جام جم آنلاین گزارش میدهد
چند سال پیش فیلمهایی که اکران میشدند، اگر فیلمهای موفقی بودند 6 ماه تا یک سال بعد در ویدئوکلوپها بهصورت VHS عرضه میشدند. آن هم تنها اگر فیلمهای پربینندهای بودند و تقاضا برای دیدنشان وجود داشت. فیلمهایی که کمتر موفق بودند اصلاً به ویدئوکلوپها راه پیدا نمیکردند. البته بعضی از فیلمها بهصورت آرشیو در بایگانی ویدئوکلوپها موجود بود که میشد آنها را کرایه کرد و دید. بعدها که ویسیدیها و دیویدیها به بیشتر خانهها راه پیدا کردند، راههای جدیدی برای کاسبی کسانی باز شد که هیچ نقشی در تهیه این فیلمها نداشتند. در گوشه و کنار پیادهروها کسانی را میدیدیم که فیلمهای داخلی را بهصورت قاچاق میفروختند و درآمد کلانی از این شیوه نامشروع به دست میآوردند. در بساط این دستفروشها هر نوع فیلمی پیدا میشد. فیلمهایی که تازه از اکران برداشته شده بودند، بعضیها که هنوز روی پرده اکران بودند یا آنهایی که اصلاً هنوز اکران نشده بودند. کیفیت این فیلمها هم همیشه خیلی پایینتر از حد استاندارد بود چون اغلب با دوربینهای دستی از روی پرده سینما فیلمبرداری میشدند و از لحاظ صدا و تصویر همیشه «بد» بودند. اما برای کسانی که دوست داشتند فیلمها را در خانه و در کنار خانواده ببینند یا میخواستند یک فیلم را بیش از یک بار ببینند یا میخواستند یک آرشیو فیلم داشته باشند، بهتر از این بود که زمانی طولانی منتظر آمدن فیلم به ویدئوکلوپها باشند.
این چرخه تجارت غیرمجاز در مدتی کوتاه به دستاندرکاران تولید فیلم آسیبهای جدی وارد کرد. تمام سودی که باید عاید کسانی میشد که برای فیلم زحمت کشیدهاند، سرمایهگذاری کردهاند و منتظر بازگشت سرمایهشان هستند، نصیب کسانی میشد که سیدی تکثیر میکردند و عملاً به دلالهای سینمایی تبدیل شده بودند. سینماگران دیگر نمیتوانستند روی فروش فیلمهایشان در شبکه خانگی حساب کنند، چون بیشتر فیلمها پیش از ورود به شبکه توزیع مجاز، در بازار قاچاق فیلم به دست مصرفکننده رسیده بودند. بنابراین ضروری بود که با این دستفروشها و قاچاقچیان فیلم برخورد جدی شود. سینماگران به مردم نیز توضیح دادند که این تجارت غیراخلاقی و غیرقانونی است و نیروی انتظامی نیز در طرحی ضربتی به مبارزه جدی با قاچاق فیلمهای ایرانی پرداخت. اما اقدام دیگری لازم بود که بتواند پاسخگوی تقاضای مردم باشد، چون کاملاً مشهود بود که عده زیادی از مردم ترجیح میدهند به جای رفتن به سالنهای سینما در خانه به تماشای فیلم بنشینند. بنابراین با تلاشهای دفتر همکاریهای سمعی و بصری وزارت ارشاد و مدیریت هوشمندانه مدیرانی مثل سعید رجبیفروتن سیاستهای کلی معاونت سینمایی نیز تغییر کرد. فیلمهای جدید بهصورت سیدی با کیفیتی بسیار بالاتر از نسخههای قاچاق و گاهی همراه با پشتصحنه و مصاحبههای دیدنی به مخاطب عرضه شدند. با فاصله بسیار کم از پایان اکران هر فیلمی، حتی فیلمهایی که موفقیت چندانی نداشتند، میشد فیلمها را در جاهایی که بیشتر مورد رفت و آمد مردم است تهیه کرد. سازوکار پخش فیلمها به شکل مجاز در سوپرمارکتها، باعث شد مردم نیازی به خریدن فیلمهای قاچاق نداشته باشند. ضمناً یک راه کسب درآمد خوب هم برای فیلمسازان شد که بتوانند خارج از سینما از سرمایهگذاری و زحمتشان سود ببرند. فروش بعضی از فیلمها فقط در شبکه خانگی از دوازده تا پانزده میلیون تومان به سیصد تا پانصد میلیون تومان رسید و فیلمهای موفقی مثل درباره الی، اخراجیها 2، محاکمه در خیابان و بیپولی با تیراژهای بالای یک میلیون نسخه تکثیر و عرضه شدند.
چون این طرح موفقیتآمیز بود، فیلمهایی مخصوص پخش در شبکه خانگی ساخته شدند. تلهفیلمها و فیلمهای کمدی عامهپسندی که اکران نشده بودند هم به این شبکه پیوستند. البته مشکل این بود که این فیلمها معمولا از کیفیت محتوایی خیلی خوبی برخوردار نبودند، اما به هر حال بهخاطر اینکه جدید بودند و بیننده میخواست که کارهای جدید بازیگر یا کارگردان مورد علاقه خود را دنبال کند، مخاطب خود را پیدا کردند. در چند ماه گذشته شاهد بودهایم که تقاضای مخاطبان شبکه ویدئویی برای دیدن فیلمهای جدید از میزان عرضه این شبکه بیشتر شده و حتی تعدادی از فیلمهای قدیمی مانند دوئل نیز به بازار رسانههای ویدئویی عرضه شدهاند. از سوی دیگر بازار غیررسمی فیلمهای خارجی نیز مشتریان خود را دارد و یکی از عوامل رونق این بازار در یکی دو سال گذشته ورود سریالهای خارجی و عادت مردم به تماشای این سریالها بوده است. این تجارت جدید با سریالهای کرهای و چند سریال معروف آمریکایی شروع شد و کمکم به عرضه سریالهای مهجور و ناآشنای کانادایی و انگلیسی رسید. جالب است که مردم حتی برای تماشای سریالهای متوسط نیز اشتیاق داشتند، چون به دیدن سریالها روی دیویدی و در کنار خانواده عادت کرده بودند. حالا دیگر در بساط هر دستفروشی میشد به سریالهایی برخورد که هم از کیفیت خوبی برخوردار بودند و هم مخاطب را درگیر میکردند. تب دیدن سریالهایی مثل «گمشدگان» و «فرار از زندان» در میان مردم همهگیر شد. همه جا حرف سریالهای خارجی بود که فصل به فصل وارد میشدند. این سریالها از کیفیت صوتی و تصویری خوبی برخوردار بودند و داستانهایی پُرکشش و پرماجرا داشتند. دنبالهدار بودن سریال باعث میشود که بیننده بتواند مدتی با شخصیتهای داستان زندگی کند، آنها را بهتر بشناسد و نگران سرنوشتشان باشد. این بود که خیلی از مردم به هر زحمتی که بود سریالها را تهیه میکردند تا برای خود و خانوادهشان سرگرمی ارزان و مفرحی فراهم کنند.
نکته:
برای اولین بار در ایران قرار است سریالی داخلی فقط مخصوص پخش در شبکه خانگی ساخته شود. یعنی اینطور نباشد که سریالی را از تلویزیون ببینیم و بعد بهصورت بستهبندی در فروشگاهها عرضه شود. بلکه قرار است سریالی ساخته شود که از اول در شبکه خانگی بهصورت فصل به فصل پخش شود
اما این کار هم بدون مشکل نبود. خیلی از سریالها با زیرنویسهای نامناسب تهیه میشدند و دنبال کردن زیرنویس فارسی برای همه آسان نبود. استقبال گستردهای که از این سریالها شد، مسوولان را به این فکر انداخت که سریالهای جذاب و پرطرفداری که مشکلات ممیزی زیادی هم ندارند را با دوبله فارسی در شبکه خانگی عرضه کنند. این مسیر جدید در ابتدا با تردیدهایی همراه بود. این ترس وجود داشت که مردم آنطور که انتظار میرود از این سریالها استقبال نکنند، اما وقتی «فرار از زندان» با دوبله حرفهای پخش شد نتایج رضایتبخشی در پی داشت و راه برای ورود سریالهای دیگر هموار شد. یعنی علاوه بر فیلمهای سینمایی سریالهای تلویزیونی هم مخاطبان خود را پیدا کردند و فروشهای خوبی را رقم زدند. مخاطب بدون نگرانی از این که فیلمها دارای صحنههای غیراخلاقی باشند سریال مورد علاقهاش را با یک دوبله خوب خریداری میکند و با اعضای خانواده به تماشای آن مینشیند. نکته مهم این است که خریداران سریالهای مجاز بهقدری زیاد هستند که میتوانند هزینههای بالای دوبله و پخش یک سریال طولانی را بازگردانند و این یعنی یک بازار جدید در عرصه محصولات فرهنگی ایجاد شده است.
شبکه خانگی بهخاطر این همه امکاناتی که در اختیار بینندگان قرار داده، محبوبیت از دست رفتهاش را باز یافته است و مخاطبان شبکه خانگی بهطور چشمگیری گسترده شدهاند. اینکه فیلمها با قیمت مناسب عرضه میشوند، همیشه در دسترس مخاطب هستند، بهصورت مجاز و با کیفیت مناسب قابل تهیه هستند، باعث میشود که توجه علاقهمندان فیلم و سریال به سمت این شبکه جلب شود. این بار شبکه خانگی خبر خوبی برای علاقهمندان سریال دارد. برای اولین بار در ایران قرار است سریالی داخلی فقط مخصوص پخش در شبکه خانگی ساخته شود. یعنی اینطور نباشد که سریالی را از تلویزیون ببینیم و بعد بهصورت بستهبندی در فروشگاهها عرضه شود. بلکه قرار است سریالی ساخته شود که از اول در شبکه خانگی بهصورت فصل به فصل پخش شود. «قلب یخی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی با بازیگران مطرحی چون باران کوثری، حمید فرخنژاد و آشا محرابی مراحل اولیه تولید را میگذراند و شنیده میشود که از نظر محتوا و تکنیک از سطح بسیار بالایی برخوردار است. اینکه یک سریال ایرانی، با شخصیتهایی ملموس و ماجراهایی که خیلی از ما درگیرشان هستیم، بتواند آنقدر جذاب باشد که برویم و فصل به فصل آن را از مراکز پخش بخریم، شاید تا چند وقت پیش به نظر بعید میرسید ولی حالا به یک چرخه فرهنگی رایج تبدیل شده است.
به نظر میرسد با اینهمه سرمایهگذاری و استفاده از امکانات گسترده این کار با استقبال چشمگیری روبهرو شود. ضمن اینکه هر مسیری یک «اولینکار» دارد که راه را برای کارهای بعدی هموارتر میکند. هر «اولین کار» هم «اولین بار» دارد که شاید سخت باشد ولی طی مسیر را ممکن میسازد. بنابراین میتوان امیدوار بود که سریالسازی ایرانی برای پخش در شبکه خانگی ادامه پیدا کند و مسیر جدیدی را ایجاد کند تا بتوان با سریالهای وارداتی رقابت کرد. مهم این است که بازار ضعیف، کوچک و کمدرآمد نمایش خانگی ظرف مدتی کوتاه به بازاری گسترده، سالم و پرسود تبدیل شده که میتواند هزینههای کلان تولید یک سریال طراز اول را تقبل کند.
شروینه شجریکهن/ جام جم
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان