در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش فارس، ساعت 4:05 بامداد 27 دی سال 82، خبر کشف جسدی از طریق کلانتری 152 خانیآبادنو به بازپرس ویژه قتل گزار شد.
بازپرس کشیک با حضور در محل حادثه و رؤیت مدارک مقتول متوجه شد که جسد متعلق به مردی 30 ساله به نام فاضل است که آثار متعدد چاقو روی صورت و گردن وی وجود دارد.
ساعتی بعد به کلانتری 152 خانیآبادنو، گزارش کشف یک دستگاه خودروی P.K ارسال شد که در همان منطقه رها شده است و صندلیهای این خودرو به شدت آغشته به خون است.
بعد از انجام تحقیقات مختلف، برادر زن مقتول، به عنوان متهم به قتل و همچنین همسر مقتول به اتهام معاونت در قتل بازداشت شدند ولی تاکنون حاضر به اعتراف به ارتکاب قتل نشدهاند.
نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از گذشت 6 سال از زمان حادثه، هفته گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی برگزار شد.
ذبیحیزاده نماینده دادستان ضمن بیان جزئیاتی درباره حادثه و قرائت کیفرخواست گفت: سجاد.ب، متهم به قتل عمدی فاضل و خواهر او ربابه.ب، متهم به معاونت در قتل فاضل.م هستند که سجاد در بازداشت به سر میبرد و ربابه با قرار وثیقه آزاد است.
وی افزود: با توجه به شکایت و ادعای اولیای دم مبنی بر مجرم بودن متهمان، نظریه پزشکی قانونی مبنی بر وارد شدن جسم نوک تیز به گلو و شریانهای حیاتی، اظهارات شهود و متهمان، تناقضگویی فراوان متهمان در اظهارات و همچنین سایر تحقیقات، برای دادسرا محرز است که متهمان در قتل عمد فاضل نقش داشتهاند و تقاضای مجازات آنها را دارم.
قاضی سپس از پدر و مادر مقتول خواست که به عنوان اولیای دم، خواسته خود را بیان کنند که هر دو با بیان این که از متهمان شکایت دارند، درخواست مجازات کردند.
وکیل مدافع اولیای دم گفت: با توجه به اظهارات متناقض متهم ردیف اول، تحقیقات انجام شده، مستندات غیرقابل انکار، کیفرخواست مستدل دادسرای جنایی و این که آخرین نفری که به همراه مقتول دیده شده است برادر زن وی بوده است، من نیز مانند اولیای دم ، خواستار قصاص متهم ردیف اول هستم.
در ادامه جلسه، سجاد، متهم به قتل در جایگاه قرار گرفت و در پاسخ به پرسش قاضی که آیا اتهام قتل را قبول داری یا خیر، گفت: من اتهام قتل فاضل را قبول ندارم.
قاضی از متهم خواست درباره شب حادثه توضیح بدهد که وی گفت: شب حادثه از کرج به تهران آمده بودم. وقتی با خانه خواهرم تماس گرفتم، کسی جواب نداد. با موبایل او تماس گرفتم که گفت در خانه خواهر دیگرمان مهمان است و من هم به خانه خواهرم رفتم.
بعد از شام، با خواهرم و فاضل بیرون آمدیم و به سمت خانه فاضل که چند خانه دورتر بود رفتیم. از آنها خداحافظی کردم ولی فاضل از من خواست با هم به قهوهخانه برویم و درباره خرید ماشین صحبت کنیم.
بعد از این که از قهوهخانه خارج شدیم، به سمت خانه در حال حرکت بودیم که متوجه شدم یک پژوی تیره رنگ، با چراغ علامت میدهد. نزدیک خانه که شدیم، فاضل از من خواست ماشین را ببرم ولی داخل خانه نگذارم. ماشین را کنار خانه فاضل پارک کردم و وارد خانه شدم، خواهرم از من پرسید که فاضل کجاست و من موضوع را گفتم و در همین زمان فاضل رسید.
من هم از آنها خداحافظی کردم و به کرج رفتم. صبح قرار بود ساعت 8 فاضل را ببینم ولی من خواب ماندم و به همین دلیل با خانه فاضل تماس گرفتم ولی کسی جواب نداد. با تبفن همراه خواهرم تماس گرفتم که تلفن همراه او را باجناق فاضل جواب داد و گفت خودت را زود به تهران برسان، برای فاضل اتفاق بدی افتاده است.
بعد از این اظهارات، قاضی عزیزمحمدی همسر مقتول را که تا این لحظه خارج از دادگاه حضور داشت به داخل احضار کرد.
قاضی از متهم خواست خود را معرفی کند که وی گفت: ربابه 36 ساله هستم ولی همسرم در خانه من را «الی» صدا میکرد.
قاضی از متهم سؤال کرد که آیا اتهام معاونت در قتل شوهرت را قبول داری که وی گفت: قبول ندارم. من نهتنها انگیزهای برای این کار نداشتم، بلکه هیچ اختلافی هم با او نداشتم.
قاضی گفت: چرا خانواده مقتول با ازدواج شما مخالف بودند که وی گفت: آنها به خاطر بیکاری و بدهیهای فاضل با ازدواج ما مخالف بودند.
قاضی از الی درباره اعتیاد همسرش سؤال کرد که وی گفت: بله، او به تریاک اعتیاد داشت و زمانی که به خانه پدرش میرفت یا با دوستانش بود تریاک مصرف میکرد.
الی درباره شب حادثه گفت: بعد از اینکه سجاد خداحافظی کرد و رفت، فاضل به من گفت برای او نذر کنم تا کاری که پیش رو داشت با موفقیت به انجام برسد. بعد از آن به من گفت با دوستانش جلسه دارد و تا یک ساعت دیگر برمیگردد.ساعت 1:30 دقیقه از خواب بیدار شدم و وقتی دیدم فاضل نیامده با او تماس گرفتم ولی جوابی نداد و تا صبح بارها این کار را ادامه دادم. نمیدانم چرا در استعلام مخابرات تماسهای من ثبت نشده است.
صبح زود طبق معمول منتظر بودم دوست فاضل دنبال او بیاید تا به محل کار بروند ولی زمانی که دوستش نیامد، با او تماس گرفتم و به او گفتم که فاضل دیشب به خانه نیامده است. دوستش هم به من گفت شاید با تعدادی از مهندسان جلسه داشته است.بعد از آن از کلانتری تماس گرفتند و وقتی با شوهر خواهرم به کلانتری رفتم، متوجه موضوع شدم.
قاضی از او سؤال کرد که شوهرت به چه علت و با چه کسانی اختلاف داشت که متهم گفت: به خاطر شغلش با شخصی درگیری داشت و توسط آن شخص تهدید هم شده بود.
الی درباره ضربه خوردن کتفش و اینکه آیا مقتول این ضربه را به او زده است، گفت: من از روی پله زمین افتادم و کتفم دچار آسیب شد و شوهرم نقشی در این اتفاق نداشت.
سرانجام بعد از یک هفته از پایان جلسه، قاضی عزیزمحمدی و مستشاران شعبه 71، به دلیل نبود دلایل لازم، رأی به برائت هر دو متهم این پرونده دادند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر