در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
حتی اسم راننده نفربرها و سربازهایش را از حفظ است. وقتی از این همه حضور ذهن متعجب میشوم با تاکید میگوید: «آدم ممکن است عزیزترین خاطرات خانوادگیاش را فراموش کند، اما این دست خاطرات را هرگز از یاد نمیبرد.»او مسوول گردان 283 لشکر اهواز یعنی اولین گردانی بود که مامور میشود راهی مناطق مرزی و مقابله با نیروهای متجاوز عراقی شود، به همین خاطر اولین گردانی است که در گلوگاه خوزستان مورد حمله دشمن قرار گرفت.
لابهلای صحبتهایش از یک چیز گلایهمند است و آن، این که درباره عملکرد نیروهای ایرانی در جنگ تحمیلی کسانی به قضاوت نشستهاند که صلاحیت این کار را ندارند و با فنون رزمی ناآشنا هستند. به باور امیر سیدمجتبی تهامی قضاوت درباره عملکرد ارتش و دیگر نیروهایی که در دوره 8 ساله در جبههها حضور داشتند، فقط باید توسط متخصصان صورت بگیرد. برای همین وقتی میبینید در گفتههایم از کلمه عقبنشینی استفاده میکنم، برنمیتابد و میگوید: «حماسهای را که در دوره دفاع مقدس 8 ساله دیدید بر تارک تاریخ جهان خواهد درخشید. منتها گلایه من از انتقادهایی است که نسبت به برخی عملیاتها میشود، بدون آن که صلاحیت نقد داشته باشند. جنگ قوارههای علمی دارد». وی پس از بازنشستگی، عضو هیات علمی دانشگاه عالی دفاع ملی میشود با ما در مرور10 روز آغازین دفاع مقدس، همراه باشید.
لطفا مختصری درباره بیوگرافی خود و نحوه ورودتان به ارتش بگویید.
متولد فروردین 1323 هستم. تحصیلات ابتدایی را در شهرستان کاشمر و دبیرستان را در تربت حیدریه به پایان رساندم. مرداد 1345 در آزمون ورودی دانشکده افسری پذیرفته و در مهر 1348 فارغالتحصیل شدم. رسته زرهی را انتخاب کردم، چون نقش تعیینکنندهای در جنگها و نبردهای زمینی دارد. برای ادامه تحصیلاتم در دوره مقدماتی به دانشکده زرهی شیراز رفتم. بعد از اتمام دوره در اردیبهشت 1349 جزو سهمیه مرکز زرهی شیراز انتخاب شده بودم، لیکن درخواست انتقال به بجنورد را کردم.
چرا چنین درخواستی داشتید؟
(با خنده میگوید) برای این که تازه نامزد کرده بودم و دوست داشتم نزدیک مشهد باشم. به هر حال سال 1353 به دوره عالی اعزام شدم، دوره عالی زرهی را تابستان 1354 به اتمام رسانده و به اهواز منتقل شدم تا شهریور 57 که در آزمون ورودی دانشکده فرماندهی ستاد شرکت کرده و پذیرفته شدم. دوره فرماندهی و ستاد بالاترین مقطع تحصیلات تکمیلی نظامی در ارتشهاست. مجددا در تیر ماه 1358 بعد از پایان این دوره به لشکر 92 در اهواز برگشتم و افتخار مسوولیت فرماندهی گردان 283 زرهی را به دست آوردم که یکی از گردانهای حماسهساز در دوران دفاع مقدس بود. این گردان در زمره قدیمیترین گردانهای سوار زرهی ارتش است و بنده از اسفند 58 با این گردان به عملیات تقویت پاسگاههای مرزی اعزام شدم.
علت اعزام گردان شما به نوارهای مرزی چه بود؟
هدف، تقویت پاسگاه مرزی از پاسگاه طلاییه قدیم در شرق حورالعظیم تا پاسگاه مرزی کیلومتر 25 در مقابل پاسگاه زید عراق بود، زیرا گزارشهای اطلاعاتی مبنی بر تحرکات و اقدامات مشکوک نیروهای نظامی عراق و ازجمله توزیع اسلحه در برخی از مناطق مرزی دریافت شده بود.
این شرارتهایی که به آن اشاره میکنید، دقیقا از چه زمانی توسط عراقیها شروع شد؟
عراقیها از 6 ماهه دوم سال 1358 در مرزهای غربی خوزستان تحرکات سیاسی و نظامی خود را تشدید کرده بودند. گردان 283 نیز به عنوان تقویت پاسگاههای مرزی و امنیت مرزها چنین ماموریتی را به عهده گرفته بود. این ماموریت تا اواسط شهریور 1359 برقرار بود. هوای خوزستان در تابستان بسیار گرم است و آمار افراد گرمازده شده در گردان خیلی بالا رفته بود، با درخواست گردان و موافقت لشکر، با توجه به افزایش درجه حرارت هوا، یکی از گروهانهای رزمی گردان در تقویت پاسگاههای مرزی ابقا گردید و سایر یگانهای گردان در اواخر تیر ماه 1359 به پادگان اهواز مراجعت کردند و مقرر گردیده بود پس از مدت یک ماه ماموریت تقویت پاسگاههای مرزی به یکی دیگر از گروهانهای رزمی گردان واگذار شود. عصر روز جمعه 15 شهریور بود و من آماده تحویل پست افسر نگهبانی پادگان شماره یک اهواز به افسر نگهبان جدید بودم که پیک مرکز پیام لشکر 92 یک نامه سری را آورد. پاکت را که باز کردم دیدم ماموریت جدیدی را رکن سوم ستاد لشکر 92 به گردان واگذار کرده است و خیلی صریح و مختصر دستوری با این مضمون صادر شده بود، حرکت کنید و به عنوان نیروی پرده پوشش لشکر از پاسگاه مرزی نهر عنبر در جنوب موسیان تا پاسگاه صفریه در شمال بستان در منطقه استقرار یافته و نتیجه را گزارش کنید. بلافاصله پس از تحویل و تحول مسوولیت نگهبانی وارد دفتر کارم در پادگان شدم و با احضار فرماندهان و مسوولان ستاد گردان از عصر همان روز به انجام اقدامات لازم برای کسب آمادگی گردان مشغول شدیم.
بعد از دریافت این نامه سری اولین اقدامی که انجام دادید چه بود؟
ابتدا فرماندهان گردانها و مسوولان ستاد گردان را احضار کردیم. سپس در جلسهای ماموریت جدید ابلاغ گردید، تجزیه و تحلیل ماموریت صورت گرفت، وظایف بخشهای مختلف ستاد و یگانها و کارهایی که قبل از حرکت به محل جدید باید انجام میشد فهرستبندی و اولویتها مشخص شد. برای روشن شدن موضوع لازم به یادآوری است که هر گردان دارای دهها تن مهمات بار مبنا و به همان اندازه نیز بار مهمات ذخیره عملیاتی است. علاوه بر آن باید خواربار 15 روزه مورد نیاز گردان بارگیری میشد. باید تانکبر، برای حمل تانکها و نفربرهای زرهی شنیدار گردان در اختیار قرار میگرفت تا خودروهای زرهی روی آنها برای حرکت به محل جدید بارگیری میشدند، اما چون در آن شرایط تانکبرهای یگانهای ترابری نیروی زمینی در استان موجود نبود، ناگزیر باید از تریلرهای شخصی استفاده میشد و با هماهنگی پلیس راه اهواز تریلرهای مورد نیاز جهت دریافت کرایه حمل از لشکر و بارگیری بار و بنه گردان به پادگان اهواز هدایت میشدند. کار سختی بود زیرا رانندههای تریلرها و خودروهای شخصی سرعت حرکت به مقصد را خواستار بودند و این امر با توجه به مقررات و فرهنگ سازمانی نظامیان و ملاحظات اساسی حرکت و جابهجایی یگانهای نظامی مغایرت داشت و محموله آنها اکثرا تانکها و سایر خودروهای زرهی یا مهمات بنه گردان بود که رعایت احتیاط همهجانبه در حین حرکت ضرورت داشت.
به طور مرتب باید به رانندگان هشدار میدادیم که حداکثر سرعت آنها از سرعتی که برای یگانهای گردان تعیین شده است بالاتر نرود زیرا بسیار خطرناک است و امکان بروز انفجار محمولهها وجود دارد. پس از ورود گردان به مواضع عینخوش، مدت 3 روز شناسایی منطقه واگذاری به گردان در خط پاسگاههای مرزی به طول انجامید.
علت این عدم آمادگی به چه خاطر بود؟ آیا این وضعیت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده بود؟
بله. سازمانها از نظر نیروی انسانی تکمیل نبودند، به همین دلیل شما میدیدید که بسیاری از تجهیزات آماده است، اما نیروی آمادهای نبود که متولی آن شود. به عنوان نمونه این را بگویم که مثلا در لشکر 92 استعداد نیروهای انسانی موجود در مشاغل افسری، درجهداری و سربازی نسبت به سقف پیشبینی شده در جداول سازمانی یگانها کمبود داشت. پس از طی دوره فرماندهی و ستاد، برابر طرح تقسیم ابلاغی باید مجددا به لشکر 92 اهواز اعزام میشدم، به علت مشکلات خانوادگی تقاضا داشتم به مشهد اعزام شوم، اما به من ابلاغ شد که هماکنون لشکر 92 خوزستان، 30 درصد سازمان خود افسر دارد. یعنی اگر یک یگان باید 100 نفر افسر داشته باشد، 30 نفر افسر موجود دارد. در حالی که برخی از لشکرها در سایر مناطق بالغ بر 130 درصد سقف سازمانی خود افسر دارند. اوضاع به قدری بهم ریخته بود که حفظ استعداد نیروی انسانی یگانها تا حد زیادی از دست فرماندهان خارج شده بود و در صورت مخالفت فرمانده با جابهجاییهای نیروی انسانی، متقاضیان جابهجایی از کانالهای دیگری خواسته خود را پیگیری و عملی میساختند. روزی برای بازدید از تیپ 3 زرهی لشکر 81 زرهی به شبه جزیره فاو در خاک عراق رفته بودم، هنگام مراجعت در ساحل شرقی اروندرود، افسری زرهی تعریف میکرد پس از پیروزی انقلاب از لشکر 92 به شهربانی ساری منتقل شده بود. این یعنی فاجعه! چون یک ارتشی با وظایف پلیس آشنا نیست، اما به قدری اوضاع آشفته شده بود که چنین جابهجاییهایی صورت میگرفت.
از ماموریت گردان تحت فرماندهی خود میگفتید... .
بله. در عصر روز 30 شهریور 1359 تلکسی از لشکر 92 آمد که لشکر یک مکانیزه عراق در محور نفوذی العماره، چنانه، جسر نادری و دزفول شروع به حرکت کرده و به مرز نزدیک میشود و لشکر 10 زرهی عراق نیز در جناح چپ و شمالی لشکر یک مکانیزه و در برابر مواضع عینخوش در حال پیشروی به خط مرزی است. باید بگویم این معبر استعدادی در حد سپاه دارد، یعنی تا 4 لشکر میتوانند در آن محور وارد عمل شوند، لیکن ارتش عراق در آغاز جنگ با دو لشکر در این منطقه وارد عمل شد.
این اتفاق در همان روز 31 شهریور رخ داد؟
بله. در نخستین ساعات بامداد روز 31 شهریور ماه حمله یگانهای عراقی از مرزهای بینالمللی در منطقه گردان به خاک ایران آغاز و یگانهای گردان با نیروهای متجاوز درگیر شدند. حرکت یگانهای ارتش عراق سریع بود. یگانها تقاضای کمک میکردند چون دائما در حال محاصره شدن بودند. گردان نیز به طور مرتب وضعیت منطقه را به لشکر مخابره و تقاضای تغییر ماموریت میکرد. تا این که لشکر حدود ساعت 11 صبح روز 31 شهریور تغییر ماموریت گردان را ابلاغ کرد، تا با استفاده از معابر مناسب موجود عمل تاخیری را انجام دهید و در پهلوداری جناح راست تیپ 2 در شرق روستای عینخوش قرار گیرید. یعنی برای جلوگیری از محاصره کامل یگانهای گردان توسط لشکرهای یک مکانیزه و 10 زرهی عراق ضمن مبادله آتش و اجتناب از درگیری قطعی حداقل زمین را با حداکثر زمان مبادله و با استقرار در جناح راست مواضع عینخوش مانع از محاصره یگانهای تیپ 2 زرهی توسط یگانهای دشمن شوید.
این عقبنشینی ناشی از ضعف ارتش ایران بود یا یک روش جنگی محسوب میشد؟
متاسفانه طوری در جامعه جا افتاده که عملیات تاخیری را بسیار کم اهمیت تلقی میکنند و این مساله بسیار زیانبار است. طی واحدهای آموزشی نظری و عملی برای دانشجویان مقاطع تحصیلات عالی و تکمیلی در زمینه عملیات تأخیری، ملاحظات و قواعد اساسی، اصول و اهداف عملیات، نحوه تقسیم نیروها و روشهای اجرای عملیات، انواع مواضع تأخیری و نحوه نظارت و هدایت عملیات، در زمره سرفصلهای اصلی آموزشی در کمیتههای عملیات و تاکتیک دانشگاههای معتبر نظامی جهان است. اهمیت اجرای عملیات پدافندی و نیز اجرای عملیات تأخیری، عقبنشینی و عقبروی به عنوان زیرمجموعههای عملیات پدافندی، برابر روشهای علمی در شرایطی که ضرورت ایجاب میکند، اگر بیشتر از اهمیت عملیات آفندی و تکهای موفقیتآمیز به مواضع دشمن نباشد، حداقل همسطح آنهاست. اجرای صحیح عملیات تاخیری، عقبنشینی و عقب روی توسط ارتشهای برخی از کشورها در جنگهای جهانی، به عنوان مثال ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق در برابر ارتش آلمان نازی در جنگ دوم جهانی و نیز موارد مشابه در جنگهای منطقهای بین همسایگان، سبب جلوگیری از شکست این قبیل کشورها توسط نیروهای نظامی کشور متخاصم و فراهمسازی شرایط مناسب برای کسب پیروزی نهایی آنها در جنگ شده است. بدیهی است اظهارنظرهای غیرکارشناسانه و قضاوتهای سطحی در مورد این عملیات تاکتیکی اثر بخش، در هر جامعهای سبب انحراف افکار عمومی آن جامعه نسبت به حقایق و ضرورتهای اجتنابناپذیر اتخاذ تصمیمات تاکتیکی براساس واقعیتها و اقتضای شرایط صحنههای مختلف نبرد میگردد و برای مصالح جامعه زیانآور است.
تصمیمهای راهبردی یا تاکتیکی براساس ارزیابیهای راهبردی یا برآوردهای عملیاتی، اطلاعاتی و سایر برآوردهای ستادی و با توجه به قابلیتهای خودی و دشمن و واقعیتهای عینی موجود در صحنههای نبرد و میدانهای رزم، در قالب فرآیندهای عقلایی و علمی اتخاذ میگردد. گزینش نوع عملیاتی که باید به اقتضای شرایطی ویژه در زمان و مکان معینی در میادین رزم اجرا شود و نیز قضاوت در این زمینهها، در صلاحیت متخصصان و کارشناسان علوم نظامی حاضر در صحنههای نبرد قرار دارد.
اما خب حق بدهید با توجه به شرایط آن موقع چنین تصور شود که ارتش هنوز صلابت خود را نیافته و هنگام حمله عراق غافلگیر شده و ناچار دست به عقبنشینی زده است!
تهامی: عراق از 6 ماهه دوم سال 1358 در مرزهای غربی خوزستان تحرکات سیاسی و نظامی خود را تشدید کرده بود و در نخستین ساعات بامداد روز 31 شهریور ماه تکیگانهای عراقی از مرزهای بینالمللی آغاز شد
نه این گونه نباید تصور شود. حتی ممکن است قویترین ارتش هم مورد حمله قرار بگیرد اما به اقتضای شرایط یا تدابیر جنگی ویژهای، «عملیات تاخیری» انجام بدهد. مثال میزنم. در سال 1941 میلادی، آلمان نازی از توافق با شوروی سابق در زمینه اشغال و تقسیم کشور لهستان به دو بخش شرقی و غربی بین دو کشور، عدول کرد و پس از تسخیر لهستان نیروهای ارتش آلمان حمله خود را به سمت خاک اتحاد جماهیر شوروی آغازکردند. ارتش شوروی نیز در مقابل تجاوز نظامی آلمان به موازات تخلیه شهرها و کارخانهها، منطقه لنینگراد در شمال، مناطق اکراین و روسیه سفید در مرکزجبهه و شبه جزیره کریمه در جنوب را رها کرد و تا نزدیکی مسکو (25 مایلی غرب مسکو) عقبنشینی کرد و ارتش آلمان را با زمین سوخته مواجه ساخت. شوروی با این کار ضمن به حداقل رسانیدن ویرانیها، خسارات و تلفات انسانی خود، خطوط تدارکاتی ارتش آلمان را بسیار طولانی کرد و یگانهای آلمانی را در شرایط سخت و یخبندان منطقه در زمستان سال 1941، زمینگیر کرد. ارتش شوروی با اجرای عملیات کمین و دستبرد ضربات سهمگینی را به یگانهای ارتش آلمان وارد ساخت و با این عقبنشینی به اقتضای شرایط صحنههای نبرد، توانست با همکاری و حمایت نظامی متفقین ارتش آلمان را شکست دهد .
اما ما داریم درباره جنگ ایران و عراق صحبت می کنیم...
بله. می خواهم بگویم عملیات تاخیری برخاسته از دانش نظامی و متناسب با شرایط جبهه و نیروها اتخاذ می شود.
تصمیم به اجرای عملیات تأخیری در آغاز تجاوز ارتش عراق توسط یگانهای لشکر 92 زرهی و معدود یگانهای تقویتی آن، از جمله در محور شمالغربی خوزستان بسیار حیاتی بود و باعث حفظ نیروها، تانکها، توپها، مهمات و نیروهای انسانی شد. کافی بود گردان 283 و تیپ 2 دزفول در همان منطقه عین خوش میماندند، فکر میکنید چه اتفاقی میافتاد؟ لشکر 10 زرهی عراق با پشتیبانیهای سنگین توپخانه و هوایی به طور جبههای در حال پیشروی بود و همزمان با آن یگانهای لشکر یک تفنگدار موتوریزه عراق در معابر جناحی تک خود را آغاز کرده و قادر خطوط عقبه یگانهای خودی را در مناطق سهگانه دشت عباس، شرق ارتفاعات علی گره زد یا منطقه سهراهی سرخه و جسر نادری قطع کرده و آنها را محاصره کنند. اگر نیروهای ایرانی در مواضع عین خوش تن به درگیری قطعی در جنگی نا برابر با یگانهای لشکر 10 زرهی عراق میدادند، قطعا محاصره میشدند و این یعنی از بین رفتن میلیونها دلار سرمایههای کشور و تلفات سنگین و غیرقابل جبران انسانی. یگانهای خودی در منطقه مورد بحث با اجرای عملیات تاخیری توانستند از روز 31 شهریور تا عصر 4 مهر، به مدت 5 روز زمان کسب کرده و سر انجام با کشانیدن نیروهای عراقی به زمین و شرایط نامناسب و با بهرهگیری از فرصت مانع طبیعی رودخانه کرخه و تن دادن به درگیری قطعی پیشروی ارتش عراق را در غرب رودخانه کرخه سد کنند.
آیا واقعا تنها راه همین بود؟
خود را جای فرمانده بگذارید، تعدادی از نیروهای یگان در محاصرهاند، برخی به اسارت درآمدهاند و شما در عین حال باید مأموریت دیگری را هم به عهده بگیرید. به همین دلیل، شبانه ضمن هماهنگی با سرکار سرگرد دهقان سرپرست موقت تیپ 2 زرهی دسته موشکانداز تاوگردان در جناح راست تیپ ابقا و باقیمانده گروهانها به منطقه تپههای ورودی تنگ ابوغریب جابهجا شدند و به طور تعجیلی تا صبح روز یکم استقرار یافتند. حدود ساعت 4 صبح به گروهان دوم ابلاغ گردید با رعایت تامین به سمت مواضع عین خوش حرکت و به گردان ملحق شود و عقب روی و الحاق آن باغافلگیر ساختن یگانهای عراقی بدون حادثه جدید باموفقیت اجرا گردید. روز یکم مهرماه حدود ساعت 10 صبح ریاست جمهوری وقت، ریاست ستاد مشترک ارتش و فرمانده گروه اطلاعات رزمی لشکر 92 به مواضع تیپ 2 در عین خوش وارد شدند. همزمان با حضور آنان مأموریت اجرای عملیات تاخیری به یگانها ابلاغ گردید.
لازم به یادآوری است که یک لشکر با برخورداری از درجه یک آمادگی رزمی، براساس قوارههای تاکتیکی معمول در اکثر ارتشها، با توجه به نوع زمین، تنها قادر است در عرض بین 16 تا 18 کیلومتر در برابر تک هماهنگ شده و سنگین یگانهای متجاوزی که استعدادی حداکثر دو یا سه برابر آن دارند پدافند کند. در حالی که در آغاز جنگ، لشکر 92 مسوولیت منطقهای به عرض حدود 300 کیلومتر از موسیان تا خرمشهر را برعهده داشت.
پس درگیری واقعی شما با نیروهای دشمن چه زمانی آغاز شد؟
عصر روز چهارم مهر وضعیت منطقه غرب دزفول بسیار بحرانی شد. یگانهای عراقی با پشتیبانی سنگین هوایی تا غرب و جنوبغربی سهراهی سرخه پیشروی کرده بودند و بین یگانهای لشکر 10 زرهی و یک مکانیزه عراق الحاق صورت گرفته بود. خطر درگیری قطعی بین یگانهای خودی با نیروهای دشمن قریبالوقوع شده بود و این حادثه با ملاحظات اساسی «عملیات تأخیری» مغایرت داشت و درصورت وقوع به نفع نیروهای عراقی و به زیان نیروهای خودی بود.
عبورارتش عراق از رودخانه کرخه باتوجه به حجم ویرانگریها و تبعات زیانباری که در پی داشت در آن شرایط بحرانی برای هیچفردی، بهویژه برای گردان 283 که به صورت عینی عمق فاجعه رامی دید، قابل قبول و قابل تحمل نبود. گردان در اتخاذ تصمیمی سرنوشتساز مورد هدایت و یاری ذات اقدس خداوند واقع گردید و با استقرار در ساحل شرقی مانع طبیعی رودخانه کرخه و خط الرأسهای نظامی ارتفاعات کمانه بزرگ به عنوان تنها یگان خط مقدم نبرد و تنها گزینه موجود تصمیم به درگیری قطعی و دفاع قاطع در امتداد ساحل رودخانه با هدف سد پیشروی یگانهای عراقی در غرب جسر نادری گرفت.
گروهانهای رزمی گردان و نیز 6 دستگاه نفربر های، ام ـ 113 دسته موشکانداز تاو گردان از عصر روز چهارم مهر 1359 تا صبح روز پنجم مهر 1359 با نظارت مستقیم فرماندهان گروهانها و گردان در بهترین و مشرفترین مواضع ممکن استقرار پیدا کردند.
هدفی که از این ماموریتها دنبال میکردید دقیقا چه بود؟
هدف گردان این بودکه پیشروی نیروهای دشمن را در غرب کرخه متوقف سازد. از عصر روز پنجم مهرماه 1359 حمله سنگین یگانهای زرهی و تفنگدار موتوریزه ارتش عراق با پشتیبانی آتش توپخانه و بمبارانهای هوایی برای تصرف ساحل دور رودخانه کرخه و عبور از پل و گدارهای موجود در شمال و جنوب آن آغاز شد.
تعداد 3 دستگاه تانک و 2 دستگاه نفربر زرهی یگانهای عرا قی که از سمت پاسگاه جسر نادری به سمت پل سرازیر شده و با آتش و حرکت در حال پیشروی بودند، هدف موشکهای تاو وتانکهای گردان قرار گرفتند و با صدای مهیبی همراه با نفرات و مهمات محموله خود منفجر و شعلهور شدند، نفرات پیاده دشمن نیز که در حال پیشروی به طرف رودخانه بودند، براثر آتش شدید تانکها و سایر سلاحهای انفرادی و اجتماعی گردان و نیز پشتیبانیهای پر حجم آتشگردان 320 توپخانه کمک مستقیم تیپ 2 زرهی و آتشبار 175 میلیمتری که قبل از ظهر همان روز به منطقه وارد شده بود، با تحمل تلفات، زمینگیر شدند و یگانهای مهاجم عراقی با از دست دادن تعدادی از تانکها، نفربرها و نفرات خود، ناچار به عقبنشینی تا پشت پاسگاه جسر نادری شدند. در عصر روز ششم مهرماه 1359 نیز، یگانهای عراقی، حملات سنگین دیگری را با پشتیبانیهای پر حجم آتش توپخانه و بمبارانهای هوایی برای عبور از کرخه آغاز کردند، تعدادی از نفرات پیاده یگانهای عراقی تا سواحل رودخانه کرخه در جنوب پل پیشروی کردند و برخی از آنها در گدار جنوبی رود خانه وارد آب شدند، لیکن بر اثر آتش تیربارهای گردان به هلاکت رسیدند. تعدادی از تانکها و نفربرهای مهاجم عراقی نیز بر اثر اصابت موشکهای تاو و آتش تانکهای گردان د چار انفجار شدید شدند. تک یگانهای عراقی برای عبور از پل، این بار نیز بر اثر پایمردیهای رزمندگان گردان درخط مقدم نبرد و حجم آتش سنگین گردان 320 توپخانه و آتشبارهای 175 مم و کاتیوشا و نیز تلفات و صدمات وارده به نیروهای مهاجم در هم شکسته شد و واداربه عقبنشینی به مواضع قبلی خود شدند.
آیا در این مدت افرادی از نیروهای شما شهید هم شده بودند؟
بله . در این مرحله، یکی از سربازان گردان در دامنه غربی ارتفاعات کمانه بزرگ و در حدود 20 متری جلو سنگر گروه فرماندهی گردان، مورد اصابت تیر مستقیم توپ تانک دشمن قرارگرفت و در اثر شدت ضایعات وارده در همان ثانیه اول به شهادت رسید، گروهبان یکم رسولی یکی از درجهداران شجاع گروهان یکم در جناح چپ نیز به شهادت رسید و گروهبان دوم محمد رجبی یکی از 6 نفر تیراندازان شجاع و حماسهساز موشکاندازهای تاو گردان از ناحیه حنجره مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار گرفت و در راه انتقال به بیمارستان پایگاه وحدتی، در پانزدهمین روز پس از جشن دامادی خود، به فیض شهادت نایل گشت. یگانهای عراقی هم برای سومین بار صبح روز هفتم مهرماه 1359، تک سنگین دیگری را برای عبور از کرخه آغاز کردند که این بار نیز همانند روزهای گذشته با مقاومت سرسختانه رزمندگان گردان و حجم آتش سنگین و کوبنده گردان 320 توپخانه و آتشهای سنگین آتشبارهای 175 مم و کاتیوشا مواجه شدند که قبل از ظهر روزهای پنجم و ششم مهرماه به منطقه وارد شده و تقویت آتشگردان 320 قرار گرفته بودند و در نتیجه باتحمل ضایعات و تلفات سنگین وادار به عقبنشینی به پشت پاسگاه جسرنادری، تا سهراهی سرخه شدند و انگیزه خود را برای ا جرای حمله بعدی ازدست دادند. با توجه به نقشآفرینی ویژه دسته موشکانداز تاو گردان در سد کامل پیشروی دشمن و به منظور قدردانی و تقویت روحیه تیراندازان دسته موشکانداز تاو که در روز ششم مهرماه، یکی از همرزمان شجاع خودرا نیز از دست داده بودند، برای تعداد 5 نفر تیراندازان سازمانی موجود و نیز 2 نفر دیگر از درجهداران شجاع گردان که هر یک به نحوی در تقویت توان رزمی دسته موشکانداز تاو نقشی اساسی داشتند، طی ارسال گزارشی تلهتایپی از گردان به آج لشکر 92، تقاضای یک درجه تشویقی شد که مورد تصویب لشکر واقع و مراتب ارتقای درجه آنها به گردان ابلاغ شد.
تاثیر برکناری بنیصدر بر ترکیببندی جبههها چه بود؟ آیا با کنار گذاشته شدن بنیصدر تغییر زیادی در تاکتیکها و استراتژیها روی داد؟
بهتر آن است که واژه تاکتیک را در سطح مدیران ملی به کار نبریم، چون تاکتیک واژهای برای اطلاق به حرکات، مأموریت هاوعملیات رزمی در رده یگانهای لشکر به پایین است.
پس بهجای تاکتیک چه باید بگوییم؟
معمولا در سطح ملی بیشتر از واژههای سیاست اجرایی جنگ یا راهبرد اجرایی جنگ استفاده میگردد. ردهها، یا سطوح تصمیمگیری در کشورها عبارتند از: سطح ملی، سطح اجرایی، سطح عملیاتی و سطح تاکتیکی. هر کدام از اینها یک حیطه مسوولیت ویژهای دارند. حیطه تصمیمگیری رئیسجمهور در سطح ملی است و در تمام کشورها روسای جمهوری معمولا دخالتی در تصمیمگیریهای صحنههای تاکتیکی ندارند. از جمله بنیصدر هم هیچگونه دخالت محسوسی در تصمیم گیریهای تاکتیکی میادین رزم نداشت. البته مأموریتهای نظامی در کشورها معمولا، پس از تبادلنظرها و تهیه برآوردهای راهبردی لازم در ستاد کل نیروهای مسلح کشورها و پس از تصویب فرماندهی کل قوا به بالاترین رده نیروهای نظامی مختلف ابلاغ میگردد.
همزمان با مقاومت رزمندگان در جبههها، در داخل کشور نیز تحولات سیاسی در جریان بود و در طول 8 سال جنگ تحمیلی، اتفاقات سیاسی زیادی بهوقوع پیوست. آیا این تحولات بر عملکرد نیروهای نظامی در جبهه و بویژه ارتش تاثیر میگذاشت؟
بله مسلما تاثیر داشت. خاطرم هست عملیاتی را باید عصر هشتم شهریور 1360 انجام میدادیم اما با توجه به واقعه ناگوار و تاسف بارانفجاری که در محل دفتر نخست وزیری رخ داده بود همه در آستانه اجرای آن عملیات متأثر شدند و دستور داده شد که عملیات اجرا نشود. این دستور موقعی صادر شد که نیروهای گردان از مواضع پراکندگی خود به مواضع تک حرکت کرده بودند و با توجه به نزدیکی مواضع دشمن، در اثر صدای حرکت تانکها و خودروهای شنیدار گردان، اصل غافلگیری کاملا از بین رفته بود. عملیات در صبح روز یازدهم شهریور اجرا شد و دشمن کاملاً منطقه را زیر نظر داشت و غافلگیر نشد و تلفات سنگینی را یگانهای خودی متحمل شدند؛ بنابراین در جواب شما باید بگویم که بله حوادث سیاسی داخلی بر عملیات نظامی تاثیر داشتند، هرچند در نهایت هیچ تاثیر اساسی در عزم راسخ رزمندگان برای آزادسازی مناطق مرزی کشور از اشغال نیروهای متجاوز عراقی بهوجود نیامد.
مریم جمشیدی
گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: