ذکریا اخلاقی پیش از آن که یک شاعر خوب باشد انسانی وارسته است . غزلهای او بر دل می نشیند، چنانکه رفتارش او مدتهاست با نشریه ای مصاحبه نکرده است .
کد خبر: ۲۱۰۳۹
نهمین همایش سراسری شعر و قصه طلاب در قم برگزار شد. رشد و تعالی ادبی و همچنین بازنگری پیشینه ادبی روحانیون صاحب قلم ، از گذشته تا امروز از اهداف اصلی این همایش بود. این همایش بهانه ای برای مصاحبه با او شد. آنچه در زیر می آید حاصل این گفتگو است :

شما جزو اولین کسانی بودید که به جریان شعر حوزه وارد شدید ، جریانی سازمان یافته که سال 67 شکل گرفت . به آن سالها برگردیم؛
همان طور که می دانید شعر حوزه سابقه دیرینه ای دارد. شعری که پس از انقلاب در حوزه های دینی همراه با انقلاب پیش رفت . سال 61 من در قم بودم . در آنجا مراکز دینی و سازمان تبلیغات جلسات شعر برگزار می کردند؛ اما شکل منسجمی نداشت . تا سال 66 که نخستین زمزمه های برگزاری کنگره شعر حوزه به گوش رسید. سرانجام با همت سیدعبدالله حسینی و دیگر دوستان با هدف گردهمایی شاعران طلاب و تبادل نظر میان آنها، نخستین کنگره شعر حوزه در مشهد برگزار شد؛ چون آن مراسم خوب برگزار شده بود، سالهای بعد هم ، در مشهد ، قم ، یزد ، تهران و تبریز تشکیل شد و ادامه یافت که به سهم خود موفق هم بود. در اولین و دومین کنگره ، اشعار بسیار خوبی ارائه شد و می توانست شروع خوبی برای یک حرکت موفق در جریان شعر حوزه باشد. متاسفانه در کنگره های بعدی این نقطه شروع ، خوب ادامه نیافت . آن آثار برجسته دیگر تکرار نشد و در کنگره های بعدی ، شاعران به تقلید روی آوردند.
با توجه به این که شما با شاعران داخلی و خارجی حوزه های علمیه مانوس بودید ، بفرمایید چه ویژگی هایی شعر حوزه را از دیگر شعرها متمایز می کند؛ می خواهیم درباره مشخصات و مختصات این گونه از ادبیات صحبت کنیم؛
شعر از عناصر پنجگانه تشکیل می شود ؛ خیال ، عاطفه ، اندیشه ، موسیقی و شکل . از عناصر عمده آن اندیشه است . همان طور که سایر اشعار باید این عناصر را داشته باشند ، شعر حوزه هم از این قاعده مستثنا نیست . آنچه شعر حوزه را متمایز می کند ، اندیشه برآمده از حوزه های علمیه است . خاستگاه حوزه ، علوم و معارف دینی است . اگر کسی بخواهد وارد علوم و معارف دینی شود در هیچ کجا، جز حوزه علمیه نمی توان آن معارف و علوم را عمیقا فرا گرفت . بنابراین شاعر حوزوی با این پشتوانه فرهنگی می تواند با اندیشه ای قوی ، شعری متمایز از سایر اشعار ارائه کند. ما در حوزه علمیه مباحثی چون فقه ، اصول ، فلسفه ، کلام ، تفسیر و عرفان نظری داریم و این یک اشتباه است که شاعری خیال کند یا باید فیلسوف شود یا دنبال فقه و اصول برود و یا ادبیات را دنبال کند. چنین کسی ، شاعر حوزوی نیست . شاعری را می توان شاعر حوزوی دانست که در کنار فراگیری ادبیات ، تفکر و تعقل خود را با علوم حوزوی غنا بخشد و شاعر حوزه نمی تواند به آثار شیخ اشراق ، بوعلی ، ملاصدرا و محی الدین ابن عربی بی تفاوت باشد. اگر خواستار تمایز شعر حوزوی از سایر اشعار باشیم ، بدون درک عمیق از این معارف امکانپذیر نیست . نمی توان فقط از فضای حوزه استفاده کرد و این علوم را فرا گرفت و آن را وارد شعر نکرد. اگر چنین باشد، شعر حوزه جایگاه خود را تثبیت می کند. استفاده از اصطلاحات علوم حوزوی و دادن جنبه دینی به شعر نمی تواند مشخصه شعر حوزوی باشد.
دقیقا آنچه را گفتید خود در شعر رعایت کرده اید. شما خود به عنوان شاعری حوزوی در شعر از این اصطلاحات و تعبیرات گاه فلسفی استفاده کرده اید. جالب اینجاست که این اصطلاحات به شعریت شعر شما ضربه نمی زند!
نباید از واژگانی غیرملموس استفاده کرد. متاسفانه در شعر شاعران حوزه ، غالبا این واژگان دیده می شود، بی آن که به این واژگان شناسنامه ای امروزین داده شده باشد. متاسفانه دچار افراط و تفریط شده ایم بخصوص در گذشته . نهایت کاری که شاعر حوزوی می کرد، منظوم ساختن معارف دینی یا اصطلاحات فلسفی بود. شعر مانند سایر هنرها ظرافت خاصی دارد. برای مثال در سینما اگر مخاطبی بداند نویسنده و کارگردان فیلم قصد پند و موعظه دارد، دیگر در فیلم غرق نمی شود. در سینما و کلا هنر باید با مخاطب غیرمستقیم برخورد کرد. این باعث می شود که مخاطب بی هیچ کنشی با فیلم ارتباط برقرار کند. در شعر حوزه پیش از انقلاب کمتر شاهد چنین ظرافتی هستیم . شعر حوزه ، شعری متاثر از شعر کهن فارسی است ، شعر گذشته حوزه چندان بدیع نیست ، مثل این که شاعران حوزوی کاملا تفننی با شعر برخورد می کرده اند به هیچ وجه شعر حوزوی به معنای موردنظر شما وجود ندارد. به گونه ای که نمی توان نام شعر حوزوی و غیرحوزوی روی آن نهاد. ویژگی های شعر را نمی توان به حوزوی و غیرحوزوی تقسیم کرد و تنها آنچه باعث تمایز آن می شود، اندیشه است . اگر شعر حوزه را به معنای عام نگاه کنیم ، حافظ هم شاعر حوزه بوده است . او تفسیر، عرفان و فلسفه خوانده است . همچنین مولوی خود مدرس حوزه بوده است . اینان با توجه به این که حوزوی بوده اند، هیچ وقت به عنوان شاعر حوزوی مطرح نشده اند. معارف دینی یا به تعریف دیگر، معارف حوزوی بر شاعران گذشته ما تاثیر بسیاری داشته است . به حدی که نمی توان شعر را بدون این معارف دینی و مباحث حوزوی مجسم کرد.
اشاره کردید که بسیاری از بزرگان شعر کهن ما ، خود از میان علمای دینی بوده اند. بسیاری اوقات شاهدیم این شاعران که از حوزه برآمده اند ، آغازگر بسیاری از مسائل ادبی بوده اند. بزرگانی چون ادیب نیشابوری ، میرزا حبیب و بسیاری دیگر...
شعر حوزه سابقه دیرینه ای دارد، اگر از اصطلاح حوزه به معنای عام استفاده کنیم ، بسیاری از این بزرگان حوزوی بوده اند؛ اما حوزه های علمیه ، شاعران بزرگی را در خود داشته است . بزرگانی چون فیض کاشانی ، فیاض لاهیجی ، حزین لاهیجی ، میرزا حبیب خراسانی ، ملاهادی سبزواری ، حکیم صفایی اصفهانی و در این اواخر حکیم الهی قمشه ای ، مرحوم علامه طباطبایی ، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری شاعران بزرگ این چند دهه معاصر بوده اند. علامه طباطبایی در همان اشعار اندک خود نشان داد که طلاب نیز قادرند آثار ادبی بسیار زیبایی خلق کنند. حتی برخی از اشعار حضرت امام ما را به حیرت وامی دارد. اینان دنباله همان جریان عظیم شعر حوزه اند، جوی که از گذشته در حوزه های علمیه وجود داشته است . اینان در کنار مباحث فقهی و اصولی به شعر هم می پرداختند. مثل این که شعر دغدغه روحی همه این عزیزان بوده است . آنها نمی توانسته اند بدون شعر زندگی کنند. اگر اهل شعر هم نبودند، سعی می کردند با این مقوله فاصله نداشته باشند. در شعر ویژگی هایی وجود دارد که عالمان دین را به خود جذب می کند.
آیا شعر حوزه توانسته است منعکس کننده روحیات و خواسته های مردم باشد و آیا مردم با این روحیات ارتباط برقرار می کنند؛
متاسفانه مردم ما اندک اندک از شعر به معنای اصلی فاصله گرفته اند. سلیقه مردم سهل پسند و آسان یاب شده است . روی صحبت ما در شعر با افراد خاص جامعه است و این بزرگترین ضعف به شمار می آید. شعر حوزه نیز با افراد خاص جامعه حرف می زند و این مقوله مردم را از شعر حوزه تقریبا دور کرده است . ما در شعر حوزه بر اندیشه تاکید کرده ایم ؛ اما مردم به دنبال اشعاری ساده و عاطفی هستند. همین است که مجموعه شعرهایی مثل «فقط به خاطر تو» به فروش بالایی دست پیدا می کند.
اما منتقدان ، به شعر حوزه چشم امید دارند. کتابهایی در سال گذشته منتشر شد که در آنها از شعر و شاعران حوزه دفاع شده بود. برای نمونه از شعر شما به عنوان بهترین نمونه اشعار حوزوی یاد کردند؛
درست است ؛ اما واقعیت جای دیگری است . متاسفانه هنوز که هنوز است شعر حوزه نتوانسته است جایگاه خود را چنان که باید نشان دهد. هنوز جایگاه شعر حوزه در میان منتقدان نامشخص است ؛ البته باید به منتقدان حق داد ، چرا که کم کاری از شاعران حوزه بوده است ؛ البته براساس آمار به اندازه ای که ما شاعر حوزوی داشته ایم ، شعر حوزه خوب هم داشته ایم . اگر نتوانسته ایم خودمان را به منتقدان معرفی کنیم ، شاید به این دلیل است که تعداد شاعران حوزوی اندک است ؛ اما در این 15سال اخیر منتقدان به این مقوله توجه کرده اند و دریافته اند که شعر حوزه جریان تعریف شده ای در کنار شعر ایران است . امیدواریم که در آینده با تلاش شاعران حوزه ، شعر حوزه گسترش یابد و پژوهشگران با این مقوله به شکل دیگری برخورد کنند.
به عنوان آخرین سوال و با توجه به برگزار نشدن کنگره شعر حوزه در سال گذشته ، بفرمایید درباره این جمع و نشستها چگونه فکر می کنید؛ آیا می تواند و یا توانسته است به جریان شعر حوزه کمک کند؛
می دانید که هنر مقوله ای است فردی . بویژه شعر که اصولا آموزشی نیست و با جمعهای این چنینی سنخیت ندارد. به نظر من هیچ کنگره ای قادر نیست بر تعالی اشعار شاعری ، تاثیر بگذارد. کنگره های شعر، جایی برای ارائه آثار است . کنگره های شعر حوزه نیز از این حکم مستثنا نیستند. کنگره ها جایی برای آشنایی و دلگرمی بچه ها با یکدیگر است والا عرصه هنر، عرصه ای فردی است و چندان با جمع جور در نمی آید، تلاش فرد است برای فردیت و خودش . به نظر من اگر کسی در هیچکدام از این کنگره ها شرکت نکند و به خودش بپردازد، آن شاعری که باید بشود، خواهد شد. در عین حال کنگره های شعر حوزه بی تاثیر هم نبوده است . این جمعها استعدادهای جدیدی را کشف کرده است و بسیار باعث دلگرمی بوده است .
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها