نامه تاریخی امام خمینی (ره) به گورباچف در آستانه فروپاشی شوروی سابق ، قطع نظر از محتوای غنی آن ، ویژگی های یک رهبر الهی را آشکار می سازد.
کد خبر: ۱۲۱۴۷۱

مدیریت و رهبری در دنیای امروز منحصر به اصلاح امر معاش مردم و توسعه منافع عادی جامعه است ؛ اما مدیریت و رهبری الهی ، علاوه بر سامان دادن به زندگی مردم ، در پی آن است که آنها را به سوی خدا حرکت دهد و اساسا مکاتب الهی و در راس آنها اسلام ، اصلاح و پیشرفت اجتماع را در توسعه معنوی با هم می بینند.
اشتباه دنیای امروز همین است که توسعه مادی را بدون توسعه معنوی می خواهد همچنان که آزادی اجتماعی را بدون آزادی معنوی می خواهد و این امکان پذیر نیست . کار بزرگ رهبران الهی که از رهبران سیاسی برنمی آید، حرکت دادن انسان ها به سوی خداست که از سخت ترین کارهاست و حتی بیشتر عارفان از عهده آن برنمی آیند.
عرفا در سیر و سلوک خود قائل به چهار سیرند: سیر از خلق به سوی خدا، سیر در ذات و صفات خدا، سیر از خدا به سوی مردم و در میان مردم بودن بدون غفلت از خدا و چهارم سیر در میان مردم برای سوق آنها به سوی خدا. بیشتر عرفا سیرهای سه گانه اول را که خودسازی است ، به نحو شایسته انجام می دهند؛ اما از سیر چهارم که جامعه سازی است ، عاجز می مانند. می توان ادعا کرد که امام خمینی سیر چهارم را نیز بخوبی انجام داد و تحولی در جهان پدید آورد.
رهبران اجتماعی در نامه های خود به یکدیگر معمولا از منافع ملی و احترام متقابل در روابط دوجانبه و صلح جهانی و مانند آن سخن می گویند، اما نامه امام خمینی به گورباچف از سنخ نامه رسول اکرم به سران قدرتهای بزرگ آن روزگار است که در آن ، از بندگی خدا و برده نکردن بندگان خدا سخن رفته است.
اولیائ خدا، اصلاح امور اجتماعات بشری را تنها از طریق ایمان به خدا و انکار همه بندگی ها جز بندگی خدا امکان پذیر می دانند، چنان که پیامبر گرامی اسلام ، دعوت خود را از توحید و «قولوا لااله الاالله» آغاز کردند؛ اهرمی که آنها ابتدا بر آن فشار وارد می آوردند نه وعده رهایی از محرومیت است و نه وعده ایجاد آزادی های اجتماعی ، بلکه اینها را فرع بر توحید و خدا آگاهی و رهایی از بندگی غیرخدا می دانند و معتقدند تا آن ریشه پا نگیرد، این شاخه ها رشد نمی کنند.
نامه امام (ره) به گورباچف ، یک دعوت پیامبرانه و از روی نصح و خیرخواهی است و نشان می دهد که نگارنده نامه جز خیر مخاطب خود و خیر بشریت ، چیز دیگری نمی خواهد، حتی به دنبال منافع ملی نیست ، بلکه در پی منافع بشریت است. امام در این نامه می فرمایند: مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است به درآورد.
نکته قابل توجه ، نگرانی امام (ره) از نجات شوروی سابق از دام مارکسیسم و فرو افتادن آن در دام سرمایه داری غرب است.
ایشان تنها راه نجات را روی آوردن به اسلام می دانند و گویی استعداد و قابلیتی در گورباچف می بینند که می تواند به مکتب الهی و اسلام دعوت شود. لذا برخی مباحث فلسفی نیز به اختصار برای او مطرح می شود.
امام خطاب به گورباچف می گویند: «از شما جدا می خواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید.»
در جای دیگر می فرمایند: «می خواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما که به جهت ارزشهای والا و جهانشمول اسلام است که می تواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید.»
نکته مهم دیگر، پیشگویی امام خمینی درباره آینده مارکسیسم است ، می گویند: «برای همه روشن است که از این پس ، کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.»
شهید آیت الله مطهری نیز در کتاب «جامعه و تاریخ » سقوط مارکسیسم و همچنین سقوط نظام سرمایه داری را پیش بینی کرده اند.
ایشان پس از اشاره به برخی کشورهای غربی که مطابق پیش بینی مارکس می بایست نظام سرمایه داری را رها می کردند و سوسیالیست می شدند، اما چنین اتفاقی رخ نداد، می فرمایند: البته این رژیم ها دیر یا زود سرنگون خواهد شد، ولی انقلابی که در این کشورها انتظار می رود قطعا انقلاب کارگری نخواهد بود و تئوری مارکسیستی تاریخ ، تحقق نخواهد یافت ، همچنان که کشورهای به اصطلاح سوسیالیست امروز و رژیم های حاکم بر آنها نیز واژگون خواهد شد و به این حال نخواهد ماند، اما رژیم آینده قطعا رژیم سرمایه داری نخواهد بود.


علی مطهری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها