«کایل همه زندگیم بود. اگر او وجود نداشته باشد من دلیلی برای زنده ماندن و زندگی کردن ندارم. او بیشتر از آن که فرزندم باشد برایم دوست خوبی بود که به او اعتماد می‌کردم و می‌‌دانستم تنها فردی در دنیاست که هرگز مرا ترک نخواهد کرد. بعد از آن که تنها پس از گذشت یک ماه از تولد کایل، همسرم ما را ترک کرد با خودم گفتم همان‌طور که فکرش را می‌کردی این تنها تو و دخترت هستید که می‌مانید و عهد کردم هرگز نگذارم کوچک‌ترین آسیبی به دخترم برسد.
کد خبر: ۲۰۰۰۲۶

اکنون با وجود آن که عزیزترین فرد زندگیم به طور ناگهانی مفقود شده و اثری از او در دست نیست همه ادعا می‌کنند که من در گم شدن او مقصر هستم. این اتهام مثل خنجری در بدنم فرو می‌رود و احساس می‌کنم با این حرف تمام زندگیم را از دست داده‌ام. چطور می‌توانم خودم کسی را که بیشترین وابستگی را در دنیا به او داشته‌ام از بین ببرم یا حتی او را به دست کسی بسپارم. همه اطرافیان من می‌دانند که احساسی که من به دخترم داشتم بیش از این اتهامات است و امکان ندارد که من هر گونه بلایی که به ضرر دخترم باشد به سر او آورده باشم.

قسم می‌خورم من در مفقود شدن او مقصر نیستم و تمامی ثانیه‌های عمرم را دعا می‌کنم تا هر چه زودتر او پیدا شود. بدون او معنی زیادی برای نفس کشیدن پیدا نمی‌‌کنم.» خانم «کیسی آنتونی» 23 ساله به اتهام دزدیدن دخترش دستگیر شده است. او متهم است تا یک ماه پس از آن که دخترش به طور غیرعادی ناگهان مفقود شده است موضوع را به پلیس اطلاع نداده تا این که مادربزرگ «کایل» 3 ساله از نبود او مطلع شده و ماموران را در جریان قرار داده است. پرونده تکمیل نشده خانم آنتونی با وجود مدارک بسیار علیه وی نشان‌دهنده آن است که او از سرنوشت دختر گمشده‌اش مطلع است و این سرنوشت از نظر بسیاری از کارشناسان یا قتل این دختربچه و یا سپردن او به غریبه‌ها توسط مادرش می‌تواند باشد.

خانم آنتونی با وجود توجیهاتی که برای پلیس ارائه کرده تا خود را از اتهاماتش تبرئه کند به دستور مقامات در زندان به سر می‌برد تا هر گونه سرنخی از دختربچه گمشده او به دست پلیس بیاید. آنچه که حقیقت دارد آن است که «کایل» 3 ساله به طور ناگهانی گم شده و پلیس هنوز نتوانسته است هیچ اثری از او به دست آورد. گم شدن او و اطلاع ندادن آن به ماموران پلیس دلیلی است که احتمال می‌رود خانم آنتونی به خاطر آن راهی دادگاه شود. تنها شانسی که برای نجات این مادر جوان باقی می‌ماند پیدا شدن سرنخی از دختربچه است که هنوز هیچ اثری از آن وجود ندارد. «من و همسرم بسیار جوان بودیم که ازدواج کردیم. تقریبا 2 ماه بعد از ازدواجمان من متوجه شدم که باردار هستم. می‌دانستم که همسرم توانایی این بار سنگین در زندگی را ندارد، اما به هر حال حاضر نبودم که بچه‌ام را به هر دلیلی از دست بدهم، این بود که به شوهرم پیشنهاد دادم تا به منزل پدر و مادرم نقل مکان کنیم تا هم هزینه‌هایمان کمتر شود و هم این که آنها بتوانند همیشه در کنار من باشند.

در طول مدتی که منزل خانواده‌‌ام بودم احساس می‌کردم فاصله میان من و همسرم بیشتر و بیشتر شده است. کاملا مشخص بود او از این که پدر شود وحشت دارد و این را از چشمانش براحتی می‌خواندم. نمی‌خواستم رفتاری کنم تا او را از آنچه که بود بیشتر بترسانم، اما دوران حاملگی سختی که داشتم سبب شد او بیش از پیش از من فاصله بگیرد، وضعیت جسمانی من به شکلی بود که باید تمامی مدت را استراحت می‌کردم و این موضوع فشار زیادی به همسرم می‌آورد وقتی دخترمان «کایل» به دنیا آمد احساس کردم زندگی من و همسرم هم به پایان رسیده است. او کوچکترین علاقه‌ای به کایل نشان نمی‌داد و حتی اهمیت نمی‌داد که برای فرزندمان چه اسمی انتخاب کنیم. کایل یک ماهه بود که پدرش ما را ترک کرد. او از من خواست که هرگز سراغی از او نگیرم و دخترم را به تنهایی بزرگ کنم.

من که با داشتن کایل احساس می‌کردم هیچ چیز در دنیا کم ندارم رفتنش را بی‌اهمیت خواندم و سعی کردم به هر شکلی که هست زندگی را ادامه دهم. 6 ماه بعد از تولد فرزندمان از منزل پدر و مادرم خارج شدم و آپارتمان کوچکی اجاره کردم تا زندگی جدیدم را با دخترم آغاز کنم. از آنجایی که باید به دنبال درآمدی برای معاشمان باشم کایل را به پرستار خانگی می‌سپردم و صبح تا بعدازظهر را سر کار می‌رفتم، پرستارش هنوز همان پرستاری است که بعد از 3 سال دخترم راپیش او می‌گذاشتم. پرستاری که اکنون بر علیه من در پرونده گم شدن کایل رای داده است.»

زمانی که مادر کیسی متوجه شد از نوه او خبری نیست فورا پلیس را در جریان گذاشت. او مدت چند روز بود که به طور مداوم از دخترش سراغ نوه‌اش را می‌گرفت، اما هر بار با جواب‌های نامربوط مواجه می‌شد. او می‌دانست که حدود یک ماه است که حتی تلفنی هم نتوانسته با کایل صحبت کند و این موضوع او را بشدت نگران کرده بود. با وارد شدن پلیس به ماجرا خانم کیسی آنتونی بلافاصله مورد بازجویی قرار گرفت. او اقرار کرد که بیش از یک ماه است که دخترش دزدیده شده است و او هم هیچ اطلاعی ازسرنوشت وی ندارد. خانم آنتونی در پاسخ به سوالات ماموران مبنی بر این که چطور تا به حال موضوع گم شدن دخترش را اطلاع نداده است عنوان می‌کرد که سعی داشته خودش هر طور شده دخترش را پیدا کند تا موضوع به پلیس کشیده نشود.

او ادعا می‌کند از آنجایی که نگران بوده تا پدر و مادرش از جریان گم شدن نوه‌شان مطلع شوند در طول این مدت تلاش کرده تا دخترش را پیدا کند و به همین خاطر جریان را به هیچ کس اطلاع نداده است؛ دلیلی که از نظر ماموران پلیس به هیچ وجه قانع‌کننده نبود. «من می‌دانستم اگر پدر و مادرم از گم شدن دخترم مطلع شوند مرا بیچاره می‌کنند. آنها همیشه و در طول سال هایی که من و کایل باهم تنها زندگی می‌کردیم به من می‌گفتند که توانایی نگهداری از دخترم را ندارم و باید او را به آنها بسپارم. می‌خواستم هر طور که شده به آنها ثابت کنم که این درست نیست و من می‌توانم از پس زندگی‌ام به خوبی برآیم. روزی که کایل به طور ناگهانی گم شد، او را طبق معمول پیش پرستارش گذاشته بودم، اما چون کمی از سر کار دیر به خانه برگشتم متوجه شدم که پرستار بچه رفته و از کایل هم خبری نیست. هرچه از پرستارش سراغ دخترم را گرفتم گفت که اطلاعی ندارد و او در ساعت موعود از خانه من بیرون رفته است. اکنون نمی‌دانم چطور این زن که سه سال است بابت نگهداری از کایل از من پول می‌گیرد ادعا می‌کند که ماه‌هاست از او نگهداری کرده و از سرنوشت کایل خبری ندارد.

او دروغ می‌گوید و می‌خواهد برایم پاپوش درست کند. من مطمئنم که کایل هم با نقشه‌های شوم او دزدیده شده و به نقطه‌ای نامعلوم منتقل شده است. ماموران اگر بیش از آن که سعی دارند مرا مقصر نشان دهند دیگر افراد را زیر نظر بگیرند، مطمئنا کایل خیلی زود پیدا خواهد شد. او ثابت می‌کند که من در گم شدن او بی‌تقصیرم.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها