در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
شاید شنیدن اینکه چرا ارومیه به چنین روزی دچار شد برای خیلیها جالب باشد. به همین دلیل گفتوگویی با محمد درویش، کارشناس ارشد مدیریت محیط زیست، رئیس گروه تحقیقات مولفههای اقتصادی ـ اجتماعی بیابانزایی و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور ترتیب دادیم که در ادامه میآید.
بتازگی بحران دریاچه ارومیه یکی از موضوعات چالشبرانگیزی شده و خیلی از دوستداران محیط زیست خواهان این هستند که بدانند واقعا چه بر سر این دریاچه آمده است. اصلا ایراد کار از کجا بود که چنین وضعی پیش آمد تا دریاچه در آستانه مرگ تدریجی باشد؟
در حال حاضر چند مورد در خشک شدن دریاچه ارومیه دخیل است. اولین و مهمترین علت آن نظام ازهمگسیخته مدیریتی حاکم بر دریاچه ارومیه است. این نظام چیدمان توسعه در منطقه، بدون لحاظ توانمندیهای بومشناختی طراحی و اجرا شده است. دوم اینکه پتانسیل استحصال آب حوزه آبخیز دریاچه ارومیه در بهترین حالت حدود 7 میلیارد مترمکعب در سال است، در صورتی که نیازهای آبی این حوزه به مرور بیش از این مقدار افزایش پیدا کرده است. مثلا وسعت اراضی کشاورزی در طول سه دهه گذشته بیش از 2 برابر افزایشیافته و هماکنون به مرحلهای رسیده ایم که همه اراضی کشاورزی حداقل 680 هزار هکتار است که نیاز آبی حدود 8/6 میلیارد مترمکعب احتیاج دارد، در حالی که وزارت نیرو در تازهترین برآوردها و گزارشهایش اعلام کرده است استحصال از آب حوزه دریاچه ارومیه از حدود 7 میلیارد مترمکعب به 6 میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است، بنابراین حتی میزان آب حوزه آبخیز دریاچه ارومیه جوابگوی بخش کشاورزی نیست چه برسد به اینکه نیاز بخشهای دیگری به نام صنعت، شرب و محیط زیست را تامین کند. سوم اینکه چنین اتفاقی باعث حفر وحشتناک 30 تا 40 هزار چاه غیرمجاز در منطقه شد و برای اینکه بخشی از نیازهای کشاورزی این منطقه تامین شود چارهای جز احداث 40 سد متعدد که 12 سد آن جز سدهای بزرگ مخزنی به شمار میروند، روی اغلب رودخانههای منتهی بر حوزه آبخیز دریاچه ارومیه وجود نداشت. متاسفانه بزرگراه شهید کلانتری هم با وجود رد علمی ارزیاب این طرح با رعایت نشدن ملاحظات زیست محیطی احداث شد و بحران شدیدتری را به وجود آورد تا ما شاهد شتاب بیشتر میزان رسوبگذاری و تبدیل آب به نمک و تشکیل کریستالها باشیم. به همین دلیل فعالان محیطزیست در نظر دارند برای اصلاح وضعیت موجود حوزه آبخیز دریاچه ارومیه این میان گذر را برچینند.
درویش: تا وقتی خودمان را گول بزنیم که مهمترین علت خشک شدن دریاچه ارومیه خشکسالی و تغییر اقلیم است و تا زمانی که هر ارگانی خود را در به وجود آمدن این مشکل بیتقصیر بداند، کاری از پیش نبردهایم
در صحبتهایتان به حفر غیرمجاز 40 هزار چاه و 40 سد منتهی بر حوزه آبخیز دریاچه ارومیه و احداث غیرکارشناسی شده بزرگراه شهید کلانتری اشاره کردید. مگر ما متولی خاصی برای نظارت این تخلفات و اجرای چنین طرحهایی نداریم که باعث رخ دادن چنین پیشامدی شد؟
در حال حاضر ما اصلی به نام مدیریت به هم پیوسته منابع آب داریم که طبق آن وزات نیرو به عنوان متولی اصلی باید با همکاری سازمان حفاظت از محیط زیست، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنایع و معادن و سایر ارگانهای ذیصلاح یک جانمایه و نقشه درست و جامعی برای این حوزه آبخیز تعیین میکردند تا علاوه بر استفاده از منابع حوزه آبخیز، حیات این دریاچه هم در درازمدت تضمین میشد. متاسفانه به دلیل اینکه وزات نیرو دچار روزمرگیهای خود شد، نتوانست بخوبی وظایف خود را عمل کند و ما به این بحران بسیار جدی برسیم. غمانگیزتر این است که به جای تلاش برای حل مشکل و برطرف کردن این بحران، هر نهادی سعی میکند به نحوی گزارش کار خود را به گونهای نشان دهد که نهاد آنها هیچگونه سهم و تقصیری در این ماجرا نداشته است و مشکل را بر گردن آسمان، خشکسالی و تغییر اقلیم میاندازد و ابراز میکنند دیگر نمیتوان کاری برای این موضوع کرد.
پس خشکسالی سهمی در ایجاد این بحران نداشته است؟
خشکسالی هم در ایجاد این بحران سهم دارد، اما هرگز خشکسالی به تنهایی نمیتواند این اتفاقی را که برای دریاچه ارومیه افتاده است، رقم بزند. طبق مطالعات علمی که سازمان زمینشناسی کشور به انجام رسانده است، دریاچه ارومیه در طول 12 هزار سال گذشته با اینکه بارها خشکسالی شدید را تجربه کرده است، هرگز با چنین وضعیتی روبهرو نبود، بنابراین معلوم است گزینههای دیگری به نام جمعیت، فشار انسانی و بویژه وابستگیهای معیشتی مردمان اطراف حوزه آبخیز باعث پدید آمدن این بحران شده است.
بعضی کارشناسان اظهار کردهاند این دریاچه تا سه سال دیگر برای همیشه خشک میشود. آیا این گفته صحت دارد و ما در آینده نزدیک شاهد مرگ حتمی این دریاچه خواهیم بود؟
با احتساب وسعت طبیعی دریاچه ارومیه که حدود نیم میلیون هکتار یا 500 هزار هکتار است باید حداقل آب تراز اکولوژیکی آن 24 میلیارد مترمکعب باشد، در صورتی که هماکنون حدود 8 تا 10 میلیارد مترمکعب آب در این دریاچه وجود دارد. در خوشبینانهترین حالت حدود 300 تا 320 هزار هکتار این دریاچه به کویر تبدیل شده و عمق آن هم 4 متر پایینتر از سطح تراز اکولوژیکیاش است، بنابراین برای رسیدن به شرایط اکولوژیکی در کوتاهمدت ما با کمبود 14 تا 16 میلیارد مترمکعب آب مواجه هستیم. با توجه به اینکه هر چه عمق و وسعت دریاچه ارومیه کم میشود، آسیبپذیری آن نیز افزایش مییابد، هیچ بعید نیست حجم آن به دو تا سه میلیارد مترمکعب هم برسد. این حجم به دلیل زهکشی اراضی مجاور سکونتگاههای شهری، صنعتی و کشاورزی باقی خواهد ماند و وضعیتی مانند دریاچه قم پیدا خواهد کرد، اما هیچگاه به طور مطلق خشک نخواهد شد.
اخیرا برخی نهادهای ذیربط برای رهایی از این بحران، انتقال آب از حوزههای اطراف مثل سرشاخه ارس را پیشنهاد کردهاند. آیا اصلا انجام چنین کاری منطقی به نظر میرسد؟
به نظر من انتقال 200 میلیون مترمکعب آب از سرشاخه ارس به حوزه آبخیز دریاچه ارومیه منطقی به نظر نمیرسد، اول این که چنین طرحی حداقل چهار تا شش سال زمان میبرد و دوم اینکه میزان 200 میلیون مترمکعب در مقابل کمبود 14 تا 15 میلیارد مترمکعب آب رقم قابل ملاحظهای نیست. سوم اینکه ما بعد از 5 سال حداقل باید 20 تا 30 سال دیگر هم منتظر باشیم که آن آب بتواند مشکل دریاچه ارومیه را حل کند. آن زمان دیگر نه از دریاچه نشانی میماند و از نه ساکنان آن.
بارور کردن ابرها هم یکی دیگر از طرحهای پیشنهادی است. این طرح چطور؟ آیا میتواند نیاز آبی این دریاچه تشنه را برطرف کند؟
خیر. این طرح هم منطقی نیست چون در حال حاضر هیچ کشوری به طور معناداری نتوانسته است میانگین سالانه ریزشهای آسمانی کشورش را افزایش دهد. علاوه بر این بارور کردن ابرها به دلیل انتشار یدور نقره مخاطرات زیستمحیطی خطرناکی به همراه دارد که باعث آلودگی محیطزیست خواهد شد. به همین دلیل انجام چنین طرحی هم نشدنی است.
شما چه راهکاریی برای رهایی از این بحران پیشنهاد میکنید؟
ما تا وقتی خودمان را گول بزنیم که مهمترین علت خشک شدن دریاچه ارومیه خشکسالی و تغییر اقلیم است و تا زمانی که هر ارگانی خود را در به وجود آمدن این مشکل بیتقصیر بداند، کاری از پیش نبردهایم، بنابراین مهمترین کار در وهله اول این است که یک برنامه مدونی طراحی و کمیتهای متشکل از نهادهای ذیربط تشکیل شود تا به طور فنی، علمی و بیطرفانه تعیین کند که مهمترین دلیل به وجود آمدن بحران این دریاچه مربوط به چیست. در این صورت است که میتوانیم از عواقب احتمالی این بحران پیشگیری کنیم. به نظر من در حال حاضر گسترش اراضی کشاورزی به صورت افقی و افزایش معنادار شمارش جمعیت که تناسبی با توانمندیهای بومشناختی حوزه دریاچه ارومیه ندارد، مهمترین علت پدید آمدن این بحران به حساب میآیند که اثر آن با خشکسالی و تغییر اقلیم چند برابر افزایش یافته است، بنابراین به نظر میرسد برای رهایی از این بحران باید به سمت گزینههایی برویم که منجر به کاهش وابستگی معیشتی باشد، مثلا ما باید به سمت پرداخت وامهای بلاعوض با سودهای کم به کشاورزان و توقف کامل هر نوع کشت سنتی با روشهای آبیاری غرقابی حداقل به مدت 5 سال در منطقه باشیم تا مجال داده شود در مدت پنج تا شش میلیارد مترمکعب آب اختصاصی زمینهای کشاورزی بار دیگر وارد این حوزه آبخیز شود.
برخی پسابها را تهدید و برخی پسابها را یک فرصت برای ادامه حیات ارومیه میدانند. شما کدام نظریه را قبول دارید؟
اصولا پسابها، محیطزیست را آلوده و حیات موجودات زنده را به خطر میاندازند، اما در شرایط کنونی که آبی در دریاچه ارومیه وجود ندارد، پسابها تهدیدی برای دریاچه محسوب نمیشوند، بلکه فرصتی هستند. اگر همین پسابها به سمت دریاچه هدایت میشدند، بستر نمکی دریاچه مرطوب باقی میماند و خشک نمیشد و ما میتوانستیم احتمال ایجاد سونامی زمینهای کشاورزی اطراف دریاچه را به کمینه برسانیم.
با ایجاد این بحران چه مشکلاتی متوجه محیط زیست و مردمان بومی این سرزمین شده است؟
در گذشته ما با منطقهای به نام پارک ملی دریاچه ارومیه روبهرو بودیم که جز کنوانسیون رامسر بود و یکی از مهمترین زیستگاههای شمال باختری کشور به حساب میآمد و صدها بال پرنده هر ساله وارد این منطقه میشدند، اما متاسفانه الان به دلیل خشک شدن دریاچه شاهد مهاجرت 500 تا هزار بال پرنده به این منطقه هستیم که آن هم به دلیل محیطهای تالابی اطراف دریاچه ارومیه مانند کانی برازان یا سد حسنلو به این منطقه میآیند. علاوه بر کاهش مهاجرت این پرندگان، گزارشها حاکی از موجهای جدید جابهجایی مردمان بومی مناطق عجبشیر، مراغه، میاندوآب و... است. البته تا وقتی آب شیرین در این منطقه وجود دارد مردمان بومی هم به زندگی خود ادامه میدهند، اما زمانی که این آب شیرین تمام شود و گرد نمکی به هوا بلند شود و زمینهای کشاورزی را شور کند، عاقبت این زمینها نیز مانند 400 هزار هکتار پنبهزارهای اراضی دریاچه آرال خواهد شد و مردمان بومی هم باید تن به مهاجرت اجباری بدهند.
فرزانه صدقی / جامجمدر یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد