نومحافظه کاران و یا به تعبیری واضح ، راست افراطی به تدریج بعد از حوادث 11سپتامبر بر ارکان سیاسی و نظامی امریکا مسلط شدند.
کد خبر: ۲۶۳۹۲
این جریان در پی یک سیاست خارجی فعال ، مداخله گر و یکجانبه گرا با هدف بسط قدرت امریکا در سراسر جهان است و تقویت دوستان این کشور مخصوصا اسرائیل را راس برنامه های خود قرار داده است ؛ زیرا این کشور را سرمایه استراتژیک برای امریکا می داند. آنها به صراحت خواستار ایفای نقش امپریالیستی از سوی امریکا و بسط سلطه و هژمونی این کشور و مبلغ برخورد نظامی با دولتها هستند. در استراتژی امنیت ملی امریکا که در 20سپتامبر 2003 رسما از سوی دولت بوش انتشار یافت ، اصول بنیادی سیاست خارجی و دفاعی امریکا که حدود شش دهه بر سیاست خارجی آن کشور حاکم بود ، عملا نفی شد و «حمله با هدف پیش دستی» که مبنای تجاوز و اشغال عراق شد، جایگزین دکترین های «بازدارندگی و مهار» گردید. بنابراین در اجرای استراتژی جدید امریکا حفظ تفوق نظامی و استفاده از تفوق استراتژیک امریکا برای مهار و کنترل جهان اصلی ترین و ضروری ترین وسیله به حساب آمده است . البته در کنار آن سایر فعالیت های دیپلماتیک و اقتصادی برای کارآمد کردن ابزار نظامی به کار گرفته می شود. حمله نظامی به عراق حداقل از 6 یا 7 سال قبل مورد تاکید متفکرین این جریان بوده است . بطوری که ولفوویتز و زلمی خلیل زاد در دسامبر 1997 طی مقاله ای با عنوان «سرنگونش نکنید» در مجله ویکلی استاندارد ضمن انتقاد شدید از سیاست های کلینتون در برابر صدام حسین تاکید می کنند که تنها توسل به زور و قدرت نظامی می تواند نشان دهد که امریکا جدی است و البته در کنار آن یک استراتژی ششگانه را برای تغییر رژیم عراق پیشنهاد می دهند تا بتوانند بعد از تغییر رژیم منطقه را کنترل کنند. اما امریکایی ها مخصوصا نو محافظه کاران و به تعبیری «بوشیستها» از اجرای استراتژی جدید خود که متکی بر قدرت نظامی است ، هیچ منفعتی در برابر هزینه های سرسام آور اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی بدست نیاورده اند و حتی می توان گفت در تمام زمینه های پیش بینی شده با بن بست مواجه شده اند که علت این بن بست دو چیز است :
1- همانطور که قبلا در همین روزنامه در نقد استفاده از عملیات نظامی در استراتژی امریکا گفته شد، نومحافظه کاران از تحلیل تغییرات ژئوپلتیکی عاجز هستند و همه چیز را از چشم و منظر قدرت عریان و مسلح می بینند؛ به همین دلیل مهمترین پوشش این قدرت عریان را که همگرایی سیاسی در جبهه غرب و سرمایه داری بود از دست دادند و کارآمدی این مزیت استراتژیک خود را از دست دادند.
2- موقعیت ویژه و استثنایی ژئوپلتیکی که ایران مخصوصا بعد از حمله امریکا به عراق کسب کرده ، سبب شده راههای یکطرفه و یک جانبه امریکایی ها با بن بست مواجه شود و سیاستمداران امریکایی در پایان هر راه و مواجهه با شرایط انسداد و بن بست اظهارات ناخوشایند خود را بیان کنند. اگر امریکا خود را قدرت بلامنازع برای شکل دادن به نظم جدید جهانی می داند دیگر قدرتهای جهانی در پی ایجاد نظام چندقطبی هستند ، ایران در وضعیت جدید ژئوپلتیکی پاشنه گردش دروازه جدید نظام جهانی شده است و هیچ کشور قدرتمندی در شرایط فعلی نمی تواند بدون وجود ایران به بازی سیاسی با قدرتهای دیگر بپردازد ، در غیر این صورت یک جناح مهم قدرت را برای بازی و کسب امتیاز از دست می دهد؛ از این جهت امریکاییان از پیدا شدن این وضعیت جدید ژئوپلتیکی غیرقابل انتظار، وحشت زده شدند و خواستار حذف جمهوری اسلامی ایران و یا هضم آن در استراتژی خود هستند و قدرتهای دیگر جهانی نیز با اتکا به قدرت و پایداری ایران سعی می کنند با دیگر رقبا و قدرتها به بازی برای کسب امتیاز بپردازند. از جمله :
الف - اتحادیه اروپا از این که اگر امریکا بر مراکز نفتی جهان مسلط شود ، تمام زحمات نیم قرنی اش از بین رفته و تبدیل به تابعی از امریکا خواهد شد ، شدیدا نگران است ، از این جهت اتحادیه اروپا به سر پل و قدرت بزرگی در منطقه ، مثل ایران احتیاج مبرمی دارد. البته این اتحادیه تلاش می کند که ایران را در استراتژی های خود حل و یا جذب کند تا بتواند در مقابل قدرت افسارگسیخته و خطرساز امریکایی ها از ظرفیت بیشتری برای چانه زنی و کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی برخوردار شود.
ب - روسیه که در دوره ای با پذیرش استراتژی «یلتسینیسم» به نوعی تبعیت از استراتژی های امریکایی را پذیرفته بود بعد از وقایع افغانستان در صدد جبران اشتباه تاریخی خود است ، لذا ایران اصولگرا را وسیله مهمی برای پیدا کردن وزن بیشتری برای کسب امتیاز در برابر اتحادیه اروپا و همچنین در برابر قدرت امریکا می داند.
ج - چینی ها که شرق عالم را در کنار ژاپن در کنترل دارند ، در ده سال آینده مصرف نفت چندین برابر خواهند داشت و شاهرگ حیاتی آنها به آزادی راههای نفت وابسته است ؛ اگر این راهها در اختیار امریکایی ها قرار گیرد، همه تلاشهای آنان برای توسعه اقتصادی در معرض خطر قرار می گیرد، زیرا امریکایی ها می توانند از طریق نفت فشارهای اجتماعی و سیاسی غیر قابل مقاومتی را بر این کشور با جمعیت بیش از یک میلیارد نفر به وجود آورند. لذا چینی ها، ایرانی مستقل از امریکا را خواهانند و نه تسلیم شده و شکست خورده در برابر آن را.
د - کشورهای منطقه تا فلسطین اشغالی وابستگی ژئوپلتیکی به ایران اسلامی پیدا کرده اند و این هنر و دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی است . امریکایی ها برای مقابله با این واقعیت ژئوپلتیکی درصدد تحمیل ژئوپلتیک جدیدی هستند، اما نگهداری آن بسیار پرهزینه است ؛ زیرا همانند نگهداری شیئی در وضع عدم تعادل طبیعی است . مالیات دهندگان امریکایی باید هزینه سنگین این نگره را بپردازند و سرمایه داران و صاحبان کمپانی های نظامی - اقتصادی منافع آن را ببرند. اولین هزینه جهانی امریکایی ها در تحمیل این ژئوپلتیک ، نگرانی همه دولتها و قدرتها از امنیت خود است . همه دنیا شمشیر را در دست زنگی مست می بینند و از این جهت شاهد نوعی همگرایی جهانی برای مقابله با این ابزار و تعقیب نظام جهانی چند قطبی هستیم . ایران که دارای نقش جدی در منطقه است در این تفکر جدید ژئوپلتیکی ، نقش محوری یافته است . این نقش جدید فرصت ایده آلی برای ماست و در تاریخ آینده جهان ، تاثیرات اساسی خواهد داشت .

حسن خجسته - دکترای مدیریت استراتژیک
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها