مردی که در پی مشاجره لفظی دوستش را کشته و متواری شده بود، بعد از 2 سال زندگی پنهانی در یک کارخانه قدیمی در حسن‌آباد قم دستگیر شد.
کد خبر: ۳۵۵۲۹۰
 به گزارش «جام‌جم»، روز نهم آبان سال 87 مردی رهگذر در میدان فرمانداری شهرستان شهریار مرد زخمی‌ای را دید که در کنار میدان رها شده است.

مرد رهگذر با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 شهریار تماس گرفت و از ماموران تقاضای کمک کرد. با حضور ماموران در محل حادثه، بلافاصله مرد زخمی به بیمارستان منتقل شد ولی براثر شدت خونریزی جان باخت. ماموران با اطلاع موضوع به بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای شهریار، جسد مرد جوان را به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات خود را برای یافتن عامل جنایت و مشخص شدن هویت مقتول آغاز کردند.

تحقیقات در این باره ادامه داشت تا این‌که زنی با حضور در پلیس آگاهی شهریار از گم شدن پسر جوان خود به نام مهریار خبر داد. کارآگاهان جنایی که احتمال می‌دادند جسد متعلق به فرزند گمشده این زن باشد، از او خواستند به پزشکی قانونی مراجعه کند که به این ترتیب هویت مقتول تایید شد.

آخرین ملاقات شوم

با مشخص شدن هویت مقتول، کارآگاهان جنایی به تحقیق از خانواده وی پرداختند که معلوم شد مرد جوان، آخرین بار قصد ملاقات با یکی از دوستانش به نام محمد را داشته است. با به دست آمدن این اطلاعات، محمد به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت. در ادامه تحقیقات مشخص شد او بعد از وقوع حادثه از خانه‌اش خارج شده و اعضای خانواده‌اش هم از او اطلاعی ندارند.

کارآگاهان جنایی آگاهی شهریار به جستجوی خود ادامه دادند ولی سرنخی از مخفیگاه او پیدا نکردند تا این‌که بعد از 2 سال، هفته گذشته کارآگاهان اطلاع یافتند متهم به قتل فراری در کارخانه‌ای قدیمی در حسن‌آباد قم کار می‌کند.

با مشخص شدن این موضوع، ماموران با نیابت قضایی به محل فوق اعزام شدند و متهم را که در اتاقک نگهبانی کارخانه خوابیده بود، شناسایی و دستگیر کردند.

اعتراف به قتل دوست

پس از انتقال متهم به قتل به پلیس جنایی آگاهی شهریار، وی در بازجویی گفت: من و مقتول از دوستان قدیمی یکدیگر بودیم.

چند روز پیش از حادثه مقتول پشت سر یکی از دوستانم بدگویی کرد که من با وی مشاجره کردم و از او کینه به دل گرفتم. متهم به قتل افزود: به این ترتیب اختلاف‌هایمان شروع شد تا این‌که روز حادثه دوباره با هم دعوا کردیم و مشاجره لفظی‌مان بالا گرفت. در همین موقع بشدت عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم و فرار کردم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها