همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم ایالات متحده امریکا رسما وارد عرصه بین الملل شد و ورود این کشور توانست تغییرات قابل توجهی را در صحنه بین الملل ایجاد نماید.
کد خبر: ۱۳۳۴۶۶

اگر بخواهیم به اصلی ترین نکات این تغییرات توجه کنیم می توانیم 2نکته را در نظر داشته باشیم.ابتدا خروج محوریت قدرت از اروپاست که با ورود امریکا به صحنه جهانی به وقوع پیوست . اروپایی ها قبل از این تاریخ جهان را با محور خود می دیدند و نقشه دنیا را با مرکزیت اروپا می کشیدند و منتشر می کردند بویژه آن که بریتانیا به عنوان برترین قدرت تا آن زمان متولی استراتژی بحری و توسعه تجارت و سرمایه داری در جهان بود، به دلیل ضعف های به وجود آمده حاصل از جنگ و در ازای کمکهای دریافتی به امریکا قول خروج از کلیه متصرفات بویژه شرق کانال سوئز و خلیج فارس را داد، اما نکته دیگر آن که ظهور نظام دو قطبی متکی بر قدرت نظامی و البته جنگ سرد ناشی از رقابت تسلیحات اتمی بود که تنظیم روابط بین الملل را بر مبنای دو بلوک قدرت ترسیم کرد. در این میان امریکا برای تامین صلح و توسعه ارزشهای مورد تبلیغ خود با بهره وری از طرح مارشال نسبت به بازرسان اروپا اقدام نمود و در نتیجه کنترل این قاره را نیز در دست گرفت.
اما در خصوص روابط این کشور با آسیا، ایالات متحده چالشهایی جدی با چین و برخی از کشورهای دیگر را در این قاره تجربه کرد که جنگهای ویتنام و کره شاهدی بر این مدعاست و مخصوصا انقلاب دهقانی چین برای 2دهه چالش جدی را برای امریکا رقم زد که با ابتکار آقای «دن شیائوپینگ» موضوع روابط با چین نیز وارد فضای جدید شد.
اما در خصوص خاورمیانه به عنوان یکی از اصلی ترین مناطق تامین کننده انرژی جهان امریکایی ها تلاش وافری را به کار بردند تا نفوذ خود را در این بخش از جهان توسعه دهند و به عنوان یک قدرت تازه ظهور در صحنه جهانی ظاهر شوند؛ هرچند که یک لکه سیاه توسط انگلیسی ها در کودتای 28مرداد ایران بر دامن آنها نشست.
امریکایی ها در ادامه سیاست های بلندمدت خود علاوه بر اسرائیل به عنوان متحده دیرینه خود یک محور دوگانه ایران و عربستان را در منطقه خلیج فارس دنبال می کردند.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن نظام دوقطبی ، نظم جدیدی در روابط بین الملل شکل گرفت که پایه آن بر مبنای برتری مطلق ایالات متحده امریکا به عنوان هدایتگر یک استراتژی در جهان استوار بود.
مبنای این استراتژی توسعه منطق ژئواکونومیک و با پذیرش 5منطقه ژئوپلتیک در جهان عبارت از: اروپا، روسیه ، آسیا، حوزه کارائیب و خاورمیانه بزرگ بود و رهبری هریک از این مناطق نیز برعهده کشورهایی بود که در عرصه اقتصادی و تکنولوژی بیشترین فعالیت را داشتند و مسوولیت توسعه ارزشهای امریکایی و حفظ ثبات بین الملل برای پایداری این ارزشها را به عهده گرفته بودند.
در اروپا 3کشور فرانسه ، آلمان و انگلیس ، در آسیا دو کشور ژاپن و چین و تا حدودی کره ، در حوزه کارائیب ایالات متحده امریکا و در روسیه نیز خود روسیه عهده دار این نقش بودند.
در این میان منطقه خاورمیانه با وجود ریشه های بحران از یک سو و تامین انرژی مورد نیاز اقتصادی برتر جهان از سوی دیگر نقطه ای برجسته در آسیا به نظر می رسید و 3کشور عربستان ، ایران و عراق می توانستند تا نامزد و واجد شرایط رهبری در این منطقه باشد.اما هر یک از آنها دچار مشکلات خاص خود بودند. عربستان ساده ترین این کشورها بود که تنها با ایجاد یک رفورم می توانست عنوان همکار بین المللی امریکا در این منطقه باقی بماند، اما دو کشور دیگر هر دو از سوی امریکا به عنوان محور شرارت معرفی شده بودند.
امریکا با قدرت نظامی توانست ماجرای عراق را به ظاهر حل کند لذا بی توجه به همه متحدین و همکاران دیروز خود و حتی سازمان ملل و شورای امنیت به عراق حمله برد و با تلاش یک جانبه گرایانه سعی کرد تا دولت مورد نظر خود را در آن کشور مستقر نماید.بدین ترتیب هم توانست مشکل عراق را از پیش پای خود برداشته و هم این کشور را خاکریز آخر در راستای تعدیل رفتار حاکمیت ایران قرار دهد.
با این حال اگرچه در طی این سالها تلاش زیادی برای نزدیکی دو کشور صورت گرفت که همواره تاکید بر منافع تهران و واشنگتن نکته برجسته این تلاش بود، اما هر بار به دلایل مختلف داخلی و بین المللی و نیز دخالت رقبای فرامنطقه ای این تلاشها به نتیجه نرسید و بیشترین تاکید بر تضاد منافع دو کشور قرار گرفت.
ایالات متحده امریکا دارای چشم اندازی جهانی و توسعه نفوذ در سطح تمامی مناطق ژئوپلیتیکی دنیاست ، جمهوری اسلامی ایران نیز چشم انداز رسیدن به نقطه برتری در کل منطقه را داراست که این هر دو اگر از منظر رابطه طولی با یکدیگر مورد مقایسه قرار گیرد می تواند نقاط اشتراک بسیاری بیابد و اگر مقایسه در سطح عرضی انجام گیرد نقاط افتراق بیشتر خودنمایی می کند.
هر یک از این استدلال ها توسط طرفداران یا مخالفان توسعه روابط با ایالات متحده امریکا مورد دستاویز واقع شده هر چند روابط دوجانبه و مسائل خاص این دو کشور مورد گله دولتمردان وقت بوده ، اما چشم انداز استراتژیک همواره بر پشت نگاههای کوتاه مدت روابط و مشکلات دوجانبه ناظر بر این روابط بوده است.


سیدجلال ساداتیان
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها