در حال حاضر حدود 80 هزار دانش آموز استثنایی در 2132 مدرسه مستقل یا کلاس ضمیمه درس می خوانند. دانش آموزان استثنایی شامل 7 گروه می شوند:
کد خبر: ۵۶۵۸۵

نابینایان ، ناشنوایان ، بچه های کم توان ذهنی . اختلالات رفتاری ، مشکلات جسمی و حرکتی ، اختلالات یادگیری و چند معلولیتی.
گروه چند معلولیتی ، شامل زیرگروههای بسیاری می شود مثل نابینا ناشنوا، ناشنوا عقب مانده و...
طبیعی است که آموزش دانش آموزان استثنایی ، مشکلات آموزشی این دسته از دانش آموزان ، مشکلات معلمان این قشر خاص و کارهای انجام شده و کمبودهایی که در این زمینه وجود دارد ; موضوعی قابل بحث است که درباره آنها با مجید قدمی ، رئیس سازمان مدارس استثنایی کشور گفتگو کرده ایم :


نسبت تعداد مدارس استثنایی کشور به تعداد دانش آموزان استثنایی در سطح کشور چگونه است؛
8 سال پیش در حدود 978 مدرسه و کلاس ضمیمه داشتیم که این تعداد به 2132 مدرسه رسیده است ، یعنی چیزی در حدود 116 درصد افزایش.
مدارس دو شیفته و سه شیفته داشتیم که الان نداریم. بسیاری از شهرها مدرسه نداشتند که الان دارند.

منظورم این است که تمامی بچه های استثنایی تحت پوشش تحصیلی قرار دارند؛
این پرسش را از چند زاویه باید بررسی کرد. یکی این که آمار دقیقی از تعداد معلولان نداریم.
این وظیفه سازمان آمار یا سازمان های مرتبط با بهزیستی است ، ولی آمار دقیقی نداریم.
نرم ها به ما می گوید باید 4 تا 5 برابر این جمعیت توی مدرسه ها باشند. کجا هستند؛ قطعا بخش اعظم شان در روستاها هستند.
علی رغم این که در روستاها مدارس شبانه روزی دایر کردیم ; اما خانواده روستایی مایل نیست بچه اش که نابیناست ، ناشنواست یا مشکل دارد بیاید در این مدارس تحصیل کند. امکانات هم رایگان است ، ولی راغب نیستند. این یک بخش مساله است.

چرا روستاییان نمی خواهند فرزندانشان را به مدارس استثنایی بفرستند؛
مهمترین دلیل آن مسائل عاطفی است. بخصوص مادر می خواهد بالای سر فرزند معلولش باشد، چون احساس می کند هیچ کس مثل او نمی تواند از فرزندش نگهداری کند.
در این مورد، تعاملات عاطفی حرف اول را می زند البته فقط روستاییان نیستند. در شهرها هم خانواده هایی هستند که مانع تحصیل فرزندانشان در مدارس استثنایی می شوند. این به دلیل مشکلات فرهنگی است.
در شهرها، خانواده هایی داریم که بچه های معلولشان را پنهان می کنند. همین که همسایه نداند او یک بچه عقب مانده دارد، برایش یک ارزش است.
به این که بچه از آموزش جا می ماند و دچار مشکل می شود، توجهی نمی کند. آمار ما این را نشان می دهد که در شهرها، علی رغم این که مدرسه دایر شده است ، خانواده ها مراجعه نمی کنند.

چطور می شود با این مشکلات مقابله کرد؛
ما باید رویکردمان را تغییر بدهیم. کشورهایی مثل ما به سطحی رسیده اند که توانسته اند امکانات را فراهم کنند، اما شما می بینید آن طور که باید به مدارس ما مراجعه نشده ، پس باید روش مان را تغییر بدهیم.
کشورهایی مشابه ما، رویکرد آموزش فراگیر و تلفیقی را دنبال می کنند. می گویند نگاه امروز، دیگر نگاه جداسازی نیست ; بلکه نگاه عادی سازی است.

می توانید بیشتر توضیح بدهید؛
یک زمانی در تاریخ با معلولان خیلی بد برخورد می کردند.
حتی انسان های اهل نظر در فلسفه قدیم معتقد بودند برای جامعه ای که می خواهد پیشرفت کند، نقص نباید وجود داشته باشد و معلولان مانع سعادت جامعه می شوند و باید حذف شوند. به آن دوره می گویند دوره طرد.
پس از این دوره حکومت ها گفتند ما به این دسته از مردم هم امکانات می دهیم ولی اول حق با جامعه عادی است. این یعنی پذیرش مشروط.
مدرسه استثنایی هم حاصل پذیرش این نگاه است. به این معنی که بچه معلول در مدرسه عادی برای بچه های عادی مشکل ایجاد می کند پس آنها را باید جدا کرد.

نگاه امروز چیست؛
نگاه امروز، پذیرش بی قید و شرط است. در نگاه پذیرش مشروط، مشکل معلولیت ، مشکل فرد است ولی در نگاه امروز مشکل معلولیت ، مشکل جامعه است.
پذیرش بی قید و شرط به آموزش معلول در بستر جامعه معتقد است و در این نگاه ، می گوید مگر نه این که آموزش و پرورش یعنی آموزش مهارت های زندگی ; پس آموزش مهارت های زندگی باید در شرایط عادی صورت بگیرد تا معلول یاد بگیرد در جامعه عادی چطور رفتار کند و جامعه هم معلول را با هر شرایطی که دارد،بپذیرد. محصول این نگاه آموزش فراگیر و تلفیقی است.

آموزش فراگیر و تلفیقی چطور آموزشی است؛
یعنی فرزند معلول در مدارس عادی درس بخواند. باید به معلم مدرسه عادی گفت کنار بچه های سالم ، یک دانش آموز معلول هست و این دستورالعمل آموزشی است.
اگر بچه نابینا در کلاس هست ، معلم باید آموزش بریل ببیند، حمایت مادی هم بشود ولی دانش آموز معلول را نباید جدا کرد. اگر با این نگاه جلو برویم ، کشورهایی مثل ما مشکل پوشش تحصیلی شان هم حل می شود.
اگر یک بچه ناشنوا یا دو تا بچه نابینا در روستایی هست ، با این روش مشکل شان حل می شود.

این طرح در ایران هم اجرا شده است؛
بله و جواب هم داده است. در حدود 10 هزار نفر تا به حال تحت پوشش این طرح قرار گرفته اند. خانواده ها هم راضی هستند. معلمها را آموزش داده ایم و حمایت مالی هم کرده ایم.

چقدر این طرح با نیازها و امکانات موجود در کشور هماهنگ است؛
ما با یک کار کارشناسی و تحقیقی جلو رفتیم. بازدیدهایی را از چند کشور داشته ایم و کار را در کشور با یک روش پژوهشی در دو استان گیلان و اصفهان شروع کردیم و چند شهر را تحت پوشش بردیم که خوشبختانه الان تحقیقات نشان می دهد جهتگیری ها درست بوده است.

به چه جمع بندی هایی رسیدید؛
مثلا این که نیروی انسانی خیلی تعیین کننده است. آموزش های معلمها باید به مرور صورت بگیرد. کتاب ، نظام ارزشیابی و توجیه جامعه عادی خیلی مهم است.
اینها دستاوردهای یک کار پژوهشی بوده که مقدمه رویکرد است. با توجه به این که کمیت دانش آموزان استثنایی بشدت افزایش پیدا می کند باید قبول کنیم که معلول وجود دارد. به هر حال جهتگیری ما به این سمت است که در آینده ، تمام معلولان تحت پوشش تحصیلی قرار بگیرند.

چقدر روی این طرح کار شده است؛
ما قوی ترین کارشناسانمان را در طرح آموزش فراگیر به کار گرفتیم. پژوهشکده کودکان استثنایی که یک پژوهشکده مستقلی است ، روی این طرح به طور جدی کار می کند.
سالی بیشتر از 100 میلیون تومان در دو استان هزینه می کنیم تا مرحله آزمایشی کار به پایان برسد. ضمن این که در بیشتر استان های کشور طرح آموزش تلفیقی را آغاز کردیم.

آموزش فراگیر چه تفاوتی با آموزش تلفیقی دارد؛
در آموزش فراگیر، ما به معلم مدرسه عادی آموزش می دهیم تا یاد بگیرد چطور با دانش آموز معلول ارتباط برقرار کند. در آموزش تلفیقی ، معلم رابط می گذاریم.
دانش آموز استثنایی کنار بچه های عادی درس می خواند و معلم هم با او کار می کند; اما در بعضی از ساعات روز یا هفته ، معلم رابطی که معلم دانش آموز استثنایی است ، به مدرسه عادی می رود و کار می کند.
در حال حاضر آموزش فراگیر سال سوم است و آموزش تلفیقی بیشتر از 7 سال است که اجرا می شود.

مشکل معلمان مدارس استثنایی چیست؛
ببینید یک معلم مدرسه استثنایی ، تمام مهارت ها و دانش معلم عادی را دارد، اضافه بر این که روان شناسی فردی را خوب می داند.
روان شناسی دانش آموزان استثنایی را در گروههای مختلف ناشنوا، نابینا، عقب افتاده ذهنی و... خوب می داند. تراز تخصصی اش بالاست و حتی الامکان سعی کرده ایم زمینه های رفاهی برایشان ایجاد کنیم.

این زمینه های رفاهی شامل چه چیزهایی می شود؛
سختی کار برایشان در نظر گرفته می شود، حق تدریس در مدارس استثنایی برایشان پیش بینی می شود و هر 5 سال خدمت ، برایشان 6 سال محسوب می شود.

این امتیازات می تواند جای آن همه سختی کار را بگیرد؛
نه. مسلم است که سختی کار در مدرسه استثنایی باعث لطمه ها و صدمات جسمی ، روحی و روانی به فرد می شود و به خاطر همین هم قانونگذار گفته 25 سال کار یعنی 30 سال. سختی کار در این مجموعه بالاست.
اما آنچه معلمان استثنایی را در حقیقت در مدارس استثنایی نگه می دارد عشق است و عاطفه و احترام به ارزشهای والای انسانی.
رقم بهره های مادی آنقدر کم است که هیچ فردی به خاطر ترجیح این جنبه مادی حاضر نیست این همه سختی را به جان بخرد. فقط افراد عاشق این مسیر را انتخاب می کنند و تاثیرات بسیار ارزشمندی هم روی سیستم می گذارند.
این بخش از جامعه را که به نوعی متفاوت هستند و اگر مورد توجه قرار نگیرند می توانند صدمات سنگینی بر جامعه وارد کنند زنده و فعال و پویا می کنند. حتی به مرحله ای می رسانند که نزدیک به 500 نفر از بچه های استثنایی ، امسال بدون داشتن سهمیه در کنکور قبول می شوند و این نشان می دهد چه پتانسیلی در این بچه ها وجود دارد و آفرین بر آن معلمی که توانسته این استعداد را شکوفا کند و به مرحله ای برساند که در یک رقابت میلیونی موفق و سربلند شوند.

مشکلات عمده دانش آموزان استثنایی چیست؛
بچه ها مشکل سرویس ایاب و ذهاب داشتند، به دلیل این که مدرسه استثنایی در هر منطقه نداریم.
چون تعداد بچه ها محدود است ناگزیریم در چند منطقه یک مدرسه داشته باشیم ، بخصوص برای نابینایان و ناشنوایانی که تعدادشان کمتر از بچه های کم توان ذهنی است ، در حالی که بچه های کم توان نزدیک به 3 درصد جمعیت دانش آموز را تشکیل می دهند.
به این علت دانش آموز ناگزیر است مسافتی طولانی را از منزل تا مدرسه طی کند.
تا چند سال گذشته ، این مشکل هزینه سرسام آوری را به خانواده تحمیل می کرد. خوشبختانه در سالهای اخیر توانسته ایم مشکل ایاب و ذهاب بچه ها را برطرف کنیم.
مشکل دیگری که بچه ها داشتند، کتابهای درسی شان بود. اگر از من به عنوان معلم دانش آموزان استثنایی نقطه عطف فعالیت های سازمان را بپرسید، می گویم حل تقریبی مشکل کتابهای درسی بچه هاست.
سال 76 نزدیک به 20 درصد از کتابهای نابینایان به بریل یا نوار صوتی تبدیل شده بود، الان تقریبا به صددرصد رسیده و ما مشکلی در این زمینه نداریم ، چون نزدیک به 200 میلیون تومان در این زمینه هزینه کرده ایم.
برای بچه های ناشنوا، کم توان ذهنی و دیگران هم طبق نیازهایشان ، کتاب درسی پیش بینی شده است. سال 76فقط 9ط عنوان کتاب نوشته شده بود که الان به بیش از 170 عنوان کتاب رسیده است. این مشکلات تقریبا حل شده اند.

چرا می گویید تقریبا؛ کجا هنوز مشکل وجود دارد؛
در بعضی شهرها به خاطر این که هزینه ها بسیار بالاست ، جا دارد حمایت هایی بشود.

نیازهای پزشکی این دانش آموزان را چطور حل می کنید؛
این دانش آموزان به دلیل شرایط جسمی شان ، بیشتر می توانند در معرض بیماری قرار بگیرند; ولی ما توانستیم با حمایت هایی که از طرف سازمان مدیریت شده قرارداد بیمه درمان دانش آموزان را ببندیم و تمامی هزینه های بیمارستانی ، دارویی و توانبخشی بچه ها را سازمان می پردازد.

این قرارداد چند وقت است ، اجرا می شود و شامل تمام دانش آموزان استثنایی می شود؛
این قرارداد یک ماه است که با بیمه دانا بسته شده است و تمامی بچه های استثنایی در سراسر کشور تحت پوشش این بیمه قرار می گیرند.

یعنی الان این سازمان به همه تعهداتش در قبال دانش آموزان استثنایی عمل کرده است؛
ما چنین ادعایی نداریم. عملکرد ما این را می گوید; البته کمبودهایی هنوز وجود دارد، مثلا در مناطق محروم مثل هرمزگان یا ایلام.
بخصوص در بخش توانبخشی ، گفتاردرمانی ، شنوایی سنجی نیرو کم داریم ; البته در حال جذب نیرو هستیم و از مرکز تربیت معلم یا از طریق دانشگاه ها فارغالتحصیلان را جذب می کنیم.
مثلا تجهیزات توانبخشی مان بسیار گران است. باوجود این که در زمینه تامین تجهیزات توانبخشی همت کردیم ، اما در حقیقت این مشکل به مرور زمان برطرف می شود و در این زمینه هنوز کمبود داریم ، ولی با جرات می گویم 90 تا 95 درصد از مشکلات دانش آموزان استثنایی برطرف شده است و به یاری خدا باقی مشکلات هم حل می شود.

باتوجه به این که بیشتر نهادها یا سازمان ها از مشکل کمبود بودجه حرف می زنند، به نظر می رسد این سازمان کمتر با این مشکل مواجه است؛
دقیقا همین طور است و ما سعی کرده ایم مشکل بودجه را تقریبا حل کنیم تا کسی نباشد که گناه کارهای نکرده اش را گردن نداشتن بودجه بیندازد.
کارهایی هم کرده ایم که نشان می دهد ما برای سرویس ایاب و ذهاب 2 میلیارد تومان هزینه کرده ایم.
بیمه درمان هست ، برنامه های اردویی ، فرهنگی ، هنری ، المپیادهای ورزشی و بیمه آتیه را پیش بینی کردیم که چهارمین سال است برای هر بچه پولی را به بانک کشاورزی می دهیم.

این بیمه آتیه چیست؛
دانش آموزان استثنایی از اول سال 86 تا پایان عمر حقوق ماهانه می گیرند. شما تصور کنید چکاری برای ایشان انجام شده و از ابتدای سال 86 هم این پرداخت صورت گرفته است.

سر جمع برای هر دانش آموز استثنایی چقدر هزینه می کنید؛
برای هر دانش آموز استثنایی در سال گذشته بیشتر از 900 هزار تومان هزینه شده ، در حالی که یک دانش آموز عادی 180 هزار تومان هزینه دارد.
یعنی نزدیک به 4 برابر یک دانش آموز عادی دولت دارد برای دانش آموزان استثنایی هزینه می کند. درباره طرح شناسنامه سلامت یا طرح سنجش دانش آموزان هم توضیح دهید.
ما بچه های 6 سال تمام را که می خواهند وارد مدرسه بشوند، از نظر آمادگی تحصیلی ارزیابی می کنیم. شناسنامه سلامت را دوستانمان در معاونت تندرستی وزارتخانه و وزارت بهداشت و درمان در شورای سیاستگذاری پیشنهاد کردند که شناسنامه سلامت همراه با طرح سنجش از 6 سالگی اجرا بشود که تمام اطلاعات سلامت فردی در این شناسنامه منعکس می شود و 12 سال این شناسنامه همراه دانش آموز هست.
این شناسنامه سلامت در پایگاه ها به وسیله متخصصان پر می شود و در طول سالهای تحصیل هم از سوی مشاور، مربیان بهداشت و مسوولان مدرسه اطلاعات مورد نیاز منعکس می شود و دانش آموز به طور مستمر از نظر سلامت مورد کنترل قرار می گیرد.

بازخوردهای بین المللی نسبت به عملکرد سازمان شما چگونه است؛
من در چند سمینار خارج از کشور شرکت داشتم و آنها وقتی گزارش فعالیت ها را می شنیدند مثل سمیناری در هنگ کنگ باور نمی کردند این کارها در ایران انجام شده است ، حتی یک استاد استرالیایی بلند شد در جمع و گفت ایرانی ها از ما در بسیاری از زمینه ها جلو افتاده اند.
این مرهون تلاش و زحمات کارشناسان و معلمان ماست که حالا دیگر به جرات در مجامع بین المللی می توانیم بگوییم حرف برای گفتن داریم.
در بسیاری از زمینه ها کار کردیم ، تجربه کردیم ، رضایت والدین را داریم و توانستیم بسیاری از مشکلات را برطرف کنیم.
مراکز مشکلات ویژه یادگیری تقریبا در هر استان تاسیس شده ، در بعضی استان ها بیشتر از 2 مرکز تاسیس کردیم که به بیش از 45 مرکز رسیده است.
تعاونی های دانش آموزی را راه انداخته ایم که نزدیک به 5 هزار دانش آموز استثنایی در این تعاونی ها مشغول هستند. طرح سنجش که در 353 شهر اجرا می شد به 667 شهر رسانده ایم.
دوره های ضمن خدمت از 10 دوره در سال را به بیش از 50 دوره در سال رسانده ایم و می توانیم بگوییم هر 4 سال یکبار تمام معلمان آموزش می بینند. و مجموعه این فعالیت ها مرهون توجه ویژه نظام اسلامی مان ، دانش آموزان و زحمات کارشناسان و معلمان عزیزمان است که جای تقدیر بسیار دارد.

مریم نوابی نژاد
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها