمان و هم به سیستم ستارهپروری ما برمیگردد. ما هم ظرفیتهای خودمان را باید بالا ببریم و هم اینکه خود سیستم به ما کمک کند.
آراسته و باحجاب
مردم از هر لحاظ باید مجری را دوست داشته باشند. یکی از نکاتی که در ظاهر باعث میشود انسان به دل بنشیند این است که آراسته باشد و این کاملا با ادا و اطوار عجیب و غریب مغایر است. یک مجری باید بسیار شیک و آراسته باشد در عین اینکه باید حجاب اسلامی را با همه چارچوبهای شرعی آن رعایت میکند. بنابراین جلوی دوربین تا جایی که شرع و عرف اجازه میدهد باید شیک و آراسته بود و تا جایی که میشود از رنگهایی استفاده کرد که مردم دوست دارند. من احساس میکنم کسی که چادری است چون حجاب برتر دارد باید همه چیزش آراسته باشد، چون نمایانگر یک باور است، یعنی از من چادری بیشتر انتظار میرود. پس من هم در انتخاب رنگها و آراستگی سعی میکنم بهترین انتخابها را داشته باشم. به طور مثال به گونهای شال میبندم که ضمن داشتن زیبایی، حجابم را کامل کند. یادم هست خانمی به من زنگ زد و گفت دخترم تنها به عشق نوع شال بستن شما و اینکه شما را دوست دارد پوشش چادر را برای خود انتخاب کرده است. این خیلی خوب است. چرا وقتی من میتوانم تبلیغی برای ارزشهای دینی خود کنم، این کار را نکنم. بنابراین بشدت معتقدم باید از رنگها درست استفاده کرد البته تا جایی که پوشش چادر را زیر سوال نبریم.
مریم عباسزاده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: